مرد تبهکار که به جرم حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود پس از فرار از زندان باند بزرگ سرقت از منازل را به راه انداخته بود که بازداشت شد.
چندی قبل زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و اعلام کرد سارقانی به خانهاش دستبرد زده و اموال گرانقیمت او را سرقت کردهاند.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «محل زندگیام آپارتمان مسکونی در یکی از خیابانهای شمالی تهران است. چند روز قبل برای سفر کاری به شهرستان رفتم و ساعتی قبل هم برگشتم. وقتی وارد خانه شدم قفل در آپارتمانم تخریب شده بود و تمامی وسایل خانهام بههم ریخته بود که حکایت از آن داشت سارق یا سارقانی به محل زندگیام دستبرد زدهاند. وقتی وسایل خانه را بررسی کردم، متوجه شدم سارقان مقداری طلا، پول، لپتاپ، یک دستگاه گوشی تلفن همراه گرانقیمت و تعدادی از وسایل باارزش خانهام را سرقت کردهاند.»
تحقیقات پلیسی
با طرح این شکایت، پرونده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از مأموران ویژه پلیس تهران قرار گرفت. مأموران پلیس در بررسیهای میدانی با چند شکایت مشابه روبهرو شدند که مشخص شد سارقان به همان شیوه توپیزنی در زمانی که کسی در خانه حضور نداشته، وارد آپارتمان شده و پول، طلا و اموال گرانقیمت را سرقت کردهاند.
سرنخ
بدین ترتیب مأموران پلیس تحقیقات خود را ادامه دادند، اما دریافتند سارقان افراد حرفهای هستند که هنگام سرقت از منازل هیچ ردی از خود بجا نگذاشتهاند. در حالی که تعداد شاکیان به عدد ۸ رسیده بود، مأموران پلیس در بررسیهای فنی متوجه شدند گوشی تلفن همراه گرانقیمت شاکی اول در دست مرد جوانی فعال شده است.
از سوی دیگر مشخص شد مردی که گوشی تلفن همراه سرقتی در اختیارش است، فروشنده تلفن همراه است و مغازهای در یکی از خیابانهای مرکزی تهران دارد. مأموران راهی مغازه مرد جوان شدند و وی را برای بازجویی به اداره پلیس منتقل کردند.
وی در بازجوییها گفت: «کارم خرید و فروش گوشی تلفن همراه است و معمولاً هم گوشیهایی را میخرم و میفروشم که کارتن و اصالت دارند. مدتی قبل مرد جوانی به مغازهام آمد و گفت قصد دارد گوشی همراهش را بفروشد. از آنجایی که گوشی تلفن همراهش کارتن داشت و قیمتش هم مناسب بود، خریدم و بعد هم تصمیم گرفتم خودم از آن استفاده کنم.»
قاتل فراری
مأموران پلیس در ادامه دوربینهای مداربسته مغازه را بررسی کردند که مشخص شد حرفهای مرد مغازهدار درست است و او گوشی سرقتی را درحالیکه کارتن داشته از مرد جوانی خریده است. از آنجایی که احتمال میرفت فروشنده یکی از همان اعضای باند سرقت باشد، مأموران برای شناسایی متهم به سراغ آلبوم مجرمان سابقهدار رفتند. بررسیها نشان داد متهم سارق سابقهدار و قاتل فراری به نام فرزاد است که چند سال قبل در یکی از شهرهای جنوبغربی به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر و به اعدام محکوم میشود، اما هنگام انتقال از دادگاه به زندان از دست مأموران ویژه انتقال زندانیان فرار میکند.
مأموران پلیس در تحقیقات تخصصی خود مخفیگاه متهم را در یکی از خیابانهای جنوبی تهران شناسایی کردند و برای دستگیری وی و همدستانش راهی آنجا شدند. در این مخفیگاه مأموران پلیس، متهم و سه همدستش را بازداشت و مقدار زیادی اموال سرقتی و وسایل و ابزار سرقت هم کشف کردند.
چهار متهم چند روز قبل برای تحقیق به دادسرا منتقل شدند و به جرم خود اقرار کردند. سردسته باند هم قرار شد پس از تحقیقات تکمیلی در اختیار مقام قضایی شهرستان محل زندگیاش که به اتهام حمل مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، قرار بگیرد.
گفتگو با سردسته باند
فرزاد درباره سابقههای قبلیات توضیح بده؟
من در یکی از شهرهای استان لرستان زندگی میکنم و چند باری هم به زندان افتادهام. البته یکبار سابقه سرقت دارم و مابقی سابقههایم مربوط به درگیری و مواد مخدر است.
چی شد که از سرقت به مواد مخدر روی آوردی؟
سرقت ریسکش بالا بود و درآمدش هم کم، اما قاچاقفروشی درآمد بالایی داشت. در زندان که بودم با مردی آشنا شدم که مواد مخدر خرید و فروش میکرد و آشنایی با او باعث شد من هم شیوه خلافم را تغییر دهم. وقتی آزاد شدم شروع به خرید و فروش مواد مخدر کردم.
آخرین بار که بازداشت شدی به چه اتهامی بود؟
به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شدم و به زندان افتادم.
درسته که به اعدام محکوم شده بودی؟
بله، حدود دو سال قبل محموله ۱۰ کیلویی هروئینی را خریدم و قرار بود به قاچاقچی بینالمللی بفروشم، اما قبل از معامله، دوستانم مرا لو دادند و مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر به خانهام آمدند و ۱۰ کیلو هروئین را که در زیرزمین خانهام جاسازی کرده بودم، کشف کردند. پس از تشکیل پرونده و تحقیقات در دادگاه محاکمه شدم و قاضی هم به جرم حمل و نگهداری ۱۰ کیلو هروئین برای من حکم اعدام صادر کرد.
چطور از زندان فرار کردی؟
وقتی دستگیر شدم و فهمیدم به اعدام محکوم شدهام به فکر فرار از زندان افتادم و دائم نقشه فرار طراحی میکردم و از دوستانم هم که بیرون بودند، کمک میخواستم، اما از زندان موفق به فرار نشدم تا اینکه به رأی دادگاه اعتراض کردم و گفتم اعترافات جدیدی دارم، به همین خاطر قرار شد مرا برای تحقیق مجدد به دادگاه منتقل کنند. از همان روزی که فهمیدم، نقشه فرار را طراحی کردم و وقتی دادگاهیام تمام شد دوستانم به خودروی حمل زندانیان حمله کردند و من موفق شدم از دست مأموران بدرقه زندان فرار کنم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
از شهرمان فرار کردم و به شهر دیگری رفتم و برای اینکه شناسایی نشوم و به دام نیفتم هرچند وقت یکبار مخفیگاهم را تغییر میدادم و به شهرهای دیگری میرفتم و در واقع خانه به دوش بودم.
چی شد که تصمیم گرفتی برای سرقت به تهران بیایی؟
شش ماه قبل فهمیدم تعدادی از دوستانم برای سرقت به تهران آمدهاند. آنها به صورت انفرادی سرقت میکردند که من به تهران آمدم و باند سرقت از منازل را تشکیل دادم و به صورت تیمی دست به سرقت میزدیم.
درباره شیوه سرقتتان توضیح بده؟
ما معمولاً خانههایی را انتخاب میکردیم که صاحبخانه نباشد و بعد هم به صورت توپیزنی وارد خانه میشدیم و بیشتر طلا، پول و وسایل کوچک گرانقیمت سرقت میکردیم.
چقدر در این مدت گیرتان آمد؟
دقیق به خاطر ندارم، اما شاید سرجمع ۵ میلیارد تومان سرقت کردیم.
الان چه حسی داری؟
خیلی پشیمان هستم و دوباره اشتباه دیگری مرتکب شدهام.