شناسهٔ خبر: 57727176 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

اخمِ ایران، هیات بلند پایه چین را به تهران کشاند | عظیم محمودآبادی

صاحب‌خبر -

عظیم محمودآبادی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی سفر هفته‌ی گذشته‌ی سفر هیات دولتی چین به ایران نوشت:

هنوز عرق تن شی‌جین پینگ رییس جمهور چین از سفر به عربستان سعودی خشک نشده بود که دولت این کشور هو چونهوا (معاون نخست‌وزیر) را به همراه هیاتی تجاری و اقتصادی روانه تهران کرد.

عظیم محمودآبادی

پس از سفر رییس‌جمهور چین به ریاض و امضای توافق‌نامه‌ای با دولت آل‌سعود، بیانیه‌ای مشترک از سوی دو کشور صادر شد که در آن به نوعی نقض حاکمیت سرزمینی ایران صورت گرفته بود. مساله‌ای که اگرچه حاکی از غلط بزرگ رهبران چین بود اما رسانه‌های بیگانه فارسی زبان در بزرگ‌نمایی آن، تلاش زیادی کردند. این بزرگ‌نمایی از آن جهت بود که اساساً اهمیت مذاکرات پکن و ریاض بیش از هر چیز دیگری در بیرون کشیدن تخم مرغ‌های عربستان از سبد ایالات متحده آمریکا بود. اکنون که با گذشت چندین ماه از جنگ اوکراین، جبهه غرب و شرق – بیش از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته – در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند، واشنگتن در حال از دست دادن آخرین متحدان خود در منطقه است. این معنای اصلی آن توافقی بود که به امضای رهبران چین و عربستان در ریاض رسید. اما به هر حال چین در سفر خود به ریاض، در هوس هر امتیازی که می‌خواست از آل‌سعود بگیرد، اشتباهی را مرتکب شد که شاید دمیدن رسانه‌ها در آن کار را برای پکن سخت‌تر کرد و موجب شد در کوتاه‌ترین زمان ممکن هیاتی را عازم ایران کند؛ کاری که گویی یک عذرخواهی با صدای بلند از ایران بود تا اشتباهات هفته پیش خود را جبران کند. این در حالی است که ایران حتی هنوز سفیر این کشور را هم احضار نکرده بود و شاید رسمی‌ترین واکنش به این خطای بزرگ، توئیت سربسته وزیر امورخارجه کشورمان بود که نوشت: «در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم».

همین اَخمِ ایران کافی بود تا هیاتی عالی‌رتبه متشکل از معاون نخست‌وزیر چین و تعدادی از فعالان تجاری و اقتصادی این کشور را به تهران بکشاند و با رییس جمهوری ایران دیدار و با بیان اینکه «دولت چین تمامیت ارضی و منافع ایران را به رسمیت می‌شناسد و به آن احترام می‌گذارد» خطایی که رییس جمهور این کشور در ریاض مرتکب شده بود را جبران کند.

هرچند هیات بلندپایه اعزامی چین و صراحت لهجه معاون نخست‌وزیرش در تهران، پایانی بود بر تمام سوء تفاهم‌های به وجود آمده در رابطه تهران و پکن، اما برخی رسانه‌ها سعی کردند با طرح مساله‌ای دیگر به نوعی در کم اهمیت جلوه دادن این سفر تلاش کنند.

آن‌ها با بیان اینکه چین، مقامی که اخیراً از رده‌های بالای قدرت برکنار شده بود را برای دیدار با رئیس‌جمهور ایران به تهران فرستاد، سعی کردند به نوعی اهمیت این سفر را تخفیف دهند و نتیجه بگیرند: «این موضوع نشان از آن دارد که پکن دارد از تهران فاصله می‌گیرد».

اما این مساله بر فرض صحت، چیزی جز فریب افکار عمومی برای پوشاندن خطای تحلیلی یک هفته گذشته این رسانه‌ها نیست. برای نشان دادن این خطا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛

۱. هو چونهوا چندی پیش به عنوان یک رهبر بالقوه چین تلقی می‌شد، اما نتوانست کرسی خود در دفتر سیاسی حزب کمونیست را حفظ کند یا در کنگره حزبِ حاکم، ترفیع مقام بگیرد و اکنون در سمت معاون نخست‌وزیر جمهوری خلق چین حضور دارد. از قضا هو چونهوا صرفاً یک معاون نخست‌وزیر نیست بلکه چنانکه اشاره شد به نوعی او را اساساً باید رهبر بالقوه چین دانست و این مساله اهمیت سفر وی به تهران را نه کمتر بلکه حتماً ده‌ها برابر بیشتر می‌کند.

۲. فارغ از مساله فوق اما اینکه یک شخصیت سیاسی در رقابت‌های درون حزبی چقدر رأی آورده و چه جایگاهی یافته باشد، در مسائل بیرونی و سیاست خارجی یک کشور، فاقد اهمیت است. هو چونهوا، در رقابت‌های حزبی به هر موقعیتی ارتقا یا تنزل یافته باشد در یک مأموریت دیپلماتیک، کم‌ترین تاثیری ندارد! چراکه وی نهایتاً به عنوان معاون نخست‌وزیر کشور چین وارد تهران شده است.

۳. مساله دیگر این است که گاه یک نیروی سیاسی در رقابت‌های داخلیِ – دموکراتیک یا غیر دموکراتیکِ – یک کشور جایگاهش افول می‌کند اما همان نیرو، می‌تواند انتخاب هیات حاکمه برای انجام یک مأموریت خارجی و دیپلماتیک مهم باشد. برای نمونه مثالی می‌زنیم؛ همه ما می‌دانیم که مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی در دهه پایانی عمرش، جایگاه سابق خود را در نظام نداشت و به نوعی موقعیت وی در کشور تضعیف شده بود. حالا اگر 10 سال پیش، نظام جمهوری اسلامی به هر دلیلی تصمیم می‌گرفت سیاست تنش‌زدایی با دولت آل‌سعود را پیش گیرد و برای مدیریت این مأموریت مرحوم هاشمی رفسنجانی را تعیین می‌کرد، آیا این نشان از آن داشت که نظام در سیاست تنش‌زدایی با عربستان چندان مصمم نیست؟ یا این احتمال قوی‌تر است که برای انجام این مأموریت – با توجه به سوابق مرحوم هاشمی در مورد عربستان – او مناسب‌ترین فرد برای انجام این کار بود؟

مثال دیگر اینکه اگر همین امروز نظام به هر دلیلی تصمیم بگیرد برجام را به هر ترتیبی شده احیا کند و برای اینکه حسن نیت خود را نشان دهد هیاتی متشکل از دکتر عبدالناصر همتی (رییس اسبق بانک مرکزی ایران) و دکتر محمدجواد ظریف (وزیر خارجه پیشین کشورمان) را برای تحقق این هدف تعیین کند، آیا می‌توان گفت نظام برای این کار اراده لازم را نداشته است چون جناح آقایان ناصری و ظریف، بازنده انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 بوده است؟ حتی می‌توان نمونه‌هایی از این دست در تاریخ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را نشان داد که از حوصله این نوشته خارج است.

واقعیت این است که روابط بین‌الملل و سیاست خارجی و عوامل آن را با محک سیاست داخلی نمی‌سنجند و این خطایی بود که خبرگزاری بین‌المللی «بلومبرگ‌نیوز» که مستقر در ایالات متحده آمریکا است مرتکب شد. شاید خطای فاحش این خبرگزاری در تحلیل خود، ناشی از شوکپیوستن عربستان سعودی – به عنوان یکی از مهم‌ترین متحدان سنتی واشنگتن به رقبایش باشد؛ چنانکه عربستان در گام اول برای همراهی با اوپک پلاس و بنا به اشاره پوتین تصمیم گرفت تولید نفت خود را کاهش دهد و در گام دوم توافق اقتصادی مهمی را با چین امضا کرد؛

توافق اول به معنای ایجاد مانع جدی برای شرکای آمریکایی‌ها در تأمین انرژی لازم‌شان در زمستان سرد در راه بود و گام دوم به معنای تضمین تأمین انرژی لازم برای سرعت بخشیدن به پیشرفت چین!

انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما