شناسهٔ خبر: 58129117 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

سیاست اصولگرایان؛ مصادره سیاسی کم‌حجاب‌ها

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی: «سلام» غلامعلی حدادعادل در برنامه زنده تلویزیونی به زنان «با حجاب ضعیف» که پای نظام ایستاده‌اند، در نوع خود سلامی بی‌مانند در تاریخ اصولگرایی و شاید جمهوری اسلامی است؛ یک سلام برای جذب زنان کم‌حجاب که نشان از این دارد که برای نخستین‌بار این قشر از زنان به رسمیت شناخته شده و مخاطب قرار گرفتند و یک خداحافظی، با دوران پر فراز و فرود چالش‌های اصولگرایی با مقوله «حجاب صفر و صدی».
به گزارش اعتمادآنلاین، چند روز پیش از این هم محسن کوهکن، نماینده اصولگرای پیشین مجلس و عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری، با بیان اینکه حوادث اخیر سبب شده است نگاه به مفهوم حجاب تغییر کند، از زنان «کم‌حجاب» تشکر کرد. کوهکن در این باره گفته بود: «اگر قبلا از کنار زنانی که موهای‌شان پیدا بود رد می‌شدیم، به ذهن‌مان خطور می‌کرد که او را ارشاد کنیم، اما اکنون وقتی از کنارشان رد می‌شویم به آنها احسنت می‌گوییم، زیرا با وجود اینکه برخی کشف حجاب کرده‌اند، اما آنها همین روسری را حفظ کرده‌اند و این نشان از اعتقادشان به حجاب است.»
اظهارات حدادعادل و محسن کوهکن در پی بیان مطالب مختلف بخشی از جریان اصولگرایی که در هفته‌های اخیر و بعد از آغاز ماجرای مهسا امینی آغاز شد، پیام‌های روشنی دارد. جز پیام مرجح، دال بر اینکه برای نخستین‌بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی طبقه زنان «کم‌حجاب» یا با «حجاب ضعیف» تعریف و به رسمیت شناخته شدند. گویا راهبرد استراتژیک بخشی از جریان اصولگرایی این شده که با توجه به رشد طبقه زنان «با حجاب ضعیف» باید به دنبال مصادره یا جذب سیاسی این گروه رفت. گروهی که تا به امروز بر اساس سلیقه یا بی‌حجاب تعریف می‌شدند یا در قبال‌شان سکوت می‌شد، اما هرگز تایید نمی‌شدند، چه رسد به اینکه از جانب چهره محافظه‌کاری همچون حدادعادل، نویسنده کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، آن هم در رسانه ملی، خطاب سلام و درود قرار گیرند.
غائله حجاب و اصولگرایان اما سابقه‌ای درازدامن دارد؛ داستانی به بلندای تاریخ جمهوری اسلامی و بارها مساله حجاب اجباری در ادوار مختلف بعد از انقلاب، مورد مباحثه قرار گرفته است؛ اینکه حجاب اجباری مطالبه انقلابیون بوده یا نه، اینکه رویه و برخورد خط امامی‌های دیروز و اصلاح‌طلبان امروز چقدر درباره این مساله تغییر کرده، اینکه جملات معروف روزنامه اطلاعات و طالقانی و مطهری و بهشتی درباره حجاب چیست، بارها و بارها مورد بازخوانی شده است.اما داستان محافظه‌کاران دیروز و اصولگرایان هزار قبیله امروز، در مورد حجاب در دهه 70 بروز و ظهور پیدا کرد، چراکه تا قبل از آن حاکمیت به صورت یکدست مساله حجاب را خط قرمزی غیر قابل عبور می‌دانست و هر ضعف حجابی، بی‌حجابی توصیف می‌شد و حتی در اردیبهشت سال 1369 سید محمد خاتمی در کسوت وزیر ارشاد از مهدی نصیری، مدیر مسوول روزنامه کیهان به خاطر عدم پوشش خبری مناسب «تجمع مردم در پی فراخوان نیروهای حزب‌الله برای تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولیعصر تهران» انتقاد می‌کند. داستان‌های مختلف از موضع‌گیری‌های جدی و تند جریان چپ در سال‌های نخست انقلاب در مورد موضوع حجاب نیز نشان می‌دهد تا پیش از دهه 70 موضع هر دو جناح درباره این موضوع یکی بوده است.
 
عبور از دهه 60 و تفکیک چپ و راست  در هر موضوعی از جمله حجاب
اولین سکانس برخورد سیاسی با موضوع پوشش زنان و استفاده از آن از جانب جناح‌های سیاسی در مسیر راهبردهای سیاسی، به انتخابات دوم خرداد سال 1376 باز می‌گردد. شاید بتوان نخستین قربانی جریان اصولگرایی در مورد «تاثیر موضوع حجاب در فعل و انفعالات سیاسی در جریان راست» را علی‌اکبر ناطق‌نوری دانست؛ آن زمان که در مناظره تلویزیونی مقابل سید محمد خاتمی نشست. اشاره کوتاه ناطق‌نوری به اینکه حجاب برتر چادر است برایش دردسرهای زیادی درست کرد. خود ناطق‌نوری بعدها در کتاب خاطرات سیاسی خود به فضاسازی‌هایی که علیه او در آن ایام شده پرداخته و نوشته است: «حرف‌های زیادی درست کردند، مثلا می‌گفتند اگر ناطق بیاید در دانشگاه‌ها، چادر را اجباری می‌کند و امثالهم». در آن زمان اما هیچ یک از اصولگرایان در بخش‌های مختلف نه تنها موضعی در قبال این موضوع نگرفتند که بعدها در دولت اصلاحات یکی از اصلی‌ترین محورهای نقد به خاتمی و دولتش مساله حجاب در جامعه بود.
مرور رخدادهای سیاسی دو دولت اصلاحات نشان می‌دهد که همواره در اتفاقات مختلف در آن ایام- یکی از مسائل در هر رخدادی- حجاب زنان بوده است؛ کنفرانس برلین، کارناوال ظهر عاشورا، اعتراض خانواده شهدا و گروه‌های حزب‌الله به وضعیت پوشش در جامعه و... همین فضا هم بود که پای طرح ارتقای امنیت اجتماعی را به شهرهای کشور باز کرد و احمدرضا رادان سکاندار برخورد با انحراف از حجاب شد. همان که امروز دوباره به عرصه فرماندهی بازگشته تا شاید به قول نماینده رفسنجان، دوباره روسری‌ها به سر زنان بازگردد. 
با پایان دو دولت اصلاحات اما اصولگرایان عزم خود را جزم‌تر از جزم کرده بودند که به نهادهای حاکمیت باز گردند، چراغ‌های حضور برای اصولگرایان سبز بود و هیچ تعارفی هم درباره موضوع پوشش زنان نبود.
 
نیمه دوم دهه 80 و فصل‌بندی‌های جدید وقتی هاشمی چوب بدحجابی ستادش را خورد 
شاید عجیب به نظر برسد که موضوع حجاب زنان در ستاد هاشمی در انتخابات سال 1384 یکی از اصلی‌ترین دلایل برای این باشد که جامعه روحانیت مبارز که اکبر هاشمی‌رفسنجانی شناسنامه آن بود، در رقابت بین محمود احمدی‌نژاد، هاشمی‌رفسنجانی، سکوت کند و از یکی از اصلی‌ترین چهره‌های خود یعنی هاشمی حمایت نکرد. با سکوت این تشکل راست روحانی، هاشمی برای همیشه از خانه پدری خود در جریان اصولگرایی سنتی هجرت کرد و دیگر تا پایان عمر خود هرگز به آن باز نگشت.
استناد به خاطره و روایت غلامرضا مصباحی‌مقدم در این باره نشان می‌دهد مساله حجاب در دهه 80 برای اصولگرایان هنوز آنقدر خط قرمز است که می‌تواند یکی از عوامل تاثیرگذار در تعیین خط و ربط‌های انتخاباتی-سیاسی باشد. غلامرضا مصباحی‌مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگویی در سال 1359 روایت می‌کند که در دور اول انتخابات سال 1384 جامعه روحانیت مبارز از هاشمی‌رفسنجانی حمایت کرد، اما در دور دوم مسائلی در ستادهای ایشان دیده و شنیده شد که جامعه را دل‌زده کرد.
او در این باره گفته است: «در انتخابات دوره دوم ستادهای ایشان رفتارهایی نشان دادند که هیچ در شأن ایشان نبود و البته خلاف انتظار ما نیز بود... یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز که در دور اول بسیار داغ از ایشان حمایت کرده بود، برای دور دوم اعلام کرد که دیگر حمایت نمی‌کند، علت را جویا شدم، گفتند یکی از شب‌های تبلیغات به تماشای تبلیغات رفته و از نزدیک مسائلی را در ستاد انتخاباتی فرشته دیده است... آقای مهدوی هم در دوره دوم از نوع رفتار آقای هاشمی و طرفداران ایشان رنجیده‌خاطر بود و همین موجب شد که به اکثریت نسبی در حمایت از ایشان نرسیم.»آن روزها جریان اصولگرایی تصور می‌کرد که مردی با کاپشن بهاری که یوسف گمگشته اصولگرایان بود، قرار است تمام دغدغه‌های‌شان را در هر حوزه‌ای رفع کند؛ احمدی‌نژاد اما از ابتدای کار بهتر از جریان راست چه در حوزه و تشکل‌های روحانی و چه در اتاق‌های میانسال‌های اصولگرا، جامعه را در سال 1384 شناخته است، وقتی در گفت‌وگوی ویژه خبری مقابل مرتضی حیدری به صورت او زل زد و پرسید: «آیا مشکل جامعه ما موی دختران ماست؟»
این پرسش کلیدی به مذاق اصولگرایان خوش نیامد اما دست به فرمان احمدی‌نژاد هم تغییر نکرد. در سال‌های دولت نخست احمدی‌نژاد، یک‌بار غلامحسین الهام، سخنگوی دولت به ‌شدت و با تندی از رویکرد پلیس تهران در حوزه مبارزه با بدحجابی انتقاد کرد، اما رادان پاسخ داد که طرح فعلی با مشارکت همین دولت تهیه شده است.
اظهارات رادان البته درست بود، محمود احمدی‌نژاد در ابتدای امر که هنوز می‌خواست به صورت غیررسمی زیر سایه اصولگرایان باشد مخالفتی با تهیه طرح در شورای عالی انقلاب فرهنگی و استارت اجرای آن نکرد، اما بعدها این احمدی‌نژاد بود که می‌خواست برای دور بعد هم رییس‌جمهور شود بنابراین بیش از اینکه مذاق روحانیون در قم را بسنجد یا نگران حمایت گعده‌های اصولگرا باشد، باور کرد که حجاب مساله‌ای نیست که بتواند با سخت‌گیری در آن بدنه اجتماعی برای خود مهیا کند و رایی به صندوق خود بیندازد.غیر از این حضور دو چهره در اطراف احمدی‌نژاد نیز مساله‌ساز بود؛ مهدی کلهر که با ویژه‌نامه خاتون و نقد تندی که به چادر مشکی ایرانی کرد، بخشی از حامیان سیاسی احمدی‌نژاد به خصوص گروه‌های سنتی‌تر را از او جدا کرد و اسفندیار رحیم‌مشایی که از اساس موضوع پوشش زنان برایش موضوعیتی نداشت و مدیریتش بر مراسم‌هایی از قبیل آوردن قرآن با حضور زنانی با حرکات موزون، کافی بود تا اصولگرایان را علیه احمدی‌نژاد و دولتش بشوراند.  سال‌های پایانی دهه 80 و اوایل دهه 90 باز هم این اصولگرایان بودند که پوشش مورد پسندشان را در جامعه نمی‌دیدند و برای آن خون دل می‌خوردند. تلاش برای تدوین طرحی در راستای قانون شدن در زمینه حجاب و طرح سوال مجلس از محمود احمدی‌نژاد درباره موضوع حجاب و عفاف هم اما راه به جایی نبرد. محمود احمدی‌نژاد در مقابل فشارها برای اجرای سیاست‌های حجاب ایستاد و یکی از دلایل دل‌شکستی جریان راست از او نیز همین بود.
چهره‌هایی که می‌چرخند
در جریان اصولگرا در هر دولتی اما مساله دغدغه داشتن برای «پوشش زنان» نوعی اثبات هویت بود، هویتی که باعث می‌شد افراد سعی کنند درباره لزوم پافشاری درباره رعایت حجاب و اجرای سیاست‌های مختلف در این زمینه، از یکدیگر پیشی بگیرند. نمونه مشخص آن علی لاریجانی که در زمان ریاست در سال 1392، در نطقش به تندی به یکی از اعضای بیت امام (ره) که صحبتی درباره حجاب و به کارگیری رنگ‌های جدید در پوشش حجاب کرده بود، تاخت و گفت که «امروز ما نیاز به انقلاب رنگ‌ها در حجاب نداریم. همیشه در اکثر روستاها زنان با لباس‌های رنگی حجاب داشته و دارند و کسی هم ایرادی نگرفته است. این امور جنبه عرفی و تناسب با محل دارد. اصل بر پوشیدگی و عفاف است.
امروز اگر نیاز به انقلابی باشد به جای انقلاب رنگ‌ها، نیاز به انقلاب جهت بهبود معیشت مردم است. ...ممکن است در جامعه عده‌ای شل دین باشند، اما شل دینی هنر نیست که به آن افتخار شود و آن را ترویج کنند آن هم کسانی که از بیوت صالحه انقلاب هستند.» همین علی لاریجانی اما مهرماه سال جاری در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات درباره موضوع حجاب در اعتراضات اخیر نرمشی قابل توجه داشته است: «یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود ۵۰ درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمی‌دانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روش‌ها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد... به نظر من با کم‌حجابی برخی افراد حادثه‌ای رخ نداده است، نمی‌گویم به این مسائل باید بی‌توجه شد، بلکه توجه‌مان باید همراه با بعد ایجابی و فهم درست دینی و از بستر تحول درونی باشد.»
 
اظهارات علی لاریجانی بر همان مدار گفته‌های حدادعادل و محسن کوهکن است؛ حوادث اخیر این پیام را داده که گروه زنانی که استانداردهای حکومتی در پوشش را رعایت نمی‌کنند بیش از تصور آقایان در جامعه رشد کرده‌اند و راهکار به رسمیت شناختن آنهاست نه انکار و تکفیرشان. با این کار می‌توان در ظاهر امر نوعی جذب سیاسی در ارتباط با این مساله به نفع حاکمیت داشت. 
اعتراضات یا تاثیرات منطقه‌ای؟
اینکه اعتراضات اخیر تا چه اندازه در این راهبرد موثر است نیازمند بررسی دقیق‌تر است. با مرور برخی دیگر از رویه‌ها و اظهارات از جریان اصولگرا می‌بینیم نمی‌توان این تغییر تاکتیک را منحصر به اعتراضات اخیر و جنبش زن، زندگی و آزادی دانست. به نظر می‌رسد سهمی از این رویه متعلق به تاثیری است که حضور نظامی ایران در سال‌های اخیر در کشورهای منطقه به همراه داشته است. واقعیت امر این است که بخشی از نیروهای اصولگرا تحت تاثیر حضور ایران در چارچوب‌های نظامی و فرهنگی در منطقه با نوع و تعریف جدید از حجاب که در کشورهای لبنان و سوریه وجود دارد، مواجه شدند . این تاثیر فرهنگی در تغییر پافشاری بر مواردی از حجاب عرفی در جمهوری اسلامی موثر بوده است. شاید این تاثیر در یک دهه گذشته به صورت کم صدا در نهادهای مختلف حاکمیتی و در ذهن چهره‌های تصمیم‌گیر در این زمینه رخ داده باشد. اگرچه هنوز هستند ائمه جمعه و گروه‌های سیاسی که در برای‌شان همواره بر همان پاشنه می‌چرخد.
ایدئولوژی‌سازی سیاسی  با تکیه بر مفاهیم دینی
روز یکشنبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به وضوح ادبیات نرم‌تری در قیاس با گذشته، در قبال موضوع حجاب و کم‌حجابی داشت. با مروز کل بیانیه می‌بینیم این تنها «بی‌حجابی» است که مورد نقد واقع شده و در انتها نیز تاکید شده است: «مواجهه با آنچه در جامعه ما «بی‌حجابی» نامیده می‌شود باید کاملا هوشمندانه و واقع‌بینانه باشد».اما این بیانیه و اظهارات حدادعادل و علی لاریجانی و محسن کوهکن را نمی‌توان انتگرال اصولگرایی در موضوع رویکرد به پوشش زنان خواند. رسانه‌های اصولگرا نیز سازهای جداگانه‌ای در این زمینه می‌زنند و بین آنچه فرهیختگان در ارتباط با موضوع کم حجابی می‌نویسد با آنچه وطن امروز و کیهان در این رابطه منعکس می‌کنند، تفاوت بسیاری است. نمونه دیگر این مساله اظهارات اخیر مرتضی آقاتهرانی، رییس شورای مرکزی جبهه پایداری است که در صحن علنی مجلس با قاطعیت گفت که دستگاه‌های دولتی باید در خصوص حجاب به وظایف خود عمل کنند، از قرائت گزارش عملکرد دستگاه‌ها در رابطه با اجرای قانون حجاب در صحن خبر داد.
گفته‌های چند ماه گذشته وحید یامین‌پور در ارتباط با مساله زدن روسری بر سر چوب و اظهاراتش در آذرماه سال جاری مبنی بر اینکه مساله حوادث اخیر حجاب اجباری نیست، نشان می‌دهد هنوز بخشی از جریان اصولگرا که خود را قوام انقلابی‌های راستگرا می‌دانند، از اساس به مساله‌ای تحت عنوان «کم حجابی» نرسیده‌اند. آنها هنوز در مورد موضوع حجاب در ادبیات دهه‌های 60 تا 90 باقی مانده‌اند و سعی دارند با توسل به مفاهیم دینی-سیاسی، ایدئولوژی‌های تازه سیاسی بسازند.
اینکه یامین‌پور می‌گوید: «اباحه‌گری در حوزه اخلاقیات به معنای پایان انقلاب اسلامی است» و نگران «اورجینال سکولار شدن نظام است» و ادعا می‌کند که «حلقه سخت طرفداران نظام عبور از برخی اصول را تحمل نمی‌کنند و از قطار انقلاب پیاده می‌شوند» پیام روشنی دارد، حتی اگر در عمل؛ همین یامین‌پور در مقام معاونت وزیر ورزش میزبان بلاگرهایی با پوشش‌ها و ظواهری بسیار فاصله‌دار با این اظهارات باشد.

برچسب‌ها:

نظر شما