به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: «موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» در تحلیلی نوشت: واکنش شدید مسئولین رسمی دولت انگلستان در حد نخستوزیر و وزیر امور خارجه به اعدام جاسوسی به نام علیرضا اکبری شاید در نگاه اول برای خیلیها عجیب باشد. بیبیسی فارسی هم که ارگان زیرمجموعه وزارت امورخارجه این کشور است در مطالب متعددی سعی کرد اصل جاسوس بودن و روند برخورد با او را مشکوک و مبهم جلوه دهد.
چرا دولت انگلیس در برابر برخورد جمهوری اسلامی با یک جاسوس خود، اینچنین شدید واکنش نشان میدهد؟ واقعیت این است که «وفاداری به جاسوسان» یکی از موضوعاتی است که دولت انگلیس سالهای سال است روی آن خیلی سرمایهگذاری و تبلیغ کرده و در مواقع لازم آن را عملا نشان داده است. اقداماتی مثل پشتیبانی و حفظ حفاظت از جاسوس در طول دوران همکاری و حمایتهای مهم و حیاتی از او و حتی خانوادهاش بعد از لو رفتن، درب باغ سبزی است که میتواند خیلیها را به همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلیس ترغیب کند.
مرحوم آیتالله خالصیزاده از علمای مبارز عراق و ایران بود که از او خاطراتی دستنویس برجای مانده است. او در بخشی از این خاطرات، متن نامه یکی از صاحبمنصبان فوج رضاخان به خود را آورده که به شرح ماجرای انتخاب رضاخان توسط انگلیس میپردازد. در بخشی از این نامه خاطرهای نقل شده که به همین موضوع اشاره دارد: «درباره زندانی شدن خزعل در تهران، از کنسول انگلیس پرسیدم: «مگر وی دوستدار انگلیس نبوده و مگر آن همه جانفشانی در فرمانبری از انگلیس نکرده است؟» گفت: «بلی چنین بوده اما فرق میان دوستداران ما و دوستداران روسها آن است که دوستداران روسها به دار آویخته میشوند آنطور که سردار معزز بجنوردی و پنج برادرش و مرتبطان وی در خراسان همگی حلق آویز شدند. اما دوستداران ما با کمال عزت و احترام زندگی میکنند مانند شیخ خزعل و پسرانش در تهران که هیچکس زهره ندارد به آنان نگاه چپ کند.»
یکی از مهمترین نتایج مجازات علیرضا اکبری با سختترین مجازات یعنی «اعدام»، آسیبدیدن همین سرمایهگذاری تاریخی انگلیس است. «احساس ناامنی از اکنون و آینده»، دقیقا نقطه مقابل آن درب باغ سبز است و میتواند جاسوسان را در ادامه همکاریشان با دولت انگلیس مردد و حتی تبدیل به همکاری دوجانبه برای نهادهای اطلاعاتی ایران کند.
وقتی کسی در حد علیرضا اکبری که تابعیت دولت انگلستان را داشته، از نظر مالی حمایتهای فراوانی شده، همسرش هم ساکن انگلستان است و دولت انگلستان هم در این سالها تلاش زیادی برای حفاظت او کرده، دستگیر و نهایتا اعدام شده است، افرادی که الان مشغول همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلستان هستند و آن سابقه مسئولیتی او را ندارند هم، با خود فکر میکنند که چنین سرنوشتی (اعدام؛ و نه حبس و نهایتا مبادله) در انتظار ما هم میتواند باشد. «لو رفتن» بدترین اتفاقی است که میتواند برای یک جاسوس بیفتد، پس از آن نوبت دستگیری و مجازات است. اعدام اکبری جایی تاثیرش را نشان میدهد که جاسوسانی مثل او ببینند دیگر قرار نیست، محکوم به حبس شده و پس از چندسال دولتی که برایش جاسوسی کردهاند، معامله و تبادلی کند و آزادشان کند و بروند انگلستان زندگی کنند. بهخصوص اگر مثل اکبری مشغول جاسوسی از حیطههای مهم و استراتژیک جمهوری اسلامی باشند.
نظر شما