با توجه به فکتی که آوردیم این گزارش را به مسئلهعدم توجه مسئولان به موضوع کتاب و کتابخوانی اختصاص میدهیم و امید آن داریم که این متن کمکی باشد برای افرادی که در استانها و شهرستانهای دور زندگی میکنند و از سادهترین امکانات رفاهی و آموزشی محرومند.
جناب محمدمهدی اسماعیلی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، سلام عرض میکنم، امیدوارم حالتان خوب باشد و ملالی نداشته باشید، هرچند که ملال بسیار است و آنچه مدتهاست کم شده و در هیچ کجا پیدا نمیشود حوصله است و حال اینکه برای این مردم نازنین کاری انجام دهیم. راستش اولین باری که شما را از نزدیک زیارت کردم دریافتم که انسان فرهیختهای هستید، از آن دسته آدمها که معتقدید همه چیز را همه کس باید داشته باشند و اگر امکاناتی در جامعه وجود دارد نباید فقط به پایتخت نشینان اختصاص داشته باشد، چرا که بقیه مردمی که در شهرهای دیگر زندگی میکنند هم آدمند و آنها هم نیازهایی دارند که باید برآورده شود. آن روز شما به عنوان فردی که دغدغه مردم را دارد، شناختم، مخصوصا مردمی که دور از پایتخت زندگی میکنند. بعدها دریافتم که شناختم از شما اشتباه نبوده و درباره شخصیتتان تا حد زیادی درست حدس زده بودم، این را میشد از سفرهای استانی که معاونتان آقای محمد خزاعی که ریاست سازمان سینمایی را بر عهده دارند، فهمید. قطع به یقین این دستور شما بوده که ایشان هر از چندگاهی به یکی از استانها بروند و پیگیر مسائل سینمایی در آن خطه باشند و کاری در جهت رفع مشکلات فرهنگی مردم آن دیار در حوزه سینما انجام دهند، چقدر هم خوب و چقدر هم عالی. حتما در این زمینه دستوراتی را هم به معاون امور فرهنگیتان در حوزه کتاب و کتابخوانی دادهاید که برای رسیدگی به مسئله مهم فرهنگ مطالعه در استانها و شهرهای دور افتاده
اقدامات مهمی را انجام دهند، با این وصف باز هم باید بگوییم چقدر هم و خوب و چقدر هم عالی. اما جناب اسماعیلی عزیز بنده به عنوان یک روزنامهنگار که بیش از ده سال است که در عرصه رسانه فعالیت میکنم میخواستم چند نکته مهم را خدمت شما برادر عزیز عرض کنم تا شاید با در جریان قرار گرفتن این نکات اقدامی در جهت رفع نیازهای مردمی که واقعا چیز زیادی نمیخواهند و به کمترینها قانعند، انجام دهید. به همین دلیل بدون هیچ مقدمهای در این گزارش فکت مهمی را مقابل دیدگان شما قرار دادم که از
همان ابتدا بدانید که با خودتان و با این مردم چند چندید. خدمت شما عارضم که شما از هر کس دیگری بهتر میدانید که فرهنگ مطالعه و موضوع کتاب و کتابخوانی در زندگی انسانها آنقدر جایگاه بالایی دارد که انس و الفت انسان با این عنصر مهم فرهنگی از کودکی شکل میگیرد، شاید خیلیها فکر کنند که منظورمان دوران دبستان است که بچههای کوچک در آغاز سال تحصیلی کیف و کتاب به دوش میگیرند و راهی مدارس میشوند تا علم بیاموزند، اما ابدا اینطور نیست، در روزگاری که ما در آن زندگی میکنیم کودکان بسیار زودتر از زمان رفتن به مدرسه با کتاب آشنا میشوند، مثلا خواهرزاده بنده که در مهرماه سال جاری دو سالگیاش تمام شد، کلی کتاب آموزشی دارد که در آن مطالبی که باید یک کودک دوساله بیاموزد را به صورت نقاشی در دل خود جای داده است، مسلما این کتابها فقط برای خواهرزاده بنده منتشر نشدهاند و هر کودکی که در این سن و سال باشد برای اینکه در آینده بتواند مطالب آموزشی را بهتر یاد بگیرد نیازمند استفاده از این کتابهاست. با این وصف میتوان گفت که آدمی بسیار زودتر از زمانی که به مدرسه میرود با کتاب آشنا میشود و از همان هنگام کتابخوانی را در برنامه زندگیاش قرار میدهد، حال به اینکه چه مسئلهای باعث شده همین کودکان در سرزمین ما هنگامی که به سن بزرگسالی میرسند دیگر مطالعه نمیکنند کاری نداریم (البته که هم شما میدانید و هم ما در جریان هستیم که دلیل خارج شدن کتاب از سبد کالای خانوادهها چیست) و نمیخواهیم در این گزارش به این امر مهم بپردازیم، هدف ما از نگارش این متن آن است که خدمت جناب وزیر عرض کنیم که به این دلیل که همه چیز در پایتخت متمرکز شده، متاسفانه افرادی که در شهرستانها و روستاهای دورافتاده زندگی میکنند شرایط آموزشی چندان مطلوبی ندارند، حال بماند که تهیه و تدارک اماکن آموزشی اعم از مدرسه و آموزشگاه و دانشگاه در این شهرستانها بر عهده وزارتخانههایی مانند آموزش و پرورش و شهرداری و وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری است، اما حداقلش این است که در حوزه کتاب و کتابخوانی و ایجاد کتابخانههای عمومی در شهرستانها شما و همکارانتان باید تا جایی که شرح وظایفتان ایجاب میکند، اقداماتی را انجام دهید تا مردم شهرستانها و روستاهای دور اگر سینما ندارند، اگر تئاتر ندارند، اگر تفریح و سرگرمی خاصی ندارند و اگر هم دارند، پولی در جیبشان نیست که بتوانند از این امکانات استفاده کنند، بتوانند حداقل یک کتابخانه عمومی در قسمتی از شهرستان داشته باشند تا حداقل به آنجا مراجعه کنند و کتابی را به امانت بگیرند و مطالعه آن هم دانش و تجربهشان بالا برود، هم اوقات فراغتشان را سپری کنند و هم به نوعی تفریحی داشته باشند، این نیازهای مبرم در جامعه ما (که شامل پایتخت نشینان و شهرستان نشینان میشود) نیازهای اساسی و بحقی هستند و مردم باید از آنها بهرهمند باشند، اما سوال اینجاست که آِیا بهره مندند؟ آیا این امکانات در شهرستانها (حتی در تهران) به اندازه کافی وجود دارد، متاسفانه باید بپذیریم که چنین امکاناتی در برخی از مناطق نه تنها به اندازه کافی وجود ندارد، بلکه به اندازه ناکافی هم در اختیار مردم نیست، به فکتی که در ابتدای این گزارش به آن اشاره کردیم دقت کنید. آن فکت درباره وضعیت یکی از شهرهای دور از پایتخت در حوزه کتاب و کتابخوانی مطالبی را بیان میکند،
به عددها دقت کنید، شهر 200 هزار نفر جمعیت دارد، با اینکه عدد 25 هزار نفر را نمیدانیم از کجا آورده اند (چرا که میزان استفادهکنندگان از یک کتابخانه عمومی نباید اینقدر زیاد باشد و عدد ذکر شده به میزان قابل توجهی زیاد است، این یعنی به قول قدیمیها «زورچپانی» این تعداد نفر را به عنوان استفادهکنندگان از یک کتابخانه در نظر گرفته اند) بهنظر شما 25 هزار نفر برای استفاده از یک کتابخانه زیاد نیست؟ آنهم کتابخانهای که در شهری دور از پایتخت قرار دارد و حتما کتابهای محدودی دارد و این یعنی تمام این 25 هزار نفر
نمیتوانند از کتابهای این کتابخانه استفاده کنند، خیلی از آنها باید منتظر بمانند تا نفرات قبلی کتابهای امانت گرفته شده را به کتابخانه پس بدهد، تا آنها بتوانند کتاب مورد نظر خودشان را از کتابخانه به امانت بگیرند، تازه اگر کتاب مورد نظر آنها در بانک کتابهای آن کتابخانه وجود داشته باشد؛ بماند. بسیار خب، ما هم همین عدد را در نظر میگیریم، 25هزار نفر برای یک کتابخانه، با توجه به آنچه در ابتدای این گزارش عنوان شد، شهر دورود
200 هزار نفر جمعیت دارد، با این تفسیر با یک دو دو تا چهارتای ساده میتوان دریافت که جمعیت 200 هزارنفری شهر دورود به هشت کتابخانه نیاز دارند که باید توسط نهادهای مربوطه که حداقل یکی از آنها وزارتخانه تحت امر شماست، ساخته شود، اما نکته جالب این است که بر اساس آنچه رئیس اداره کتابخانههای عمومی دورود لرستان بیان کرده، این شهر کلا یک کتابخانه دارد که همه جمعیت 200 هزار نفری باید از آن استفاده کنند، با این وصف پرسش اینجاست که مگر یک کتابخانه چه تعداد کتاب دارد که بتواند خوراک مطالعه 200 هزار نفر را تامین کند، شاید خیلیها بگویند تمام این 200 هزار نفر که کتاب نمیخوانند، میخوانند؟ خب پس تعداد جمعیت کتابخوان در شهر دورود خیلی کمتر از این حرفهاست؛ در پاسخ این افراد باید بگوییم که درست است جمعیت کتابخوان کمتر از 200 هزار نفر است، اما این دلیل نمیشود که وزارت ارشاد یا نهادهای دیگر مرتبط با ساخت و تجهیز کتابخانهها اقدامی در زمینه ساخت کتابخانه انجام ندهند. وقتی یک کتابخانه در یک شهر وجود دارد معنایش این است که سالهای سال از عمر مردم این شهر گذشته و آنها همچنان یک کتابخانه داشته اند، با این وصف میتوان نتیجه گرفت که مثلا 30 سال پیش جمعیت این شهر 200 هزار نفر نبوده، این یعنی کتابخانهای که در این شهر وجود دارد، 30 سال پیش برای استفاده جمعیت کمتری ساخته شده و کتابهایی هم که در این کتابخانه وجود دارد برای استفاده آن تعداد جمعیت بوده نه 200 هزار نفری که در این شهر زندگی میکنند. اما از همه این مسائل که عبور کنیم در سخنان رئیس اداره کتابخانههای عمومی دورود لرستان یک حقیقت بسیار تلخ وجود دارد؛ این مسئول در ادامه سخنانش از ساختمان نیمه کارهای میگوید که برای کتابخانه در نظر گرفته شده و 15 سال است کار ساخت و سازش پایان نیافته، عجیب نیست جناب وزیر؟ یک ساختمان که در شهرستان قرار دارد و حتما ساختمان چند طبقهای هم نیست که تکمیل شدنش زمان زیادی ببرد، با این وصف جناب وزیر به نظر شما چرا ساخت یک ساختمان نیمه کاره که اتفاقا کاربرد فرهنگی هم دارد باید اینهمه سال طول کشیده باشد؟ اگر همین حالا هم متولیان ساخت این کتابخانه دست به کار شوند لابد قرار است تکمیل شدن آن قسمتی که ساخته نشده هم 15 سال زمان ببرد، اینطور نیست؟ این در حالیست که این 30 سال را میتوان به عنوان یک عمر تلقی کرد، یعنی اگر همزمان با کلنگ خوردن این کتابخانه، یک نوزاد به دنیا آمده باشد، 15سال بعد همزمان با سالروز تولد 30 سالگی این فرد، تازه ساخت و ساز ساختمان این کتابخانه به پایان میرسد، حتما بعد از تکمیل شدن این ساختمان، مردم دورود باید چند سال دیگر صبر کنند که کتابهای این کتابخانه تهیه شوند و در قفسه کتابها قرار بگیرند، جناب وزیر به نظر شما این مدت زمان زیاد نیست؟ چرا باید ساختن یک مکان فرهنگی که مردم میتوانند با مراجعه به آن به علم و دانش خودشان بیفزایند اینهمه سال طول بکشد؟ مردم دورود واقعا چه گناهی کردهاند که در شهرستان زندگی میکنند؟ تلخترین قسمت ماجرا میدانید کجاست جناب وزیر؟ غم انگیزترین بخش ماجرا آنجاست که رئیس اداره کتابخانههای عمومی دورود که عنوان اشتباهی هم برایش در نظر گرفته شده (چرا که بر اساس خبر منتشرشده، او رئیس اداره یک کتابخانه در دورود است نه چند کتابخانه، چون دورود یک کتابخانه بیشتر ندرد) کلا از تکمیل ساختمان نیمه کارهای که برای کتابخانه در نظر گرفته شده، ناامید شده است چرا که بیان میکند: «تلاش میکنیم بتوانیم از راههای دیگر این عقب افتادگی را جبران کنیم.» با این وصف چند سوال دیگر ایجاد میشود که اگر شما به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دست نجنبانید و کاری انجام ندهید، قطعا بیجواب خواهند ماند. در ادامه این سوالات را بیان میکنیم.
- رئیس اداره کتابخانه عمومی شهر دورود از چه راهی میخواهد عقبافتادگی مدنظرش را جبران کند؟ به نظر شما اصلا راهی وجود دارد که بتوان با توسل به آن این مسئله را جبران کرد؟
- تکلیف مردمی مخصوصا جوانان که در این 15 سال به ساخت کتابخانه دلخوش کرده بودند، چه میشود؟
- تکلیف ساختمانی که 15 سال است نیمه کاره رها شده چه میشود؟
- تکلیف بودجهای که در این 15 سال برای این ساختمان هزینه شده چه میشود؟
- تکلیف فرهنگ کتابخوانی چه میشود؟
- بر اساس طرح تشویقی ازدیاد جمعیت، بیست سال بعد تکلیف افرادی که در این بیست سال به جمعیت دورود اضافه شدهاند چه میشود؟
شما بهتر از من میدانید جناب وزیر، 15 سال، 90 درصد عمر دو دولت را تشکیل میدهد و این یک فاجعه است که دو دولت روی کار آمدهاند و مسئولانش پشت صندلیهای ریاست تکیه زده اند، بعد از پایان دولت کارشان تمام شده و رفتهاند پی زندگیشان و در طول این مدت هر ماه حقوقهای آنچنانی گرفته اند، اما حداقل در این یک مورد (کتابخانه عمومی شهر دورود) هیچ کاری انجام نداده اند، به نظر شما این فاجعه نیست آقای وزیر؟ این در حالیست که هر کدام از این دولتها آن زمانی که میخواستند رای مردم را به دست آورند چه وعدههای زیبایی که نمیدادند، اما زمانی که در راس امور قرار گرفتند پا روی پایشان انداختند و هیچ کاری نکردند.
سخن کوتاه جناب وزیر ارشاد، اکنون نوبت شماست، شما بیش از یکسال است که با روی کارآمدن دولت جدید، سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در دست گرفته اید، با شعارهایی که پیش از روی کار آمدن این دولت سر داده شد، کاری نداریم، ما شما را به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میشناسیم و حداقل در این یک مورد (معضل کتابخانه شهر دورود) شما را در جریان آنچه باید بدانید قرار دادیم، حال این گوی و این میدان، اگر احساس وظیفه میکنید و دلتان با این مردم است و دوست دارید گرهای از مشکلاتشان باز شود، بسم الله، مشکل ساختمان نیمه کاره شهر دورود را حل کنید، اگر هم میخواهید مسیر وزرای دولتهای پیشین در وزارت ارشاد را در پیش بگیرید، هیچ کاری نکنید، کاملا مختارید، اما این را بدانید که این مردم گناه دارند، واقعا حقشان این نیست که در چنین شرایطی زندگی کنند، آنها واقعا چیز زیادی نمیخواهند.
نظر شما