بعد از حوادث اخیر شاهد اظهارنظرهای مختلفی از سوی برخی چهرههای ورزشی و هنری هستیم؛ اظهارنظرهایی که بدون ارائه سند مطرح میشود و به گفته بسیاری از کارشناسان این اظهارنظرهای بدون سند و مدرک در برخی حوادث تلخی که در اغتشاشات اخیر رخ داد، تأثیر داشته است. خبرگزاری فارس با توجه به این موضوع و همچنین با توجه به اقدامات منافقین در حوادث اخیر با عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفتگو کرده است.
بعد از شکستی که دشمنان در فتنههای اخیر از مردم و نظام خوردند، میبینیم در حوادث اخیر هم با برنامههای جدیدی به میدان آمدهاند، تحلیل شما در این باره چیست؟
ما در ارتباط با برنامههایی که دشمن در طول تاریخ علیه ما پیگیری کرده است، تجربیات زیادی داریم، منتها آنچه غالباً برای ما بسیار سخت بوده و منجر به ریزشهایی از بدنه انقلاب شده آن توطئههایی است که به فتنه تبدیل شده و این فتنهها تشخیص را در صحنه دشوار کرده است. در این مسائل اخیر هم کاملاً مشخص بود که دشمن سالها قبل و پس از شکستهایی که از سال ۸۸ به بعد متحمل شد، به یک جمعبندیهایی رسید تا آمادگیهایی برای حضور در صحنه کسب و زمینه را فراهم کند و هر زمان که مساعد بود، وارد میدان شود. دشمن برای ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی برنامهریزی کرده بود، اما چند عامل مانع شد، مثلاً کرونا یکی از آن موانع بود که با توجه به شیوع کرونا نمیتوانستند اقدام مؤثری را ترتیب دهند، بر همین اساس صبر کردند و امروز موج میزنند تا یک موضوعی را به دست بیاورند که این موضوع کشش لازم را برای اقداماتشان داشته باشد. خود کرونا یک فشارهای اقتصادی ایجاد کرد و تحریمها هم از سوی دیگر یک مسائلی را به وجود آورد و دولت آقای روحانی هم یکسری کمکاریها و کاستیهایی را رقم زد و اینها همگی موجب شد نارضایتیهایی را در جامعه به دنبال داشته باشد.
دشمن در حوادث اخیر از چه ابزارهایی برای تشویش اذهان عمومی استفاده کرد؟
برخی مسائل مثل مسئله جوانان و زنان در دوران کرونا حاد شد، یعنی جوانان در دوران کرونا با واقعیتها منعطف شدند و مسائلی از این دست موجب شد ارزیابی بیگانگان بر این باشد که میتوانند بر دو بستر بانوان و جوانان سوار شوند. در این دوره شاهد مسائلی هستیم که باید بسیار هوشمندانه عمل کرد، در حوادث اخیر گروهی از مردم یکسری ناراحتیهایی دارند که آن ناراحتیها موجب شده است به خیابانها بیایند، اما دشمن میخواهد در جامعه دشمنی و عداوت به وجود بیاورد، لذا حتماً باید این دو مقوله را از هم جدا کنیم که اگر نتوانیم تحلیل جامعی داشته باشیم، قطعاً منجر به بروز برخی از فضاها خواهیم بود. در ارتباط با حوادث اخیر یکسری تفاوتهای تاکتیکی را از سوی دشمنان شاهد هستیم، در گذشته دشمن اینگونه عمل نمیکرد، اما الان دشمن خشونت میورزد و مسئولیت این خشونت را به گردن جمهوری اسلامی میاندازد و نظام در این شرایط باید خیلی هوشیار عمل کند و با بهرهگیری از رسانهها به گونهای عمل کند که دشمن نتواند مسئولیت این خشونتها را متوجه نظام کند، در غیر این صورت دشمن در حوادث اخیر توانسته است هم خشونتورزی کند و هم مسئولیت این خشونت را به گردن نظام بیندازد، در چنین شرایطی نباید از نقش و کارکرد رسانه غفلت کنیم.
تحلیل و ارزیابی شما از نقش منافقین در عملیـاتهـای تروریستی اخیر چیست؟
ما در دهه ۶۰ با منافقین درگیر بودیم و حاصل این درگیریها منجر به شناخت در جامعه شد و در نتیجه حاصل این شناخت، تنفر و شناخت عاملان دشمن بود که مرتکب جنایات بزرگی علیه ملت ایران شد. به رغم خیانتهای منافقین علیه ملت ایران، صدام و رژیمصهیونیستی نام منافقین را از لیست تروریستی خارج و تلاش کردند چهره منافقین را تطهیر کنند و با دادگاهی که در سوئد برگزار کردند، به دنبال این بودند مظلومیت را متوجه منافقین کنند، در حالی که منافقین نزد مردم خیلی منفور بودند. دشمن سعی کرد جنایات منافقین را پنهان کند، در حوادث اخیر هم هیچ نشانی از منافقین نبود، اما همین منافقین امنیت را در داخل کشور بر هم زدند و در خارج از کشور هم بیشترین استفاده از منافقین صورت میگیرد، اما هیچ نام و نشانی از آنها در حوادث اخیر کشور نیست و این به آن معناست که خیلی هنرمندانه توانستند خودشان را پنهان کنند. این بسیار حائز اهمیت است که چه مدیریتی در پشت صحنه صورت میگیرد که تضادها، درگیریها و تقابلها در نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به حداقل ممکن تنزل پیدا کند.
غربیها سالهاست کار میکنند تا آن چیزی که ناممکن تصور میشد- یعنی در کنار هم قرار گرفتن منافقین، سلطنتطلبها و براندازان در مقابله با جمهوری اسلامی- را با بهرهگیری از تلاقی مشترکاتشان مدیریت کنند.
رسانهها در این بین چه وظیفهای دارند؟
منافقین مخالف جمهوری اسلامی از خودشان هیچ قدرتی ندارند و اتفاقات اخیر با حمایت امریکا، صهیونیستها و غربیها صورت گرفته است و این حمایتها به تحرکات و امکاناتی که به اینها داده میشود برمیگردد تا این منافقین، سلطنتطلبها و براندازان خود را باهم همراه کنند. درست است که ما در تاریخ معاصر و در چند دهه گذشته این تجربیات را داشتهایم، اما نباید از تاکتیکهای جدید دشمن غفلت کنیم که تشخیص را مشکل کند. منافقین امروز تاکتیک خشونتورزی مطلق دارند، اما از آنها هیچ نشانی نیست، اگر از آنها نشانی باشد مردم خودشان بلافاصله متوجه میشوند. رسانهها حتماً باید در این زمینه کار را جدیتر دنبال کنند تا صحنه برای جامعه روشن باشد که دنبال کردن مطالبات باید به گونهای صورت گیرد که در زمین جریانهای منفور غرب عمل نشود. وزارت خارجه امریکا اعلام کرده است ما جریان منافقین را جریان دموکراتیک نمیدانیم و با آنها همکاری نمیکنیم که این یک دروغ بزرگ بود، در صورتی که امریکاییها بیشترین دادوستد را با منافقین دارند. امریکاییها ابتدا مسعود رجوی و سپس مریم رجوی را پنهان کردند و حالا هم شخصی به نام اسماعیلیون را که با منافقین ارتباط دارد، مطرح میکنند، لذا ضروری است رسانهها میدان را برای مردم به گونهای روشن کنند تا مطالباتشان را در زمین دشمن دنبال نکنند.
استراتژی دشمن در طراحی اقدامات تروریستی چیست؟
خشونت موجب این میشود که مردم میدان را خالی کنند و وارد میدان نشوند، اما دشمنان برای اینکه بتوانند خشونت بورزند و هم از عواقب خشونتورزی دور شوند، بلافاصله با رسانههای خودش فضاسازی میکنند که گویا خشونت را جمهوری اسلامی مرتکب شده است.
خشونتهایی که در میدان میبینیم از شیوههای منافقین است، اما اگر نتوانند خشونت را به جای دیگری نسبت دهند به نفعشان نیست، در واقع توده مردم با خشونت همراهی نخواهند داشت. این مطلب به گونهای صورت میگیرد که تشخیص را برای مردم دشوار کند. باید این مسئله توسط رسانهها برای مردم روشن شود که در محیطی خشونت رخ داده که پلیس هیچ سلاحی نداشته است و هیچ کسی اجازه استفاده از سلاح گرم ندارد. در دانشگاه هم شاهد بودیم که با خشونت همراهی نشد و جریان غرب در دانشگاه هم شکست آشکاری خورد، کسانی که خشونت میورزند در صحنههای دیگر هم با شکست مواجه خواهند شد.
سلبریتیها در حوادث اخیر چگونه ایفای نقش کردند؟
ما نباید با سلبریتیها که یک قشر پرمصرفی هستند و هزینههایشان زیاد است و به دنبال این هستند که امکاناتی را برای خودشان به دست بیاورند، درگیر شویم. این قشر غالباً میخواهد برخورداری داشته باشد و ما نباید خودمان را در مقابل این قشر قرار دهیم، در حالی که میتوان به راحتی با آنها تعاملاتی داشت. اینکه برخی میگویند اینها دستمزدهای میلیاردی از برنامههایشان میگیرند و خانههایشان چندین میلیارد است. معتقدم با این تقابلها ما خط خودمان را تنازل دادهایم. این قشر، قشری است که امکانات مرفهی دارد و از دادن مالیات فرار میکند و هنگام عقد قرارداد به دنبال این است که مالیات را پرداخت نکند. اگر مطالبی هم از جانب سلبریتیها مطرح شد، نباید احساس کنیم که اینها نیروهای متفکر هستند و از روی حساب و کتاب حرف میزنند، اینها قشر احساسی هستند و نباید خیلی با این قشر خودمان را مشغول کنیم. همصنفهای رسانه سلبریتیها میتوانند آنها را متوجه اطلاعات غلطشان کنند نه اینکه ما بخواهیم تقابلی با آنها ایجاد کنیم. اینها دارای اطلاعات سیاسی و بینش سیاسی نیستند و از سوی دیگر عنصر فکری هم نیستند که بخواهیم آنها را جدی بگیریم.
نظر شما