به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
۱- فاز اول جنگ شناختی، جنگ روانی و جنگ نرم استکبار و استبداد جهانی علیه ملت ایران در اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱ با انفجار بمبهای خوشهای دروغ، جعل خبر و تحریف حقایق در بیش از ۱۰۰ شهر ایران کلید خورد. ارتش رسانهای دشمن در صف این هجوم نابرابر بود.
بمبهای شیمیایی هرزهگویی و هرزهگرایی را در جای جای کشور منفجر کردند تا مغز، ذهن و عقل ملت ایران را مسموم کنند و به انحراف ببرند.
دشمن در فاز اول با چنین آتش تهیهای به قرآنسوزی و مسجدسوزی، قتل و غارت و اخلال در زندگی و سلب آزادی و آسایش ملت روی آورد.
نظام با صبر راهبردی و مردم با بردباری، نزدیک به سه ماه با پایداری، در برابر تبهکاریها ایستادند.
اکنون لیدرهای آشوب شناسایی، دستگیر و در انتظار مجازات قانونی هستند. کسانی هم از روی جهل و غفلت در این آشوب گرفتار شدند ، آزاد شدند.
۲- آتش آشوب فروکش کرده است. دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی به تعبیر آتشنشانان مشغول لکهگیری هستند، تا دوباره برخی آتشهای زیر خاکستر زبانه نکشد. اکنون حباب لشکرسازیهای کاذب دشمن ترکیده است.
کسانی که مرتکب قتل شدند در انتظار قصاص هستند آنها که مردم را با پیامهای دروغین فریب دادند مشغول جبران هستند. دشمن فاز دوم را کلید زد.
۳- فاز دوم فتنه چیست؟! فاز دوم فتنه با پیام خاتمی با ناکامی فراخوانهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذر آغاز شد. درحالیکه شعار «زن، زندگی، آزادی» از رنگ و روی و رمق افتاده، او این شعار که زینتبخش گروههای تجزیهطلب است را سردست گرفت و شعار جریان اصلاحطلبان اعلام کرد. همزمان با این پیام، موسوی و کروبی که در فاز اول فتنه سکوت کرده بودند در مقام دفاع از محاربین برخاستند و از کسانی که مرتکب قتل وغارت شدند رسما دفاع کردند!
۴- میگویند فلانی که قمه به دست به خیابان آمده بود برای تهدید و ارعاب ، مگر کسی را کشته بودکه باید اعدام شود. اگر واقعا به حقانیت این سؤال معتقدند، باید پاسخ بدهند پدر و مادر و برادر آرتین کسی را کشته بودند که باید به همراه ۱۳ نفر دیگر در حرم شاهچراغ قتلعام شوند؟! چرا شما آن وقت بیانیه ندادید از خون شهدای شاهچراغ دفاع نکردید؟!
مگر آرمان علیوردی کسی را کشته بود یا حتی زده بود که به وضع فجیعی او رابه شهادت رساندند؟!
مگر حسین زینالزاده و دانیال رضازاده به کسی آسیب رسانده بودند که هر دو را سلاخی کردند؟!
قاتل این دو تن در دادگاه مشهد در برابر گریههای مادران این دو شهید اقرار میکند: «برادرکشی کردم کار من دور از انسانیت است برای قصاص هم عجله دارم و برای مجازات هم آمادهام.» اما میرحسین موسوی و مهدی کروبی وقیحانه در بیانیههای خود رسما از اغتشاشگران و اوباشان محارب حمایت کردند!!
مردم از خود سؤال میکنند خاتمی، موسوی و کروبی چرا الان وارد ماجرای فتنه جدید شدهاند؟ پاسخ روشن این است ، دشمن در جنگ شناختی کم آورده سربازان ذخیره خود را احضار کرده است. آنها هم به این احضار پاسخ مثبت دادهاند که خللی در کاهش تولید محتوا، روی آنتن آشوبطلبی پدید نیاید!
حالا این افاضات را اضافه کنید به واکنش آقای معین ، وزیر علوم دولت اصلاحات که محسن شکاری محارب و معدوم را ، شجاع و معترض به ظلم و تبعیض معرفی کرده و به خانواده او تسلیت گفته و برای آرامش روح او فاتحهای هم قرائت فرموده است!! این کنش یا واکنش سیاسی آن هم در وسط معرکه فتنه جدید یعنی ورشکستگی سیاسی و حراج سرمایه اجتماعی یک جماعتی که روزگاری مردم چشم یاری از آنها داشتند.
این در حالی است که وی در مورد هیچ یک از شهدای مظلوم فتنه جدید و حتی شهدای مظلوم شاهچراغ صدایی، پیامی و ندایی سر نداده است!
۵- فارغ از اینکه فتنه جدید چیست؟ جنگ ادراکی و جنگ شناختی کدام است؟ یک حادثه مهم و یک رویداد مهم حقوقی در حال اتفاق است! آن هم اینکه یک قرائت جدید از کاپیتولاسیون توسط ارتش رسانهای غرب با نمایندگی از سوی اصلاحطلبان درداخل در حال شکلگیری است! این قرائت آن است؛ اگر کسانی مرتکب قتل، محاربه، بغی و تجاوز به حقوق شهروندان ایرانی بشوند آزادیخواه تلقی میشوند و احدی حق اعتراض به آنها را ندارد. اگر به چنگال قانون و عدالت سپرده شوند مقابله با یک جنبش مردمی تلقی می شوند و اینها از هرگونه مجازات و تعقیب و رسیدگی حقوقی مصون هستند!
قبلا میگفتند؛ خود آمریکاییها مصونیت دارند، الان میگویند؛ پیادهنظام آمریکا مصونیت دارد و احدی حق تعقیب و مجازات آنها را ندارد. اصلاحطلبان با راهبرد خاتمی ، موسوی و کروبی مأمور به حمایت از چنین قرائتی از کاپیتولاسیون هستند!!