شناسهٔ خبر: 57127996 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

ایران پل پیروزی روسیه

پژوهشگران روابط‌ بین‌الملل توضیح می‌دهندکه رویداد‌های اخیر در اوکراین چگونه پایان نظم تک قطبی و گذار به نظم جدید جهانی را تسریع کرده است و در این بین نقش ایران به‌عنوان یکی از شرکای استراتژیک روسیه چگونه ارزیابی می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، زهره عرب‌زاده و مهدی سیف‌تبریزی پژوهشگران روابط‌بین‌الملل توضیح می‌دهندکه رویداد‌های اخیر در اوکراین چگونه پایان نظم تک قطبی و گذار به نظم جدید جهانی را تسریع کرده است و در این بین نقش ایران به‌عنوان یکی از شرکای استراتژیک روسیه چگونه ارزیابی می‌شود.


تنها سه دهه از زمانی که جورج هربرت دبلیو بوش در سال ۱۹۹۱ در جریان تهاجم ناتو به عراق از «نظم نوین جهانی» صحبت کرد، می‌گذرد. با این حال، نظم جدیدی که اندکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مطرح شد و نشان دهنده ظهور دنیای تک قطبی بود، به زودی به چالش کشیده شد. در سی سال گذشته، از یک سو، برخی از قدرت‌های بزرگ و متوسط جهان در قاره‌ها و مناطق مختلف تلاش کرده‌اند تا با اتخاذ سیاست‌های چندجانبه، هژمونی جهانی آمریکا را به چالش بکشند. از سوی دیگر، نظام سرمایه‌داری خیلی زود دریافت که ثبات و بقای سیاسی و اقتصادی آن بدون وجود رقیب و دشمن جدی دشوار خواهد بود. به همین دلیل است که از زمان آغاز و پس از جنگ سرد، جهان در تضاد بین دنیای تک قطبی با ارزش‌های جهانی شده آمریکایی و جهان چند قطبی که با تنوع فرهنگی و سیاسی مشخص می‌شود، زندگی می‌کند.


وقایع اخیر در اوکراین نشان دهنده انقضای نظم نوین جهانی، همانطور که بوش آن را تعریف کرد، و آغاز دوره جدیدی در روابط بین‌الملل است، دورانی که از دیرباز برای بسیاری از مردم در سراسر جهان شناخته شده بود. در این عصر جدید، دولت‌ها هنوز بازیگران اصلی هستند. با این حال، ملت‌ها از طریق رسانه‌های جمعی و فضای مجازی نقشی موثر و برجسته‌تری را بر عهده گرفته‌اند. جنگ، رقابت و تشکیل اتحاد‌های جدید همچنان الگو‌های اولیه روابط بین کشور‌ها است. آنچه امروز در اروپا و ایالات متحده می‌بینیم، از تحریم‌های گسترده علیه سایر کشور‌ها گرفته تا تشویق دولت‌های بی طرف مانند سوئد و فنلاند برای پیوستن به ناتو، همه گواه شکل‌گیری صف بندی‌های جدید و یک بلوک قدرت جدید است.


با این حال، با وجود گفتمان‌های حاشیه‌ای موجود، جنگ کنونی در اوکراین عمدتاً ناشی از ضرورت‌های ژئوپلیتیکی است و ماهیت ایدئولوژیکی کمتری دارد. هیچ یک از طرفین به دنبال ایجاد مدینه فاضله نیست و کشور‌ها تمایل دارند رویکردی واقع بینانه داشته باشند و منافع ملی خود را ملاک عمل قرار دهند. علاوه بر این، وابستگی اقتصادی متقابل طرفین، آن‌ها را آسیب پذیر کرده است. در نتیجه چندین کشور اروپایی در برابر سیاست تحریم خرید انرژی از روسیه مقاومت می‌کنند. در این جنگ ژئوپلیتیکی، کشور‌هایی که بتوانند سناریو‌های جدیدی را برای استفاده از فرصت‌های موجود در حوزه جغرافیای سیاسی و اقتصادی طراحی کنند، دست برتر را خواهند داشت.


این در حالی است که روسیه این روز‌ها در خط مقدم جنگ علیه غرب قرار دارد و بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری در رویکرد سیاست خارجی خود و تطبیق آن با شرایط جدید جهانی است. در این نظم جدید، دو قدرت بلوک شرق، یعنی چین و روسیه، در کنار یکدیگر ایستاده‌اند. در ماه‌های اخیر نیز شاهد بوده‌ایم که تعداد زیادی از کشور‌های جهان سعی کرده‌اند موضعی بی‌طرف در قبال جنگ اوکراین اتخاذ کنند.


این امر به خوبی نشان می‌دهد این کشور‌ها که بخش بزرگی از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند، نمی‌خواهند با نظم جهانی تک قطبی سابق همراه شوند. با این حال، آن‌ها تمایل دارند در عین حال بدانند که از طریق شکل گیری نظم جدید در جهان چه فرصت‌هایی جدیدی پیش‌روی آنان خواهد بود.


در این مرحله از دوره گذار، آنچه حیاتی به نظر می‌رسد این است که روسیه چگونه رویکرد ژئوپلیتیک خود را در سطوح منطقه‌ای و بین المللی تغییر خواهد داد. در ماه‌های اخیر، حضور فزاینده سرمایه‌گذاران و بازرگانان روسی در کشور‌های آسیایی، به‌ویژه در دو منطقه «خارج نزدیک» آسیای مرکزی و قفقاز، آغاز تغییرات در سیاست‌های ژئواکونومیک روسیه است. اگر روسیه در جبهه غربی با غرب رویارویی نظامی داشته باشد، سرمایه‌گذاران روسی می‌توانند فرصت‌های جدیدی برای همکاری در مرز‌های وسیع جنوبی و شرقی این کشور ایجاد کنند. بدون شک ورود آن‌ها به بازار‌های کشور‌های آسیای مرکزی و قفقاز این پتانسیل را دارد که آن‌ها را به آب‌های آزاد خلیج فارس سوق دهد امری که آرزوی دیرینه روس‌ها است. روسیه در غرب، جنوب و شرق آسیا متحدانی دارد. برقراری ارتباط و گسترش مشارکت با این کشور‌ها به ویژه در حوزه اقتصادی می‌تواند روسیه را در برابر تحریم‌ها مقاوم کند و با تامین منافع سایر بازیگران جهانی از یکجانبه‌گرایی آمریکا جلوگیری به‌عمل‌آورد.


در این میان ایران، می‌تواند برای هر دو طرف بازی شطرنج بین‌المللی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد. با توجه به ظرفیت‌های طبیعی ویژه این قدرت منطقه‌ای در غرب آسیا، اتحاد آن با هر یک از قدرت‌های بزرگ در این دوره از گذار به نظم نوین جهانی می‌تواند تا حدودی بر موازنه قوا تأثیرگذار باشد. در واقع آنچه به موقعیت ژئوپلیتیکی ایران اهمیت می‌دهد این است که این کشور می‌تواند روسیه را به مناطق مختلف آسیایی پیوند دهد و ارتباط مستقیمی بین دریای خزر و خلیج فارس ایجاد کند. ایران جدا از ارائه یک مسیر کوتاه، ایمن و ارزان برای حمل و نقل کالا در امتداد کریدور شمال-جنوب، می‌تواند نقشی محوری در فرآیند انتقال انرژی از روسیه به بازار‌های مصرف (از طریق مبادله یا با خط لوله) ایفا کند.


امروز، ادامه تحریم‌های اقتصادی که از سوی ایالات‌متحده و متحدان غربی و منطقه‌ای آن برعلیه ایران وضع شده توسط روسیه، نوعی از تحریم‌های خود تحمیلی است. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد ادامه بازی بر اساس قوانین و مقرراتی که غرب تعریف می‌کند، دست و پای روسیه را در بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های موجود اقتصادی، سیاسی و نظامی خود می‌بندد.


از سوی دیگر، امروز، به عنوان عصر جدیدی که در آن صف بندی‌های جدید بین قدرت‌های بزرگ جهان آغاز شده است، روسیه فرصت طلایی برای دعوت از کشور‌های آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین برای بحث در مورد تشکیل یک بلوک اقتصادی واحد مانند بریکس و یا پیمان شانگ‌های را دارد. با توجه به ملاحظات مختلف بین‌المللی و رقابت‌های سیاسی و اقتصادی بین برخی از دولت‌ها برای میزبانی از چنین محاوره‌ای در شرایط کنونی، و به دلیل روابط گسترده دیپلماتیک ایران و روسیه و همچنین همکاری نزدیک ایران با دیگر قدرت‌های قاره‌ای و منطقه‌ای، تهران می‌تواند پایتخت اصلی میزبانی این کنفرانس‌ها و بحث در مورد» نظم جدید جهانی» باشد.


نباید از نظر دور داشت که تغییر در سیاست‌ها و رویکرد‌ها منجر به از بین رفتن سریع فرصت‌های تشکیل اتحاد در عرصه بین‌المللی می‌شود. تغییر شرایط در عرصه بین‌الملل و عدم استفاده فوری از ظرفیت‌های موجود ممکن است سرنوشت متفاوتی را در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی رقم بزند و کشور‌ها را به سمت اتخاذ سیاست‌های دیگری برای تامین منافع و امنیت ملی خود سوق دهد.


در مجموع، در اواسط جنگ جهانی دوم، زمانی که آمریکایی‌ها تجهیزات نظامی را از طریق ایران برای ارتش سرخ فرستادند تا روس‌ها بتواند مقاومت نیرو‌های مسلح هیتلر (ورماخت) را در استالینگراد بشکند، ایران لقب «پل پیروزی» را دریافت کرد. شاید وقت آن رسیده است که باتوجه به نقش فزاینده ایران در تحولات منطقه‌ای و جهانی یک بار دیگر ایران را با‌عنوان «پل پیروزی» صدا کنیم.

نظر شما