شناسهٔ خبر: 57499363 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

روایت عجیب استاد دانشگاه اوپسالایِ سوئد از نفوذ عمیق چین در قاره سیاه:

نفوذ افتصادی پکن در قاره سیا/ آمریکا چگونه قافیه را به چین باخت؟

منابع مالی چین عملا به رهبران و کشور‌های آفریقایی امکان جدید داد تا صرفا به آمریکا و اروپا و نهاد‌های مالی تحت کنترل غرب وابسته نباشند. بسیاری از کشور‌های آفریقایی اکنون به درک راهبردی رسیده‌اند که حمایت‌های مالی چین از آنها ماهیتی بلند مدت‌تر و البته پایدار‌تر دارد و بیشتر به دردِ کشور‌های آفریقایی می‌خورد. موضوعی که تا حد زیادی الگوی سیاسی-اقتصادی توسعه غربی را نیز به چالش کشیده است.

صاحب‌خبر -

گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ "آشوک ساوین" استاد مطالعات صلح و منازعه دانشگاه اوپسالای سوئد در مقاله‌ای برای پایگاه خبری گلف نیوز، روایتی میدانی را از نفوذ قابل توجه چین در قاره آفریقا و دلایلِ جذابیت چین برای کشور‌های آفریقایی ارائه کرده است.

وی به طور خاص به این نکته اشاره دارد که قاره آفریقا، خسته از رویه‌های استعماری و یکجانبه قدرت‌های غربی، چین را فرصتی قابل توجه برای رشد و توسعه اقتصادی خود یافته و پکن نیز در این زمینه، کارآمدیِ قابل توجهی را از خود نشان داده است. مساله‌ای که روند توسعه نفوذ چین در قاره سیاه را تسهیل کرده است.

آشوک ساوین، استاد دانشگاه اوپسالای سوئد در این رابطه می‌نویسد: «اخیرا من جهت برگزاری یک کارگاه علمی و پژوهشی، در شهری کوچک در کشور اتیوپی بودم. روزی به همراه یکی از همکاران آمریکایی ام، درخیابان در حال قدم زدن بودیم که تعدادی کودک برای دست دادن با ما، به سمتمان دویدند.

من به عنوان فردی که در هند بزرگ شده ام به این قبیل صحنه‌ها عادت دارم با این حال آنچه مرا شگفت‌زده کرد این بود که این کودکان که به ندرت اتباع کشور‌های خارجی را می‌بینند، عملا هر خارجی را که می‌بینند وی را چینی می‌دانند. مساله‌ای که در نوع خود حکایت از نفوذ قابل توجه چین در قاره آفریقا دارد.

آفریقا قاره‌ای رو به رشد است. این قاره، یک پنجم از مساحت زمین را تشکیل می‌دهد و 54 کشور را در بر می‌گیرد. این قاره همچنین از حیث سرعتِ رشد اقتصادی، دومین منطقه پرسرعت در کل جهان است.

بر اساس بسیاری از ارزیابی ها، اقتصاد قاره افریقا از حجم 2 تریلیون دلاری خود به سمت 5 تریلیون دلاری شدن حرکت می‌کند و جمعیت آن نیز تا سال 2050، دو برابر خواهد شد. اضافه بر این، این قاره از حیث سرعت افزایش نرخ شهرنشینی نیز جز سریع‌ترین مناطق جهان است. ظهور و اوج گیری قدرت آفریقا، این منطقه را به یکی از اصلی‌ترین نقاط تنش و درگیری و رقابت میان چین و آمریکا تبدیل کرده است.

چین یک ابرقدرت اقتصادی است و به نحو گسترده‌ای در کشور‌های اقصی نقاط قاره آفریقا حضور دارد. چین نه تنها یکی از اصلی‌ترین شرکای تجاری قاره آفریقا است بلکه این کشور یکی از اصلی‌ترین: پیمانکاران، تامین‌کنندگان مالی، ارائه دهندگان خدمات و کمک‌های مالی، و سرمایه گذاران در قاره آفریقا نیز به حساب می‌آید. سرمایه‌گذاری چین در قاره آفریقا در سال 1991 تنها 5 میلیون دلار بود با این حال این میزان در سال 2020 به بیش از 43 میلیارد دلار رسیده است.

چین چهارمین سرمایه گذار اصلی در قاره آفریقا پس از هلند، انگلستان، و فرانسه است. این کشور در سال 2014 از حیث میزان سرمایه گذاری در قاره آفریقا از آمریکا نیز پیشی گرفته است. تجارت آفریقا با چین با سرعتی خیره‌کننده در حال افزایش است. در دهه 1980 میلادی، تجارت میان چین و آفریقا صرفا 12 میلیون دلار بود با این حال این میزان در سال 2021، به 254 میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که در همین سال، حجم تجارت آفریقا و آمریکا، صرفا 64.3 میلیارد دلار بوده است.

چین با افزایش نقش و اثرگذاری خود در زمینه رشد اقتصادی و توسعه قاره آفریقا، عملا از مدل توسعه سیاسی-اقتصادی لیبرال دموکراسی غربی که سعی داشته خود را پس از فروپاشی جنگ سرد به مثابه اصلی‌ترین نسخه نجات بخش کشور‌ها معرفی کند هم پیشی گرفته و یک الگوی جایگزین جدید و کارآمد را معرفی کرده است.

منابع مالی چین عملا به رهبران و کشور‌های آفریقایی یک امکان جدید را داده تا صرفا به آمریکا و اروپا و نهاد‌های مالی تحت کنترل غرب وابسته نباشند. بسیاری از کشور‌های آفریقایی اکنون به این درک راهبردی رسیده اند که حمایت‌های مالی چین از آن‌ها ماهیتی بلند مدت‌تر و البته پایدار‌تر دارد و بیشتر به دردِ کشور‌های آفریقایی می‌خورد.

چین کشور‌های آفریقایی را تامین مالی می‌کند تا آن‌ها زیرساخت‌های خود را توسعه بخشند و به طور خاص کمک‌های قابل توجهی را نیز جهت توسعه بخش‌های مهم دیگر نظیر کشاورزی، آب، سلامت، و آموزش ارائه می‌کند. به طور کلی، چین فرصت‌های بسیار خوبی را در حوزه رشد و توسعه اقتصادی در اختیار کشور‌های آفریقایی قرار می‌دهد و ظرفیت‌های زیرساختی و تجاری آن‌ها را گسترش می‌دهد. نکته جالب توجه در مورد ارائه کمک‌های چین به کشور‌های آفریقایی این است که این کمک‌ها برخلاف رویه‌های اغلبِ کشور‌های غربی در قبال کشور‌های آفریقایی، وابسته به هیچگونه شرط و شروط سیاسی-اقتصادی هم نیستند.

حضور رو به رشد چین در آفریقا، همچنین دیگر اقتصاد‌های نوظهور را اداشته تا حضوری فعال را در عرصه معادلات سیاسی و اقتصادی قاره آفریقا از خود نشان دهند. چین با کنشگری‌های خود در قبال کشور‌های آفریقایی سبب شده تا فرصت‌های شغلی در اقصی نقاط کشور‌های آفریقایی، افزایش قابل توجهی پیدا کند.

در این راستا، کشور‌های غربی به طور مداوم بر این مساله تاکید دارند که چین از طریق ارائه کمک و وام‌های مختلف به کشور‌های آفریقایی، به دنبال به دام انداختن آن‌ها است (از طریق "تله بدهی"). در عین حال، غربی‌ها تاکید دارند که برخی فعالیت‌های اقتصادی چینی‌ها در قاره آفریقا به مالاحظات زیست محیطی نیز توجه خاصی ندارند.

با این حال، هیچ سند و مدرک متقنی دال بر این مساله که چین در ازای بدهیِ پرداخت نشده از سوی مثلا کشور‌های آفریقایی، املاک و یا بخش‌هایی از سرزمین‌های یک کشور، چه در آفریقا و چه در هر جای دیگرِ دنیا را غصب کرده باشد وجود ندارد. از سوی دیگر، سرمایه گذاری‌های چین در کشور‌های آفریقایی موجب دسترسی آن‌ها به فناوری‌های مدرن نیز شده است. سرمایه گذاری‌های چین در زیرساخت‌های آفریقا، میزان "بهره‌وری" در چهارچوب اقتصاد‌های آفریقایی را به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.

چین و کسب دستِ برتر در رابطه با آمریکا

چین در سال‌های اخیر در مقایسه با آمریکا، موقعیت به مراتب بهتری را در چهارچوب معادلات اقتصادی قاره آفریقا کسب کرده است. آمریکا اکنون عمدتا در عرصه معادلات نظامی این قاره حضوری پررنگ دارد. این در حالی است که چین فقط یک پایگاه نظامی در کشور آفریقایی جیبوتی دارد، اما آمریکا، 10 پایگاه نظامی را در قاره مذکور دارد.

چین در 10 سال اخیر در مقایسه با آمریکا، کمک‌های اقتصادی قالب ملاحظه‌ای را به کشور‌های آفریقایی اعطا کرده است. در شرایط کنونی، چین 17 بندر مهم و کلیدی در قاره آفریقا را کنترل می‌کند و در عین حال میزان فروش تسلیحاتِ خود به کشور‌های آفریقایی را نیز در مقایسه با آمریکا افزایش داده است.

تردیدی نیست که توسعه روابط چین با کشور‌های آفریقایی، مزایای قابل توجهی را برای آفریقایی‌ها و اقتصادهایشان به همراه داشته است. در این چهارچوب، آمریکا به جای سرزنش کردن چین و طرح اتهامات مختلف علیه آن بایستی میزان فعالیت‌ها و روابط اقتصادیِ مفید و سازنده خود با کشور‌های آفریقایی را تقویت کند. در شرایط فعلی، بخش‌های قابل توجهی از جمعیت و مردمِ کشور‌های آفریقایی، دیدگاه‌های مثبتی را نسبت به تعامل اقتصادی و سیاسی کشورهایشان با چین دارند.

آفریقا خواهان آن است که آمریکا بیش از همه با کشور‌های این قاره روابط اقتصادی داشته باشد با این حال، آمریکایی‌ها هیچ اولویتی را برای این مساله در سال‌های اخیر قائل نبوده اند. تنها ظرف سال‌های اخیر و با توجه به حضور اقتصادیِ قابل تامل و توجهِ چین در قاره آفریقا بوده که آمریکایی‌ها اندکی نگران شده‌اند و به فکر اتخاذ سیاست‌های جدید در رابطه با این قاره افتاده اند. از این رو، آمریکا هیچ راهی الا تغییر سیاست سنتی خود در قبال کشور‌های آفریقایی را پیش رو نمی‌بیند.»

نظر شما