به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با مشارکت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با هدف پرداختن به پیشینه شرقشناسی و آغاز کاوشهای باستانشناسی در ایران و نیز پاسداری و فرهنگسازی برای حفظ این میراث باستانشناختی و جلوگیری از رنگباختن این گوهر درخشان، همایش «میراث باستانشناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی، از نگاه غربی، از نگاه ایرانی» را برگزار میکند.
همایش میراث باستانشناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی، از نگاه غربی، از نگاه ایرانی به دبیری علمی دکتر سیروس نصرالهزاده و دبیری اجرایی دکتر شاهین آریامنش شنبه 19 آذرماه 1401 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این همایش 42 سخنرانی در 3 سالن در زمینه میراث باستانشناختی و هویت ملی و باستانشناسی و تاریخ و فرهنگ ایران برگزار شد.
فعالیتهای باستانشناسی پس از انقلاب اسلامی ایران
در نشست دوم این همایش که در سالن تمدن به مدیریت دکتر حکمتاله ملاصالحی برگزار شد؛ دکتر جلیل گلشن، باستانشناس به عنوان نخستین سخنران به موضوع «فعالیتهای باستانشناسی پس از انقلاب اسلامی ایران» پرداخت و گفت: بعد از تصویب قانون در سال 1309 اجازه حفاری به موسسات علمی داده شد و مساله کاوش مطرح و مصوب شد که اشیاء تاریخی باید مورد کار، مطالعه و تحقیق قرار بگیرند.
وی افزود: در تمدید قرارداد در سال 1332 مصوبهای در مجلس تصویب میشود و در این مصوبه گنجانده میشود که زین پس هیات کاوش باستانشناسی موظف هستند هر ماه دو جلسه علمی و درسی برای کارکنان ترتیب بدهند و در این جلسات نتیجه کارهای تخصصی با سایر کارکنان به شور گذاشته شود و به چاپ برسد.
گلشن بیان کرد: تا سال 1319 تمام هیاتهای رسمی کاوش خارجی بودند و از کشورهای مختلف به ایران میآمدند. در این سال بود که برای نخستین بار یک ایرانی مسوول حفاری در ایران میشود و مسوولیت حفاری در تخت جمشید را به عهده میگیرد.
گلشن در ادامه این نشست گفت: در ادامه وزارت فرهنگ به وزارت فرهنگ و هنر و اوقاف تبدیل میشود و از سوی دیگر رشتههایی که در دانشگاه تهران تدریس میشدند، به گروه تبدیل میشوند. در سال 46 دکتر نگهبان در دانشگاه تهران مسوول گروه باستانشناسی میشود و در دروس باستانشناسی تغییراتی به وجود میآید که بر اساس این تغییرات فارغالتحصیلان باید دوره عملی را بگذرانند و در سال 50 و51 اولین دوره از این دانشجویان فارغالتحصیل میشوند.
وی افزود: این تغییر به باستانشناسان کمک میکند تا بتوانند سرپرستی هیاتهای باستانشناسی را به عهده بگیرند. قبل از انقلاب 23 هیات مسوولیت کاوش را به عهده داشتند که از سال 1350 باستانشناسان ایرانی وارد مسایل باستانشناسی میشوند و کار حفاری را به عهده میگیرند.
گلشن بیان کرد: در سال 50 و 51 که دکتر باقرزاده مسوولیت باستانشناسی ایران را به عهده گرفت؛ دو اتفاق بسیار خوب همراه با این مسوولیت رخ داد. در زمان ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه در سال 1309 اشیاء بین کاوشگران خارجی تقسیم میشد اما از دوره مسئولیت باقرزاده باستانشناسان خارجی اجازه بردن هیچ شیئی را از ایران نداشتند. اتفاق خوب دیگر این بود که از این زمان مجوز حفاری غیرمجاز برای هیچ شخصی صادر نشد.
وی در ادامه گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی تمام امور باستانشناسی زیر نظر وزارت علوم قرار میگیرد. در سال 58 شورای انقلاب مصوبهای را به تصویب میرساند که بر اساس آن هر گونه حفاری غیرمجاز است و حفاریها باید علمی انجام بگیرد.
گلشن افزود: در زمان جنگ تحمیلی کاوشهای غیرمجاز به شدت افزایش پیدا میکند. افرادی به این بهانه که میخواهند بودجه جنگ را فراهم کنند، دست به حفاریهای غیرمجاز میزدند. از سوی دیگر به دلیل شرایط جنگ آثار تاریخی در استانهای مرزی و سایر استانها در معرض خطر بودند، در این زمان باستانشناسان ایثارگرانه احساس مسوولیت کردند و بدون هیچ هزینهای و حتی گاهی با هزینه شخصی آثار موزهها را جمعآوری کرده و به مکانی امن منتقل کردند.
وی در ادامه بیان کرد: به جز حفاریهای مجاز البته حفاریهای اضطراری و کاوشهای هدفمند هم در کشور انجام گرفت. تا اوایل انقلاب 800 هیات خارجی در ایران کار میکرد که تنها یک دهم این افراد ایرانی بودند.
گلشن گفت: کار دیگری که در دوره پیش از تشکیل سازمان میراث فرهنگی اتفاق افتاد شکایت برای استرداد و پس گرفتن لوحها و آثاری بود که در خارج از کشور بودند. در سال 64 تمام واحدهایی که در رابطه با میراث کار میکردند، به وزارت علوم منتقل شدند. مجلس به این نتیجه رسیده بود که کار پژوهش و تحقیق نمایش نیست که به وزارت ارشاد برود. موافقت اصولی در سال 69 مصوب شد. تا سال 75 که اساسنامه پژوهشگاه مصوب و سازمان میراث فرهنگی به پژوهشگاه تبدیل شد و باز هم تشکیلات دستخوش تغییر شد و مرکز باستانشناسی گسترش یافت. قسمت متون به زبان و گویش و آزمایشهای مرمت آثار به حفاظت مرمت و آثار تاریخی تبدیل شد.
وی افزود: باستانشناسی در دوره پژوهشگاه گسترش پیدا کرد و جای گسترش بیشتر نیز دارد. البته در سال 75 گروه باستانشناسی زیر آب نیز مصوب شد اما تاکنون هیچ نیرویی ندارد و مسکوت مانده است. تمام سعی بر این بوده است تا سایتهای کاوشی که توسط نیروی خارجی مورد کاوش قرار میگرفت، تعطیل نشود و ادامه پیدا کند. از باستانشناسانی که در خارج از کشور حضور داشتند دعوت به همکاری شد.
گلشن بیان کرد: از دیگر سیاستها کاوش در استانهای ساحلی و جزایر ایرانی داخل خلیجفارس بود. از سوی دیگر هیاتی به کشور عمان اعزام شد که کار حفاری خارج از کشور هم شروع شود و اتفاق بسیار مهم این است که تمدن جیرفت توسط یک ایرانی، یوسف مجیدزاده کشف شد.
بررسی ابعاد قرارداد 1306 دولت ایران-فرانسه در شکلگیری موزه
در ادامه این نشست جبرئیل نوکنده، باستانشناس و مدیر کنونی موزه ملی ایران به موضوع «بررسی ابعاد قرارداد 1306 دولت ایران-فرانسه در شکلگیری موزه و پژوهشهای باستانشناسی ایران» پرداخت و گفت: با کسب فرمان از ناصرالدین شاه با یک گروه فرانسوی کاوش در شوش انجام شد و تمام آثار را به موزه لوور بردند. ژاک دمورگان در سال 1897 رییس هیات علمی فرانسه در ایران شد. او مدت 15 سال تا اکتبر 1912 در شوش به فعالیت پرداخت. البته پیشتر او ماموریت علمی در ایران از سال 1894 تا 1905 و همچنین 1891 تا 1889 را به انجام رسانده بود.
وی افزود: امضای قانون اساسی مشروطه 8 دی 1285 برابر با 30 دسامبر 1906؛ اصل بیست و چهارم قانون اساسی مشروطه مبنی بر این بود که بستن عهدنامهها و مقاولهنامهها اعطای امتیازات (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و... اعم از اینکه طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد باستثنای عهدنامههایی که استتار آنها صلاح دولت و ملت باشد.
نوکنده بیان کرد: نظامنامه موزه ملی ایران در زمان احمدشاه قاجار نوشته شد و مرتضیخان ممتازالملک بنیانگذار موزه ملی ایران شد. بر اساس این نظامنامه موزه پدیدههایی مانند عکاسی و سینما با انقلاب مشروطیت دچار تحول شد و مخاطب آن از حاکم به مردم تغییر کرد.
وی در ادامه گفت: در پاییز 1301 خورشیدی عدهای علاقهمند به آثار تاریخی و حفظ مفاخر ایران نسبت به تاسیس انجمن آثار ملی ایران اقدام کردند و اولین اساسنامه سال 1304 تدوین شد. روزنامه آرگوس که نشریهای انگلیسی در 6 فوریه 1923 تلاش دیپلماتیک سفیر ایران در برن سوییس، وزارت امور خارجه و تلاش وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه را ذکر میکند. در تاریخ 8 بهمن 1302 برابر با 28 ژانویه 1924 مکاتبهای از وزارت امور خارجه به وزارت معارف صورت میگیرد که وزارت امور خارجه به سفارت فرانسه پیشنهاد جرح و تعدیل در قرارداد 1900 مربوط به حفریات را داده است.
جبرییل نوکنده افزود: نظامنامه جدید عملیات 18 خرداد 1303 شمسی به تصویب رسید مبنی بر اینکه در 18 خرداد 1303 نظامنامه جدید عتیقات مشتمل بر 29 ماده در جلسه هیات وزراء عظام مورد تصویب قرار گرفت. این نخستین آییننامه برای پاسداری از آثار باستانی و تاریخی در زمان خود است. در شهریورماه 1304 اعتراض شدید سفارت فرانسه در تهران را در پی داشت: طبق قرارداد 1900 حفاری در تمام خاک ایران با جمهوری فرانسه است. دولت فرانسه حاضر است وسایل تسهیل ایجاد یک موزه ملی را فراهم کرده و برای تشکیل آن موسسه دانشمندانی به دولت ایران بدهد.
وی که شرح شکلگیری موزه ملی ایران را در قالب اسلاید بیان میکرد، در ادامه گفت: در آبانماه 1312 از طرف محمدعلی فروغی به علیاصغر حکمت موافقت ساخت موزه در میدان مشق اعلام شد. اما مساحت زمین برای آنها اعلام نشد ولی تصور وزیر معارف بر این بود که تمام پارکشهر به وزارت معارف اختصاص یافت و نقشه موزه ملی در 30 تیر 1313 در حضور رضاشاه تصویب شد.
چگونگی انتقال میراث مکتوب سنت زردشتی ایران روزگار اسلامی به هند
سپس حمیدرضا دالوند، باستانشناس به موضوع «چگونگی انتقال میراث مکتوب سنت زردشتی ایران روزگار اسلامی به هند» پرداخت و گفت: مساله مهاجرت در روایت ایرانی بسیار اهمیت دارد. ایران با تشکیل دولت هخامنشی برای نخستین بار دنیای باستان ایرانی را یکپارچه کرد و فرهنگ ایرانی به دیگر سرزمینها گسترش یافت. در اقصی نقاط عالم به دلیل فروپاشی سازمانی که وجود داشت، مهاجرپذیر بود و اقوام مختلفی مهاجرت کردند که اگر به این مهاجرتها دقت کنیم، میبینیم از همه مهمتر میراثی است که از ایران به هند رفت و خوش درخشید.
وی بیان کرد: حضور ایرانیان در غرب نیز نوعی مهاجرت است. یکی از مهاجرتهایی که تاریخساز بود و نقش پررنگی در تاریخ معاصر و حفظ هویت ایرانی داشت، مهاجرت زرتشتیان و پارسیان به هند است. وقتی ایرانیان اسلام را میپذیرند بخشی از زرتشتیان مجبور به مهاجرت میشوند و به غرب هند میروند. اگرچه در ابتدا جامعه کوچکی بودند ولی با رشد استعمار در هند آن اقلیت، گروه تاثیرگذار در هند شد و موقعیتی به این جامعه داد تا به دست زبانشناسان و غرب برساند.
دالوند افزود: بسیار مهم است که بدانیم چه چیز و چگونه به غرب رفته است. در این دوره مهاجران اولیه آثاری از خودشان بر جای گذاشتند. آثاری از نسخههای خطی موجود است که به ما میگوید خط سیری بین کراچی، سیستان و هند وجود دارد. از سده نهم تا سده 12 یزدگردی عصری در تاریخ زردشتی به نام عصر روایات آغاز میشود. پیکهایی به ایران میآیند. پرسشهایی را مطرح میکنند و در زمان رفتن اسناد و مدارکی را با خود به هند میبرند. در حدود 40 تا 50 روایت اینگونه حفظ شده است که روایت نریمان هوشنگ یکی از آنهاست.
این پژوهشگر بیان کرد: آنها میراث را که به هند میبرند شروع به نوشتن میکنند و رسالاتی پیوست میشود. 100 رساله را در این زمینه احصاء کردهام. از این زمان رفته رفته جامعه ایرانی با جامعه زردشتی هند آشنا میشود. کسانی که طرفدار ایرانیها هستند و گروهی که دروازهای میشوند برای ورود بیشتر متنها. بعد از فروپاشی صفویه و تا زمان پهلوی شاهد ضعف و فتوری در ایران هستیم و جامعه زردشتی هم تابع جامعه ایرانی است و با مشکلاتی روبهرو میشود ولی چون متنها را منتقل کرده است دوباره نیرو میگیرد.
دالوند با بیان اینکه بخش دیگر سده 12 و 13 یزدگردی است، گفت: افراد و خانوادهها هستند که میروند، دنیای استعمار هم به کمک آنها آمده است. در این زمان در فهم متنها نیز قویتر میشوند. از این سمت متنها به هند میروند و کتابها چاپ شده از هند به ایران وارد میشود.
وی در پایان سخنانش افزود: ناگفته نماند حجمی از این آثار گم میشوند، امروز این میراث در هند است و آن را میتوان در نوساری پیدا کرد. ملا فیروز کسی بود که اینها را جمعآوری کرد و امروز هم میراث ملافیروز، هم میراث متفرقه هند و هم میراثی که مانکچی به هند فرستاد در دو کتابخانه کاما و ورجیانا نگهداری میشود و میتوان گفت جامعه و هویت ایرانی به جامعه زردشتی مدیون است.
کندوکاوی در باب هویت ملی در ایران
در ادامه این نشست سیدجواد میری به موضوع «کندوکاوی در باب هویت ملی در ایران» پرداخت و گفت: در این نشست سخن اصلی من این است که ایرانیت بر چه پایههایی استوار است و چه مولفههایی از سنخ سازنده است.
وی افزود: در باب امر اجتماعی سه روایت باستانگرایی، اسلامگرایی و تجددگرایی در کنار هم، در برابر هم و بعضا برضد هم به کار میروند. البته باید مورد امعان نظر قرار داد که این سه منفک از هم نیستند و بعضا همپوشانیهایی هم دارند که میتواند به ما برای تحلیل واقعیتهای پیچیده و درهم تنیده کمک کند.
میری بیان کرد: برای عبور از این وضع نیازمند رویکرد تالیفی هستیم که من نام آن را رویکرد نو سهروردیانه میگذارم. هر ایرانی به مثابه شهروند و تمامی گروهها و اقوام حضور و بودنشان باید در جامعه نمود هم داشته باشد. کاری که سهروردی به انجام رسانید، تحلیل این سه رویکرد است و مواجهه ایرانیان با تمدن اروپا و فرهنگ غرب قید طعمها، پیچیدگیهایی را در سطح اجتماع و فهم ما ایجاد کرد.
وی در ادامه گفت: جریان باستانگرا اساسا اصالت را به دوران باستان میدهد. جریان دیگر ورود اسلام، تشیع و جهانبینی دینی و اسطورههای دینی را اساسا میداند و بر این باور است که هویت جمعی ایرانیان با ورود اسلام شکل میگیرد. جریان تجدد بعد از مشروطه شکل میگیرد؛ تجددگراها تنها مدرنیزم را اصل میدانند و برای آنان گذشته باستان و دوره اسلامی اهمیتی ندارد. در طول تاریخ این سه جریان به انحاء مختلف سعی کردند که دولت تشکیل بدهند.
میری بیان کرد: باید این تنوع را به رسمیت بشناسیم. باید تمامی تکثرها را در ساحتهای عمومی به نوعی صورتبندی کنیم که بتوانند به این درک برسند که ایران به مثابه ملک مشاع هر آن کسی است که در این سرزمین متولد میشود. هویت یک امر سیال است و در حال بازسازی و بازسازی دائم است.
همایش میراث باستانشناختی و بازخوانی هویت ملی ایرانی، از نگاه غربی، از نگاه ایرانی به دبیری علمی دکتر سیروس نصرالهزاده و دبیری اجرایی دکتر شاهین آریامنش شنبه 19 آذرماه 1401 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این همایش 42 سخنرانی در 3 سالن در زمینه میراث باستانشناختی و هویت ملی و باستانشناسی و تاریخ و فرهنگ ایران برگزار شد.
فعالیتهای باستانشناسی پس از انقلاب اسلامی ایران
در نشست دوم این همایش که در سالن تمدن به مدیریت دکتر حکمتاله ملاصالحی برگزار شد؛ دکتر جلیل گلشن، باستانشناس به عنوان نخستین سخنران به موضوع «فعالیتهای باستانشناسی پس از انقلاب اسلامی ایران» پرداخت و گفت: بعد از تصویب قانون در سال 1309 اجازه حفاری به موسسات علمی داده شد و مساله کاوش مطرح و مصوب شد که اشیاء تاریخی باید مورد کار، مطالعه و تحقیق قرار بگیرند.
وی افزود: در تمدید قرارداد در سال 1332 مصوبهای در مجلس تصویب میشود و در این مصوبه گنجانده میشود که زین پس هیات کاوش باستانشناسی موظف هستند هر ماه دو جلسه علمی و درسی برای کارکنان ترتیب بدهند و در این جلسات نتیجه کارهای تخصصی با سایر کارکنان به شور گذاشته شود و به چاپ برسد.
گلشن بیان کرد: تا سال 1319 تمام هیاتهای رسمی کاوش خارجی بودند و از کشورهای مختلف به ایران میآمدند. در این سال بود که برای نخستین بار یک ایرانی مسوول حفاری در ایران میشود و مسوولیت حفاری در تخت جمشید را به عهده میگیرد.
گلشن در ادامه این نشست گفت: در ادامه وزارت فرهنگ به وزارت فرهنگ و هنر و اوقاف تبدیل میشود و از سوی دیگر رشتههایی که در دانشگاه تهران تدریس میشدند، به گروه تبدیل میشوند. در سال 46 دکتر نگهبان در دانشگاه تهران مسوول گروه باستانشناسی میشود و در دروس باستانشناسی تغییراتی به وجود میآید که بر اساس این تغییرات فارغالتحصیلان باید دوره عملی را بگذرانند و در سال 50 و51 اولین دوره از این دانشجویان فارغالتحصیل میشوند.
وی افزود: این تغییر به باستانشناسان کمک میکند تا بتوانند سرپرستی هیاتهای باستانشناسی را به عهده بگیرند. قبل از انقلاب 23 هیات مسوولیت کاوش را به عهده داشتند که از سال 1350 باستانشناسان ایرانی وارد مسایل باستانشناسی میشوند و کار حفاری را به عهده میگیرند.
گلشن بیان کرد: در سال 50 و 51 که دکتر باقرزاده مسوولیت باستانشناسی ایران را به عهده گرفت؛ دو اتفاق بسیار خوب همراه با این مسوولیت رخ داد. در زمان ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه در سال 1309 اشیاء بین کاوشگران خارجی تقسیم میشد اما از دوره مسئولیت باقرزاده باستانشناسان خارجی اجازه بردن هیچ شیئی را از ایران نداشتند. اتفاق خوب دیگر این بود که از این زمان مجوز حفاری غیرمجاز برای هیچ شخصی صادر نشد.
وی در ادامه گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی تمام امور باستانشناسی زیر نظر وزارت علوم قرار میگیرد. در سال 58 شورای انقلاب مصوبهای را به تصویب میرساند که بر اساس آن هر گونه حفاری غیرمجاز است و حفاریها باید علمی انجام بگیرد.
گلشن افزود: در زمان جنگ تحمیلی کاوشهای غیرمجاز به شدت افزایش پیدا میکند. افرادی به این بهانه که میخواهند بودجه جنگ را فراهم کنند، دست به حفاریهای غیرمجاز میزدند. از سوی دیگر به دلیل شرایط جنگ آثار تاریخی در استانهای مرزی و سایر استانها در معرض خطر بودند، در این زمان باستانشناسان ایثارگرانه احساس مسوولیت کردند و بدون هیچ هزینهای و حتی گاهی با هزینه شخصی آثار موزهها را جمعآوری کرده و به مکانی امن منتقل کردند.
وی در ادامه بیان کرد: به جز حفاریهای مجاز البته حفاریهای اضطراری و کاوشهای هدفمند هم در کشور انجام گرفت. تا اوایل انقلاب 800 هیات خارجی در ایران کار میکرد که تنها یک دهم این افراد ایرانی بودند.
گلشن گفت: کار دیگری که در دوره پیش از تشکیل سازمان میراث فرهنگی اتفاق افتاد شکایت برای استرداد و پس گرفتن لوحها و آثاری بود که در خارج از کشور بودند. در سال 64 تمام واحدهایی که در رابطه با میراث کار میکردند، به وزارت علوم منتقل شدند. مجلس به این نتیجه رسیده بود که کار پژوهش و تحقیق نمایش نیست که به وزارت ارشاد برود. موافقت اصولی در سال 69 مصوب شد. تا سال 75 که اساسنامه پژوهشگاه مصوب و سازمان میراث فرهنگی به پژوهشگاه تبدیل شد و باز هم تشکیلات دستخوش تغییر شد و مرکز باستانشناسی گسترش یافت. قسمت متون به زبان و گویش و آزمایشهای مرمت آثار به حفاظت مرمت و آثار تاریخی تبدیل شد.
وی افزود: باستانشناسی در دوره پژوهشگاه گسترش پیدا کرد و جای گسترش بیشتر نیز دارد. البته در سال 75 گروه باستانشناسی زیر آب نیز مصوب شد اما تاکنون هیچ نیرویی ندارد و مسکوت مانده است. تمام سعی بر این بوده است تا سایتهای کاوشی که توسط نیروی خارجی مورد کاوش قرار میگرفت، تعطیل نشود و ادامه پیدا کند. از باستانشناسانی که در خارج از کشور حضور داشتند دعوت به همکاری شد.
گلشن بیان کرد: از دیگر سیاستها کاوش در استانهای ساحلی و جزایر ایرانی داخل خلیجفارس بود. از سوی دیگر هیاتی به کشور عمان اعزام شد که کار حفاری خارج از کشور هم شروع شود و اتفاق بسیار مهم این است که تمدن جیرفت توسط یک ایرانی، یوسف مجیدزاده کشف شد.
بررسی ابعاد قرارداد 1306 دولت ایران-فرانسه در شکلگیری موزه
در ادامه این نشست جبرئیل نوکنده، باستانشناس و مدیر کنونی موزه ملی ایران به موضوع «بررسی ابعاد قرارداد 1306 دولت ایران-فرانسه در شکلگیری موزه و پژوهشهای باستانشناسی ایران» پرداخت و گفت: با کسب فرمان از ناصرالدین شاه با یک گروه فرانسوی کاوش در شوش انجام شد و تمام آثار را به موزه لوور بردند. ژاک دمورگان در سال 1897 رییس هیات علمی فرانسه در ایران شد. او مدت 15 سال تا اکتبر 1912 در شوش به فعالیت پرداخت. البته پیشتر او ماموریت علمی در ایران از سال 1894 تا 1905 و همچنین 1891 تا 1889 را به انجام رسانده بود.
وی افزود: امضای قانون اساسی مشروطه 8 دی 1285 برابر با 30 دسامبر 1906؛ اصل بیست و چهارم قانون اساسی مشروطه مبنی بر این بود که بستن عهدنامهها و مقاولهنامهها اعطای امتیازات (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و... اعم از اینکه طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد باستثنای عهدنامههایی که استتار آنها صلاح دولت و ملت باشد.
نوکنده بیان کرد: نظامنامه موزه ملی ایران در زمان احمدشاه قاجار نوشته شد و مرتضیخان ممتازالملک بنیانگذار موزه ملی ایران شد. بر اساس این نظامنامه موزه پدیدههایی مانند عکاسی و سینما با انقلاب مشروطیت دچار تحول شد و مخاطب آن از حاکم به مردم تغییر کرد.
وی در ادامه گفت: در پاییز 1301 خورشیدی عدهای علاقهمند به آثار تاریخی و حفظ مفاخر ایران نسبت به تاسیس انجمن آثار ملی ایران اقدام کردند و اولین اساسنامه سال 1304 تدوین شد. روزنامه آرگوس که نشریهای انگلیسی در 6 فوریه 1923 تلاش دیپلماتیک سفیر ایران در برن سوییس، وزارت امور خارجه و تلاش وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه را ذکر میکند. در تاریخ 8 بهمن 1302 برابر با 28 ژانویه 1924 مکاتبهای از وزارت امور خارجه به وزارت معارف صورت میگیرد که وزارت امور خارجه به سفارت فرانسه پیشنهاد جرح و تعدیل در قرارداد 1900 مربوط به حفریات را داده است.
جبرییل نوکنده افزود: نظامنامه جدید عملیات 18 خرداد 1303 شمسی به تصویب رسید مبنی بر اینکه در 18 خرداد 1303 نظامنامه جدید عتیقات مشتمل بر 29 ماده در جلسه هیات وزراء عظام مورد تصویب قرار گرفت. این نخستین آییننامه برای پاسداری از آثار باستانی و تاریخی در زمان خود است. در شهریورماه 1304 اعتراض شدید سفارت فرانسه در تهران را در پی داشت: طبق قرارداد 1900 حفاری در تمام خاک ایران با جمهوری فرانسه است. دولت فرانسه حاضر است وسایل تسهیل ایجاد یک موزه ملی را فراهم کرده و برای تشکیل آن موسسه دانشمندانی به دولت ایران بدهد.
وی که شرح شکلگیری موزه ملی ایران را در قالب اسلاید بیان میکرد، در ادامه گفت: در آبانماه 1312 از طرف محمدعلی فروغی به علیاصغر حکمت موافقت ساخت موزه در میدان مشق اعلام شد. اما مساحت زمین برای آنها اعلام نشد ولی تصور وزیر معارف بر این بود که تمام پارکشهر به وزارت معارف اختصاص یافت و نقشه موزه ملی در 30 تیر 1313 در حضور رضاشاه تصویب شد.
چگونگی انتقال میراث مکتوب سنت زردشتی ایران روزگار اسلامی به هند
سپس حمیدرضا دالوند، باستانشناس به موضوع «چگونگی انتقال میراث مکتوب سنت زردشتی ایران روزگار اسلامی به هند» پرداخت و گفت: مساله مهاجرت در روایت ایرانی بسیار اهمیت دارد. ایران با تشکیل دولت هخامنشی برای نخستین بار دنیای باستان ایرانی را یکپارچه کرد و فرهنگ ایرانی به دیگر سرزمینها گسترش یافت. در اقصی نقاط عالم به دلیل فروپاشی سازمانی که وجود داشت، مهاجرپذیر بود و اقوام مختلفی مهاجرت کردند که اگر به این مهاجرتها دقت کنیم، میبینیم از همه مهمتر میراثی است که از ایران به هند رفت و خوش درخشید.
وی بیان کرد: حضور ایرانیان در غرب نیز نوعی مهاجرت است. یکی از مهاجرتهایی که تاریخساز بود و نقش پررنگی در تاریخ معاصر و حفظ هویت ایرانی داشت، مهاجرت زرتشتیان و پارسیان به هند است. وقتی ایرانیان اسلام را میپذیرند بخشی از زرتشتیان مجبور به مهاجرت میشوند و به غرب هند میروند. اگرچه در ابتدا جامعه کوچکی بودند ولی با رشد استعمار در هند آن اقلیت، گروه تاثیرگذار در هند شد و موقعیتی به این جامعه داد تا به دست زبانشناسان و غرب برساند.
دالوند افزود: بسیار مهم است که بدانیم چه چیز و چگونه به غرب رفته است. در این دوره مهاجران اولیه آثاری از خودشان بر جای گذاشتند. آثاری از نسخههای خطی موجود است که به ما میگوید خط سیری بین کراچی، سیستان و هند وجود دارد. از سده نهم تا سده 12 یزدگردی عصری در تاریخ زردشتی به نام عصر روایات آغاز میشود. پیکهایی به ایران میآیند. پرسشهایی را مطرح میکنند و در زمان رفتن اسناد و مدارکی را با خود به هند میبرند. در حدود 40 تا 50 روایت اینگونه حفظ شده است که روایت نریمان هوشنگ یکی از آنهاست.
این پژوهشگر بیان کرد: آنها میراث را که به هند میبرند شروع به نوشتن میکنند و رسالاتی پیوست میشود. 100 رساله را در این زمینه احصاء کردهام. از این زمان رفته رفته جامعه ایرانی با جامعه زردشتی هند آشنا میشود. کسانی که طرفدار ایرانیها هستند و گروهی که دروازهای میشوند برای ورود بیشتر متنها. بعد از فروپاشی صفویه و تا زمان پهلوی شاهد ضعف و فتوری در ایران هستیم و جامعه زردشتی هم تابع جامعه ایرانی است و با مشکلاتی روبهرو میشود ولی چون متنها را منتقل کرده است دوباره نیرو میگیرد.
دالوند با بیان اینکه بخش دیگر سده 12 و 13 یزدگردی است، گفت: افراد و خانوادهها هستند که میروند، دنیای استعمار هم به کمک آنها آمده است. در این زمان در فهم متنها نیز قویتر میشوند. از این سمت متنها به هند میروند و کتابها چاپ شده از هند به ایران وارد میشود.
وی در پایان سخنانش افزود: ناگفته نماند حجمی از این آثار گم میشوند، امروز این میراث در هند است و آن را میتوان در نوساری پیدا کرد. ملا فیروز کسی بود که اینها را جمعآوری کرد و امروز هم میراث ملافیروز، هم میراث متفرقه هند و هم میراثی که مانکچی به هند فرستاد در دو کتابخانه کاما و ورجیانا نگهداری میشود و میتوان گفت جامعه و هویت ایرانی به جامعه زردشتی مدیون است.
کندوکاوی در باب هویت ملی در ایران
در ادامه این نشست سیدجواد میری به موضوع «کندوکاوی در باب هویت ملی در ایران» پرداخت و گفت: در این نشست سخن اصلی من این است که ایرانیت بر چه پایههایی استوار است و چه مولفههایی از سنخ سازنده است.
وی افزود: در باب امر اجتماعی سه روایت باستانگرایی، اسلامگرایی و تجددگرایی در کنار هم، در برابر هم و بعضا برضد هم به کار میروند. البته باید مورد امعان نظر قرار داد که این سه منفک از هم نیستند و بعضا همپوشانیهایی هم دارند که میتواند به ما برای تحلیل واقعیتهای پیچیده و درهم تنیده کمک کند.
میری بیان کرد: برای عبور از این وضع نیازمند رویکرد تالیفی هستیم که من نام آن را رویکرد نو سهروردیانه میگذارم. هر ایرانی به مثابه شهروند و تمامی گروهها و اقوام حضور و بودنشان باید در جامعه نمود هم داشته باشد. کاری که سهروردی به انجام رسانید، تحلیل این سه رویکرد است و مواجهه ایرانیان با تمدن اروپا و فرهنگ غرب قید طعمها، پیچیدگیهایی را در سطح اجتماع و فهم ما ایجاد کرد.
وی در ادامه گفت: جریان باستانگرا اساسا اصالت را به دوران باستان میدهد. جریان دیگر ورود اسلام، تشیع و جهانبینی دینی و اسطورههای دینی را اساسا میداند و بر این باور است که هویت جمعی ایرانیان با ورود اسلام شکل میگیرد. جریان تجدد بعد از مشروطه شکل میگیرد؛ تجددگراها تنها مدرنیزم را اصل میدانند و برای آنان گذشته باستان و دوره اسلامی اهمیتی ندارد. در طول تاریخ این سه جریان به انحاء مختلف سعی کردند که دولت تشکیل بدهند.
میری بیان کرد: باید این تنوع را به رسمیت بشناسیم. باید تمامی تکثرها را در ساحتهای عمومی به نوعی صورتبندی کنیم که بتوانند به این درک برسند که ایران به مثابه ملک مشاع هر آن کسی است که در این سرزمین متولد میشود. هویت یک امر سیال است و در حال بازسازی و بازسازی دائم است.