برترینها: این جام جهانی سینمادوستان است. هر ده سال یک بار برگزار میشود و قهرمان تاریخ سینما مشخص میشود. در دوره اول در سال 1952 دزد دوچرخه قهرمان شــد و در پنج دوره پیاپی همشــهری کین، در دوره قبل سرگیجه و این دوره؟ راستش همه انتظار داشتند که در لیست صد فیلم برگزیده تاریخ ســینما زلزلهای رخ بدهد. پیشبینی میکردند که با حضور منتقدان جوانتر و جریانهــای جدید انتقادی فیلمهایی مثل پدرخوانده و یا ادیسه فضایی به مکان اول صعود کنند. اما در طول ده سال گذشــته اتفاقات متعدد دیگری هم رخ داده بــود.
جنبش میتــو، جنبش جان سیاهان مهم اســت و دیگر حرکتهای نژادی و قومیتی و جنســیتی. در کنار آنها مثال ساخت فیلمی درباره پشت صحنه همشهری کین با نام منک (ساخته دیوید فینچر) و یا افشــاگری تی پی هدرن درباره آزار جنسی هیچکاک و مهمتر از آن افزایش تعداد منتقدان در این رایگیری به بیش از 1600 نفر و افزایش منتقدان زن و غیر اروپایی، همه را متقاعد ساخته بود که با تغییرات عمدهای در رایگیری ده سال یکبار سایت اند ســاند برای انتخاب بهترین فیلم تاریخ سینما مواجه خواهیم بود. اما...
اما با این حــال هیچکس این مقــدار تغییــر و تحول را پیشبینی نمیکرد. هیچکــس در مخیلهاش نمیگنجید که دســتاورد کارگردان زن فقید بلژیکــی تبار آن هم در 24سالگی بیاید و نامهای پرآوازه و سنگ شده فهرست دهتایی را کنار بزند و از بغل همشهریکین و داستان توکیو و ادیســه فضایی 2001 عبور کند و به بهترین فیلم تاریخ سینما بدل شود. فیلمی با نام ژان دیلمان (ادامه اسم فیلم را ننویسیم) با زمان 201 دقیقه ساخته شده به سال 1976. زمانی که شانتال اکرمن یک دختر روشنفکر 24 ساله بود. فیلم طی مرور زمان جایگاه خــودش را در ردهبندیهای سینمایی محکمتر کرد و در رایگیری دوره قبل تا مکان 35 صعود کرده بود. اما اینکه ایــن فیلم ناگهان به عنوان بهترین فیلم تاریخ ســینما انتخاب شود کمی فراتر از حد انتظارات بود.
در این فیلم، دلفین سیریگ نقش بیوهای مرموز در دهه ۴۰ زندگی را بازی میکند که در رتق و فتق امور آپارتمان معمولیاش در بروکسل روالی بس منظم دارد. فیلم در سه پرده ساختاربندی شده و در سه روز میگذرد و در ساعت آخر به سرکشی زن میانجامد. بیشتر وقت دیلمان به خانهداری برای پسر نوجوانش میگذرد که به هیچ چیز اهمیت نمیدهد. (این پسر هیچ یک از کارهای خودش را هم انجام نمیدهد، حتی رادیو را هم روشن نمیکند.) دیلمان هر شب را با یک مرد میگذراند و از این طریق هزینههایش را تامین میکند.
ما از منظر دوربینی ثابت جزییات کارهای خانه و رسیدگی دقیق به آنها را نظاره میکنیم: شستن ظرفها (سابیده شدن ظروف و پوست به یکدیگر)، مرتبکردن تخت، نمایش از سر وسواس مراحل آماده کردن کتلت (ورز دادن گوشت و افزودن تخممرغ و سپس آغشتنش با آرد سوخاری). تمام کارهای روزمره تکراری که اگر در فیلم دیگری به نمایش درمیآمد در تدوین حذف میشد، اینجا در کلیت و تمامیتشان به تصویر کشیده شدهاند. این نحو مشاهدهگری به گونهای مشارکت میانجامد. به سبب آن که این کارها وظایف خانگی بیاهمیت تلقی میشوند، برداشتهای بلند ثابت طولانیتر از واقعیت به نظر میرسند. کاتلین مکهیو، منتقد، بر این نظر است که در فیلم آکرمن ارتباط بین ماده و مدت اثر روایتهای متعارف سینما را به چالش میکشد:"شاید بتوانیم بگوییم همانند کاری که جیمز جویس در رمان اولیس با روایتگری رمان میکند".
تماشای امور روزمره در زمان واقعی، شکیبایی فوق طاقتی میطلبد. این حماسه خانگی آکرمن که ۲۰۱ دقیقه به درازا میانجامد، به اندازه آثار سینمایی اندی وارهول که ویژگی آن طولانی بودن است، غیرمتعارف نیست، ولی موضوع روایت و ساختارش تماشاگران را وادار میکند که گذر زمان را تجربه کنند. همانگونه که کارگردان و ستاره فیلم در سال ۱۹۶۸ در پاسخ مجری کنجکاوی گفتند نکته این بود که از ظرف شستن زنان هنر خلق شود: "بنابراین طول زمان اثر هم بخشی از موضوع فیلم است."
نیما حسنی نسب، منتقد سینما نیز در یادداشتی درباره انتخاب این فیلم نوشت: ظهور و حضور ناگهانی شاهکار خانم شانتال آکرمن در صدر فهرست و صعود آثار دو کارگردان زن به جمع ده فیلم برگزیده تاریخ سینما در نگاه اول عجیب و شگفتآور است و اما خب طبعاً نشان از اتمسفر و فضای غالب دههی اخیر در حوزهی فرهنگ و سرگرمی و سینما دارد. تاثیر ایدئولوژیها و مُدهای روز، رواج جریانهای فمنیستی و موجِ "می تو" یا نفوذ جنبشها و نهادهای فعال علیه تبعیض نژادی و جنسیتی و حقوق اقلیتها و الخ هم در تکثر و چینشِ رایدهندگان این دوره و هم طبعاً در نتایج نظرخواهی اخیر آشکار است (رتبهی پنج فهرست برای فیلم وونگ کار وای و حضور فیلمسازان رنگینپوست و اقلیتها در جمع صد فیلم برگزیدهی امسال از این منظر قابل توضیح است) .
این فهرستها، مثل دماسنج، بازتاب تبها و درجهحرارت التهابها و معیار سنجش یک دوران است؛ دورانی که «سلیقه»ها و «معیار»ها را چنان تغییر داده که چنین فهرستهایی فقط چند دقیقه متعجبمان میکند. شاید اگر تحولات و اتفاقهای ده سال اخیر را مرور کنیم، این نتایج آنقدرها هم غیرمنتظره نیست.
سیاست و رسانه دارند سایهی سنگین و قاطعشان را بیش از هر زمان دیگری به همه چیز میگسترانند؛ بازی جذاب «ده فیلم عمر» منتقدان سراسر جهان هم جلوهی دیگری از این تسلط آشکار است. حالا انگار «سینهفیل»های واقعی و عاشقانِ ذات سینما بیشتر از زمان دیگری «اقلیت» شدهاند و باید برای احقاق حقوق خودشان کاری کنند!
شما چه فیلمی را شایسته حضور در لیست بهترین فیلمهای جهان میدانید؟ اگر شما میخواستید 10 فیلم برتر تاریخ سینمای جهان را ذکر کنید چه فیلمهایی را نام می بردید؟
نظر شما