مروان بشاره، تحلیلگر ارشد سیاسی
مترجم: وصال روحانی
اظهارات چندی پیش جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در محل آکادمی جدید دیپلماسی اروپا در شهر بروژ بلژیک چنان نسنجیده و افراطی بود که فقط موجی از افسوس را برجای نهاد. دیدگاهی عقلایی و انصاف لازم در متن سخنان او وجود نداشت و تبعیض نژادی هم از آن میبارید. چگونه میتوان از سران ارشد اتحادیه اروپا این ادعا را پذیرفت که این قاره به مثابه یک باغ زیبا است و سایر قارهها و بواقع گستره جهان جنگل تجاوزگری که قصد لطمه زدن به اروپا را دارد.
حرفهای بورل در این خصوص همچون سم مهلکی بود که برای مخدوش کردن مغزهای جوان در سطح قاره سبز به کار گرفته شده و هر امیدی را برای آینده نزدیک و تشکیل قارهای با تواناییهای تازه محو میکند.
بورل مسئول سیاستگذاری اتحادیه اروپا در صحبتهایش در بروکسل ابتدا به سلف خود در این نهاد یعنی فدریکا موگرینی، طعنه زد و او را زنی ناپخته و صاحب افکاری «بیش از حد جوانانه» در دنیایی خواند که برای ادامه حیات در آن باید صبر کرد و سیاستهای افرادی را در پیش گرفت که در مسابقات گاوبازی در اسپانیا با گاوهای وحشی درگیر میشوند و آنها را سرانجام به ضرب چاقو از پای در میآورند. بورل به جوانان حاضردر آکادمی دیپلماسی بروژ هشدار داد مراقب خطرهایی باشند که از هر سو سر بر میآورند و محصول سیاستگذاریهای خودخواهانه برخی دولتهای بیانصاف و زیادهطلب در سطح جهان هستند. وی افزود: «به دور محیط آموزشی و زندگیتان دیوارهایی مقاوم و بلند بکشید،زیرا ساکنان جنگلهای پر توحش که ظرفیت زیادی برای آشوبسازی دارند، به شما رشک خواهند ورزید و سعی در نابودی باغ شما خواهند داشت. من نگرانم زیرا هیچ دیوار حائلی آن قدر بلند نیست که این باغ زیبای اروپایی را از گزند جنگلیها مصون نگه دارد!»
مرکزی بزرگ برای بدکرداری
بورل در جملات بعدیاش حتی پیشنهاد کرد که باغداران به دیدار سران جنگل بروند تا با گفتوگو با آنان اوضاع را تلطیف و خطرات موجود را کمتر کنند اما هرگز شفافیتی را به گفتههای مبهم خود نبخشید.
آنچه بورل به آن اشاره ای نکرد، سوابق تیره باغ مورد اشاره او در ارتباطهایش با کشورهای آفریقایی و برخی کشورهای شرق آسیایی بود.
آنجا که اروپاییها سالهایی مدید از هر فرصتی برای استعمار و استثمار داراییهای اندک و برخی معادن و اندوختههای این کشورها سوءاستفاده کرده و آنها را به تاراج بردهاند و این چپاول به هند در مرکز آسیا و حتی برخی ملل کوچک در شرق و غرب اروپا هم بسط یافته است. بردهداری و بسط آن در هر جا که امکانپذیر بوده، درس مستقیم اروپاییهایی که بورل آنها را نشانههای تمدن مینامد، به هر کشور و ملتی بوده که با آنها روابطی برقرار کرده ،یا به جمع شرکای این قاره پیوسته و پابهپای آنها گام برداشته است. بواقع باغی که بورل به آن اشاره میکند، تبدیل به یک مرکز تبلیغی بزرگ برای بدکرداری و رفتارهای جهنمی شده و حتی اگر به روابط کشورهای بزرگ این قاره با یکدیگر استناد کنیم، میبینیم که سرشار از عنادهای وقت و بیوقت با یکدیگر است.
مأمن جنگهای جهانی
در کشوری مثل اسپانیا که بورل سنگ آن را سخت به سینه میزند، یک جنگ داخلی بزرگ در نیمه نخست قرن گذشته روی داد و دوران طولانی حکومت ژنرال فرانکو به یک دیکتاتوری ترسناک و خودکامه تبدیل شد. بله، اروپای مهربان مورد ادعای بورل ،مأمن هر دو جنگ جهانی قرن بیستم بود و آتش آن را خود برافروخت و پای برخی ملل سایر قارهها از جمله امریکای شمالی و آسیای شرقی را هم به میان کشید.
اروپا کدامین مدرک و سند محکمهپسند را برای مظهر صلح بودن و سردادن ندای آرامش دارد، وقتی در دل منطقه بالکان جنگ خانمانسوز یوگسلاوی سابق را به راه میاندازد و این کشور را به شش پاره تقسیم میکند؛ همین حالا نئونازیهای طرفدار هیتلر و چپهای افراطی یادآور موسولینی جولانی مجدد در آلمان و ایتالیا دارند و این سناریوی مرگبار درحال بسط یافتن به بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی است.
جنگل واقعی خود اروپا است
شاید اروپا از ضایعات عظیم برخاسته از جنگ جهانی دوم بهخوبی رهایی یافته و از نو برخاسته باشد اما وضعیت امروز آن نمایی روشن از نابسامانی، دوری از یک وضعیت پرثبات و ادغام بدفرجام فرهنگهای ناهمگون است. اینکه چطور سؤال اول سیاستگذاری قاره اروپا میتواند این قاره را بهشت و سایر قارهها را جهنم توصیف کند و اروپا را برهای در خطر تهاجم گرگها بینگارد، چیزی است که فقط خود او باید بابت آن توضیح بدهد. با این حال شکی نیست که وضعیت کنونی اروپا و چند دستگی حاکم بر آن و برخی اقدامات سبعانه کشورهای این قاره واژه «جنگل» را که بورل این همه بر آن تأکید دارد، بیش از هر جای دیگر سزاوار همین قاره فاقد وحدت و دارای انواع عوارض اقتصادی و فرهنگی و البته مظالم سیاسی میکند.
منبع: AL Jazeera
∎
مترجم: وصال روحانی
اظهارات چندی پیش جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در محل آکادمی جدید دیپلماسی اروپا در شهر بروژ بلژیک چنان نسنجیده و افراطی بود که فقط موجی از افسوس را برجای نهاد. دیدگاهی عقلایی و انصاف لازم در متن سخنان او وجود نداشت و تبعیض نژادی هم از آن میبارید. چگونه میتوان از سران ارشد اتحادیه اروپا این ادعا را پذیرفت که این قاره به مثابه یک باغ زیبا است و سایر قارهها و بواقع گستره جهان جنگل تجاوزگری که قصد لطمه زدن به اروپا را دارد.
حرفهای بورل در این خصوص همچون سم مهلکی بود که برای مخدوش کردن مغزهای جوان در سطح قاره سبز به کار گرفته شده و هر امیدی را برای آینده نزدیک و تشکیل قارهای با تواناییهای تازه محو میکند.
بورل مسئول سیاستگذاری اتحادیه اروپا در صحبتهایش در بروکسل ابتدا به سلف خود در این نهاد یعنی فدریکا موگرینی، طعنه زد و او را زنی ناپخته و صاحب افکاری «بیش از حد جوانانه» در دنیایی خواند که برای ادامه حیات در آن باید صبر کرد و سیاستهای افرادی را در پیش گرفت که در مسابقات گاوبازی در اسپانیا با گاوهای وحشی درگیر میشوند و آنها را سرانجام به ضرب چاقو از پای در میآورند. بورل به جوانان حاضردر آکادمی دیپلماسی بروژ هشدار داد مراقب خطرهایی باشند که از هر سو سر بر میآورند و محصول سیاستگذاریهای خودخواهانه برخی دولتهای بیانصاف و زیادهطلب در سطح جهان هستند. وی افزود: «به دور محیط آموزشی و زندگیتان دیوارهایی مقاوم و بلند بکشید،زیرا ساکنان جنگلهای پر توحش که ظرفیت زیادی برای آشوبسازی دارند، به شما رشک خواهند ورزید و سعی در نابودی باغ شما خواهند داشت. من نگرانم زیرا هیچ دیوار حائلی آن قدر بلند نیست که این باغ زیبای اروپایی را از گزند جنگلیها مصون نگه دارد!»
مرکزی بزرگ برای بدکرداری
بورل در جملات بعدیاش حتی پیشنهاد کرد که باغداران به دیدار سران جنگل بروند تا با گفتوگو با آنان اوضاع را تلطیف و خطرات موجود را کمتر کنند اما هرگز شفافیتی را به گفتههای مبهم خود نبخشید.
آنچه بورل به آن اشاره ای نکرد، سوابق تیره باغ مورد اشاره او در ارتباطهایش با کشورهای آفریقایی و برخی کشورهای شرق آسیایی بود.
آنجا که اروپاییها سالهایی مدید از هر فرصتی برای استعمار و استثمار داراییهای اندک و برخی معادن و اندوختههای این کشورها سوءاستفاده کرده و آنها را به تاراج بردهاند و این چپاول به هند در مرکز آسیا و حتی برخی ملل کوچک در شرق و غرب اروپا هم بسط یافته است. بردهداری و بسط آن در هر جا که امکانپذیر بوده، درس مستقیم اروپاییهایی که بورل آنها را نشانههای تمدن مینامد، به هر کشور و ملتی بوده که با آنها روابطی برقرار کرده ،یا به جمع شرکای این قاره پیوسته و پابهپای آنها گام برداشته است. بواقع باغی که بورل به آن اشاره میکند، تبدیل به یک مرکز تبلیغی بزرگ برای بدکرداری و رفتارهای جهنمی شده و حتی اگر به روابط کشورهای بزرگ این قاره با یکدیگر استناد کنیم، میبینیم که سرشار از عنادهای وقت و بیوقت با یکدیگر است.
مأمن جنگهای جهانی
در کشوری مثل اسپانیا که بورل سنگ آن را سخت به سینه میزند، یک جنگ داخلی بزرگ در نیمه نخست قرن گذشته روی داد و دوران طولانی حکومت ژنرال فرانکو به یک دیکتاتوری ترسناک و خودکامه تبدیل شد. بله، اروپای مهربان مورد ادعای بورل ،مأمن هر دو جنگ جهانی قرن بیستم بود و آتش آن را خود برافروخت و پای برخی ملل سایر قارهها از جمله امریکای شمالی و آسیای شرقی را هم به میان کشید.
اروپا کدامین مدرک و سند محکمهپسند را برای مظهر صلح بودن و سردادن ندای آرامش دارد، وقتی در دل منطقه بالکان جنگ خانمانسوز یوگسلاوی سابق را به راه میاندازد و این کشور را به شش پاره تقسیم میکند؛ همین حالا نئونازیهای طرفدار هیتلر و چپهای افراطی یادآور موسولینی جولانی مجدد در آلمان و ایتالیا دارند و این سناریوی مرگبار درحال بسط یافتن به بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی است.
جنگل واقعی خود اروپا است
شاید اروپا از ضایعات عظیم برخاسته از جنگ جهانی دوم بهخوبی رهایی یافته و از نو برخاسته باشد اما وضعیت امروز آن نمایی روشن از نابسامانی، دوری از یک وضعیت پرثبات و ادغام بدفرجام فرهنگهای ناهمگون است. اینکه چطور سؤال اول سیاستگذاری قاره اروپا میتواند این قاره را بهشت و سایر قارهها را جهنم توصیف کند و اروپا را برهای در خطر تهاجم گرگها بینگارد، چیزی است که فقط خود او باید بابت آن توضیح بدهد. با این حال شکی نیست که وضعیت کنونی اروپا و چند دستگی حاکم بر آن و برخی اقدامات سبعانه کشورهای این قاره واژه «جنگل» را که بورل این همه بر آن تأکید دارد، بیش از هر جای دیگر سزاوار همین قاره فاقد وحدت و دارای انواع عوارض اقتصادی و فرهنگی و البته مظالم سیاسی میکند.
منبع: AL Jazeera
نظر شما