شناسهٔ خبر: 57626895 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

متهم: قتل ناخواسته بود

صاحب‌خبر -

مرد جوانی که به اتهام قتل پسرعمه همسرش دستگیر شده در دادگاه مدعی شد حادثه خونین را ناخواسته رقم زده است.
خرداد‌ماه امسال مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به مردی ۳۵ ساله به نام بهروز بود که در جریان درگیری بر اثر ضربه چاقو زخمی و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مردی که بهروز را به بیمارستان رسانده بود مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح به مأموران گفت بهروز در درگیری با او کشته شده است. متهم در روند بازجویی‌ها با اقرار به جرمش گفت: «بهروز پسرعمه همسرم بود. او از یکی از دوستانش طلب داشت، ولی نمی‌توانست طلبش را پس بگیرد، به همین دلیل از من کمک خواست. من چند بار با مرد بدهکار صحبت کردم، ولی بهروز بدبین شده بود و فکر می‌کرد طلبش را من گرفته‌ام و به او نگفته‌ام. روز حادثه وقتی بهروز را دیدم، او دوباره گله کرد. سعی کردم قانعش کنم، اما قبول نکرد تا اینکه با چاقو مقابل خانه‌مان آمد و در حضور همسر و پدرزنم با من درگیر شد. او از شدت عصبانیت ضربه‌ای زد و من برای دفاع از خودم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و ضربه‌ای به او زدم. وقتی بهروز خونین روی زمین افتاد، بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم، اما کار از کار گذشته بود.»
بعد از ثبت این توضیحات، مرد جوان به اتهام قتل عمد و همسرش به اتهام اخفای ادله جرم راهی زندان شدند. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه در نوبت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت.
ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. در ادامه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و با اقرار به جرمش گفت: «من و بهروز مثل دو رفیق بودیم و اختلافی نداشتیم، تا اینکه چند ماه قبل از حادثه مردی به نام خسرو از بهروز پول گرفت، اما بدهی‌اش را پرداخت نمی‌کرد. روزی بهروز با من صحبت کرد و گفت خسرو ناپدید شده است و نمی‌تواند طلبش را که ۵۰‌میلیون تومان بود پس بگیرد، به همین خاطر از من کمک خواست تا خسرو را پیدا کنیم و طلبش را از او بگیریم.»
متهم ادامه داد: «من با موتور کار می‌کردم. یک روز به صورت اتفاقی خسرو را در خیابان دیدم و او را پیش بهروز بردم. آن‌ها با هم صحبت کردند و قرار شد خسرو بدهی‌اش را تا ۱۰ روز دیگر بپردازد و برای ضمانت هم ۱۰۰‌میلیون تومان سفته به بهروز داد. چهار روز از این ماجرا گذشته بود که بهروز تماس گرفت و حرفی را زد که با شنیدن آن شوکه شد. او مدعی بود من طلبش را از خسرو گرفته‌ام و به او نگفته‌ام! سعی کردم قانعش کنم که اشتباه می‌کند، اما بهروز باور نمی‌کرد. او چند بار تماس گرفت و در هر تماس کلی فحش داد. اهمیتی ندادم و هر بار سعی کردم او را آرام کنم، اما فایده نداشت. حتی از همسرم نیز خواستم با پسرعمه‌اش صحبت کند تا شاید او بتواند بهروز را قانع کند، اما نیم ساعتی گذشت که متوجه شدم او با همان عصبانیت مقابل خانه‌مان آمده است و در حالی که چاقو دستش بود وارد خانه شد.»
متهم در خصوص قتل گفت: «پدرزنم با ما زندگی می‌کرد، او هم با دیدن بهروز شوکه شد، به همین خاطر همراه همسرم سعی کردند بهروز را آرام کنند، اما او خیلی عصبانی بود و به یک‌باره با چاقو به طرفم حمله کرد و یک ضربه به پهلویم زد. خیلی ترسیده بودم، به همین خاطر به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم، سپس به طرف بهروز رفتم. چاقو را به طرفش گرفتم تا بی‌خیال شود و از خانه بیرون برود، اما چاقو ناخواسته به سینه‌اش خورد.»
متهم در آخر گفت: «وقتی او را خونین روی زمین دیدم، بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم، اما ترسیدم اورژانس دیر بیاید، به همین خاطر خودم او را به بیمارستان رساندم. باور کنید قصد قتل نداشتم فقط می‌خواستم از خودم دفاع کنم.»
سپس همسر متهم که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام مخفی کردن ادله جرم به جایگاه رفت و با انکار جرمش گفت: «وقتی بهروز زخمی شد، ما او را با همان لباس‌های خونی به بیمارستان رساندیم، اما زمانی که مأموران به خانه ما آمدند، متوجه شدند در خانه اثری از خون و درگیری نیست، به همین خاطر به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت شدم. زمانی که من و همسرم، پسرعمه‌ام را به بیمارستان بردیم پدرم پارچه و پتویی را که خونی شده بود داخل سطل زباله انداخت، به همین خاطر اثری از خون در خانه نبود. باور کنید بهروز را مثل برادرم می‌دانستم. او سال‌ها در خانه ما زندگی می‌کرد و من آن روز خیلی تلاش کردم تا او را آرام کنم، اما نشد. شوهرم قصد دفاع از خودش را داشت و اصلاً راضی به مرگ بهروز نبود.»
در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد.

نظر شما