شناسهٔ خبر: 57318998 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

کی‌روش به جای آبروداری آبروریزی کرد!

صاحب‌خبر -

مهدی میرآبی، نویسنده و روزنامه‌نگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «کی‌روش به جای آبروداری آبروریزی کرد» نوشت:  

با شروع بازی‌های جام‌جهانی، تیم ملی ایران در نخستین دیدارش برابر انگلستان با نتیجه‌ای سنگین و بهت آور مغلوب شد. با همهٔ حساسیت‌ها و تعصباتی که بازیکنان و هواداران نسبت به تیم دارند. باید گفت چنین نتیجه‌ای هرگز دور از انتظار نبود.

وجود این سرمربی برای تیم ملی را باید با ضرب‌المثل “آزموده را آزمودن خطاست” برشمرد. چراکه در همین اولین بازی مشخص شد کیروش به هیچ تاکتیکی جز دفاعی و بسته بازی کردن اعتقادی ندارد. از کجا معلوم، شاید تاکتیک دیگری در چنته ندارد! “چیدن پنج دفاع در زمین، سپردن توپ به حریف، چشم دوختن به ضدحملات و ارسال از جناحین برای مهاجمِ نوک…”

این خلاصه‌ای از تاکتیک کیروش است که حریفان برای آنالیز آن نیازی ندارند خود را به زحمت بیندازند. و عجیب‌تر اینکه چرا از بازیکنی مثل چشمی با آن سبک بازی خشن در پست غیر تخصصی استفاده می‌کند. یعنی آن گاف‌هایی که روزبه در دوره‌های پیش مرتکب می‌شد و هزینه‌های تیم را بالا می‌برد کیروش را برای یک جابجایی و تغییر تاکتیکِ کوچک متقاعد نکرد؟

با همهٔ اینها اینکه تیم، خوب تدارک ندیده است، سیستم بدی برای شروع پیاده کرد، در بدترین زمانِ ممکن (پانزده دقیقهٔ اول) گل خورد و دروازه‌بان مصدوم شد. یک طرف ماجراست. اما طرف دیگر ماجرا به حدی برای یک تیم مهم است و می‌تواند مهلک باشد که همهٔ مواردی که در بالا برشمردم را به تنهایی می‌تواند به حاشیه ببرد.

تیم از پشتوانه مردمی و هواداری برخوردار نبود و با یک آرامش، عازمِ مسابقات نشد. برای تیمی که میهمانانِ ویژه‌اش (دایی، مهدوی‌کیا، کریمی، نکونام) از حضور برای تماشا انصراف می‌دهند و گوینده مشهورش دعوت به گزارش را رد می‌کند و عوامل و عناصرِ ورزشی‌اش ریزش می‌کنند عواقب خوبی در انتظارش نیست.

تحت چنین شرایطی این تیم نه تنها بسان دوره‌های پیش از حمایتِ لازمِ هواداران برخوردار نبود بلکه بازیکنان از سوی مردم، چهره‌های سرشناس ورزشی و همینطور هوادارانِ معترض به شدت تحت فشارند. از طرفی تک‌تک بازیکنان از طریق تلفن‌های همراه اوضاع و احوال داخلی را که روز به روز وخیم‌تر می‌شود را دنبال می‌کنند و این چیزی نیست که بر تمرکز و تسلط آنها بر بازی اثر نگذارد.

به قول دوستی: “هر خونی که ریخته می‌شود خونِ سیاوش است.” هیچ ایرانیِ با اجداد و اصالتی نیست که از نوادگان کورش و داریوش باشد و از مظهر پاکی و یکانگیِ اهورامزدا سخن به میان بیاورد و مدعای زیستن در سرزمین خیام و جامی و حافظ باشد ولی نسبت به بدی‌ها، ظلم‌ها و ستم‌ها بی‌تفاوت بماند و عکس‌العملی نشان ندهد.

حقیقت آن است که اندوه از چهرهٔ بازیکنان پدیدار بود. تیم به عنوان نماینده‌ای از مردم از شرایط داخلی کشور می‌رنجید و دغدغه داشت. این آشفتگی و عدم رضایت از شرایط کشور را کاپیتان تیم (به نمایندگی از همه) در کنفرانس پیش از بازی به عینه به زبان آورد و در تشریفات پیش از شروع بازی همگی در یک اتحادِ یازده نفره با زدن مهر سکوت بر لب نارضایتی خود را بروز دادند.

چطور می‌توان از یک تیمِ غمگین و ناراحت که مردمانش برای آزادی بهای سنگین می‌دهند انتظار کسب نتیجه مطلوب داشت؟!

انتهای پیام

نظر شما