شناسهٔ خبر: 56205288 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

معرفی اشعار عاشورایی؛

از خدا خواهم سیه پوش تو باشم روز و شب

در آستانه اربعین حسینی گلچینی از اشعار ویژه عزاداری سید و سالار شهیدان (ع) در این گزارش گردآوری شده است.

صاحب‌خبر -

علی داوودی 

«تضمین یک شعر ماندگار»
هر محرم می‌رسی با جان و با دل محرمی
گوشه چشمی، نگاهی کن مرا دریا نمی‌ خواهم

از خدا خواهم سیه پوش تو باشم روز و شب
تا به یادت سرکنم با هر غم و هر ماتمی

کشته کوی تو هستم گر اجل مهلت دهد‌
می‌کشانم خویش را آنجا به شوق مرهمی

طاقت گفتن ندارم تیغ با حلقت چه کرد
خون دل از سینه بیرون میزند با هر دمی

درک عاشورای تو از فهم عالم خارج است
عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی

هر طرف رو می‌کنم آیینه آیین توست
یل یاتار، طوفان یاتار، یاتمز حسینین پرچمی

***

هزار شکر که غم دارم و عزا دارم
اگر که خانه یادی پر از شما دارم

زبان ذکر مدامم به نامتان گرم است
که هرچه دارم از چای روضه‌ها دارم

پناهگاه دلم کوی خیمه‌گاه شماست
امان بال و پرم را از این هوا دارم

بهشت کوچک من گریه خانه‌ی پدری است
و مادری که از او عالمی دعا دارم

در این زمانه نامهربان جهان عقیم
اگرچه سنگ ببارد چه غم؟ تو را دارم

به‌غیر دست تو زخم مرا که می‌بندد
به‌غیر درد تو من مرهم از کجا دارم

حبیب و عابس و جون تو نیستم، اما
قبول کن که دلی حر و بی ریا دارم

مرا روانه میدان رزم کن‌ای عشق
هنوز زنده‌ام و عزم کربلا دارم

شیرالله حیدری (از قم)

شاعران را واژه نایاب چیز دیگر است
شعر گفتن در شب مهتاب چیز دیگر است

در میان دوستان و نوکران اهل بیت
نام نیک و لایق القاب چیز دیگر است

گفت روزی حضرت حیدر به فرزندان خود
عشق‌بازی با دل احباب چیز دیگر است

آی مردم تا ابد در دین و در آیین ما
ارتباط نوکر و ارباب چیز دیگر است

***

قاره پرچم لره گوزوم قربان
عرشه زینتّ ویروب صلابتدن
عشق علیه و السلامه آنداولسون
دویماز عاشقلری ارادتدن
مُنکرا سیز حسین اولان یئرده
بیزی قورخوتمیون قیامتدن
اوزاقوق زرق و برق دنیادن
اوزاقوق خُدعه و حسادتدن
عشقه سوگند حسینه مُحتاجوق
سالاریق ظالمی ریاستدن

***

مست و مستم وفور نعمتدن
بوفضادن بومعنویتدن
اوزاقام شکر اولا خداونده
کبریدن کیدبدن منیّتدن
هیئتی شاعرم که اَل حکمم
ووروب ئولدورسلرده هیئتدن
بورویوبدی بو عالمی نئجه گور
گلشن کربلا طّراوتدن
گوزل اربابیمون جوشورقانی
قلبلرِده گنه محبّتدن
آند اولا یئرگوون جَلالسینه
خبری واردی پاک نیّتدن
شاهلاریندا مقامی کمتر دمی
قاره کونیک گین رعیتدّن

محمدرضا امینی 

از بین تمام نیزه‌ها جمع کنید
از حرف «الف» تا به «ر» را جمع کنید
تقطیع بزرگی‌ی خدا، «اکبر» را
از روی زمین هجا هجا جمع کنید
***
مردی‌ست که یک دشت شهامت دارد
از العطش خیمه خجالت دارد
چشمی به حسین و چشم دیگر به حرم
عباس مگر چقدر طاقت دارد
***
دو دست جدا از بدنش بر تن رود
مابین دو ابروی سیاهش که عمود...
خون واژه به واژه می‌چکید از لب زخم
این روضه قصیده‌ای رباعی شده بود
***
با زلف شکن در شکنش آمده بود
از دشت، بدون بدنش آمده بود
من نیز تنور خانه‌ای بودم که
خورشید برای دیدنش آمده بود
***
این روضه عظیم است، ولی ماتم نیست
با اشک عجین هست، ولی با غم نیست
اصلا به زبان خواهرش می‌گویم
زیباتر از این حادثه در عالم نیست

نظر شما