به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان نوشت: «حمید نوری» شهروند ایرانی و کارمند سابق قوه قضائیه که آبان ماه 98 برای رسیدگی به حل اختلافات خانوادگی دخترخواندهاش به سوئد سفر کرده بود، در بدو ورود به فرودگاه استکلهم توسط پلیس این کشور بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان انفرادی به سر میبرد.
اتهام حمید نوری بر اساس ادعاهای واهی گروهک تروریستی منافقین طراحی شده و این بوده که نوری در مقطعی از زمان، زندانبان منافقین بوده است؛ اتهامات واهی که مبنای محکمه سوئدی قرار گرفته و باعث شده اصل برائت و حق آزادی رفت و آمد حمید نوری از سوی مقامات سوئدی نقض شده و این تبعه ایرانی نزدیک به سه سال در بند زندانهای سوئد باشد.
نکته مهم ماجرا، پروسه و مواجهه سیاسی، غیرحقوقی و ضد حقوق بشری کشور غربی با تبعه ایرانی و همراهی آنها با گروهک تروریستی منافقین است.
اخبار و روایات منتشر شده حاکی از آن است که سوئدیها ابتداییترین حقوق یک انسان را در قبال «حمید نوری» رعایت نکردهاند.
حمید نوری؛ از حبس در «سلول انفرادی» تا «نداشتن وکیل» و «قطع ارتباط تلفنی با خانواده»
حبس حمید نوری در «سلول انفرادی»، «نداشتن وکیل»، «عدم دسترسی به تماس تلفنی»، «ضرب و شتم» و «شکنجه روانی» و «عدم دسترسی به پزشک» تنها بخشی از اقدامات ضد حقوق بشری از سوی کشوری است که داعیه حقوق بشر دارد.
مجید نوری (فرزند حمید نوری) در گفتوگو با مشرق درخصوص آخرین وضعیت پدرش گفته است: «پدرم در حال حاضر در زندان انفرادی به سر میبرد» و «بههیچعنوان ارتباطی با بیرون نداشته و رابطهاش با خانواده کاملاً قطع شده است.»
عطیه نوری (دختر حمید نوری) و مسعودی نوری (برادرزاده و داماد حمید نوری) چندی پیش در گفتوگو با العالم جزئیاتی را از نحوه بازداشت و روند محاکمه حمید نوری مطرح کرده و گفته بودند که او «۸ ماه امکان تماس با خانواده را نداشت» و «پس از ۲۵ ماه از بازداشت حمید نوری، خانوادهاش توانسته بود با او دیدار کند»
مجید نوری همچنین درخصوص دسترسی پدرش به تماس تلفنی گفت: «هفته گذشته موفق شدیم پس از مدتها با کمک کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوئد با ایشان تماس بگیریم. البته این نوع از ارتباط کاملاً خلاف قانون است؛ زیرا قاضی پرونده دستور داده است که از ۱۴ اردیبهشت آقای نوری هیچ محدودیتی برای تماس با بیرون نداشته باشد؛ اما ۴ ماه پس از آن دستور همچنان ارتباط با ایشان قطع است.»
فرزند حمید نوری افزود: پدرم در آخرین تماس توانستند با مادرم مکالمه کنند؛ ایشان گفتند که وکیل ندارند و وکیل قبلی را عزل کردهاند. در شرایطی که دو هفته دیگر مهلت دادگاه تجدیدنظر تمام میشود، اما پدرم هنوز از داشتن وکیل و دسترسی به حقوق اولیه خود محروم است زیرا دادگاه وکیل جدید ایشان را تأیید نکرده است. پدرم حتی دسترسی به کتابی که از روی آن لایحه بنویسد و از خود دفاع کند را نیز ندارد.
حمید نوری در دادگاه بارها گفته بود که حتی عینک لازم برای مطالعه متن کیفرخواست ادعایی را ندارد. فرزند وی درباره وضعیت پزشکی و مشکل بینایی حمید نوری گفت: پدرم عینک دارند؛ اما نمره این عینک برای دو سال قبل است، هیچ چشمپزشکی ایشان را معاینه نکرده و چشم ایشان متأسفانه نمیبیند.
او در پاسخ به اینکه «آیا تصوری از این سلول انفرادی پدر به شما دادهاند؟» اظهار داشت: بله؛ این زندان یک اتاق کوچک به مساحت دو متر و در سه متر است؛ یک در بزرگ دارد و از زیر آن غذا به پدر داده میشود؛ در کنار در ورودی نیز یک سرویس بهداشتی فرنگی قرار دارد؛ این سلول تنها یک تخت کهنه و یک پنجره کوچک دارد تا نور کمی وارد اتاق شود. پدرم میگوید این سلولهای انفرادی بسیار کثیف بوده و غذای زندان غیرقابلخوردن است.
او در پاسخ به سؤالی درباره مباحث مطرح شده درخصوص نحوه رفتار بد پلیس با حمید نوری میگوید: مهمترین شکنجهای که پدرم شده است، مربوط به مسائل روانی است. درواقع ایشان را شکنجه سفید میکنند؛ مثلاً یک امکانی مانند تماس با خانواده در اختیار ایشان قرار داده و مدتی بعد آن را قطع میکنند. حتی گاهی مواقع به ایشان یک نوشیدنی مانند چای دادهاما بهیکباره آن را چند ماه قطع میکنند. این قطع و وصل کردنهای روانی بهمراتب بدتر از شکنجه جسمی است و فرد زندانی را دچار تشویش روحی شدید میکند. البته پدرم را شکنجه جسمانی نیز کردهاند سال گذشته پلیس در جریان بازجوییها پدرم را ضرب و شتم کرده و سر ایشان آسیب میبیند.
فرزند حمید نوری میگوید هیچ پزشکی پدرم را معالجه نکرده و «این موضوع باعث شده است تا پدرم سردردهای شدید داشته باشد. فایل صوتی از دادگاه پدرم وجود دارد که ایشان میگویند مرا ضرب و شتم کرده و هیچ پزشکی مداوایم نکرده است.»
وی درخصوص سایر مشکلات حمید نوری در زندان سوئد میگوید: یکی از مهمترین مشکلات پدرم در انفرادی نداشتن مترجم است. ایشان به دلیل آنکه زبان سوئدی را بلد نیستند با مشکلات زیادی در زندان روبهرو هستند.
اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی که چهار سال است در حبس به سر میبرد
اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی شاغل در سفارت کشورمان در وین (دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در وین اتریش) حدود چهار سال قبل به اتهام واهی و جعلی دست داشتن در برنامهریزی برای حمله به گردهمایی گروهک منافقین در پاریس، در ایالت بایرن آلمان بازداشت و به بلژیک منتقل شد و از آن زمان تاکنون، این دیپلمات ایرانی در بلژیک (با حکم غیرقانونی محکومیت ۲۰ سال حبس) زندانی است.
مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کردهاند، تمامی مراحل بازداشت اسدی، فرآیند قضایی و صدور حکم ۲۰ سال حبس که بر مبنای اطلاعات دروغین عوامل رژیم صهیونیستی و همچنین گروهک تروریستی منافقین صورت گرفته، غیر قانونی و نقض آشکار موازین حقوق بینالملل به ویژه کنوانسیون ۱۹۶۱ وین درخصوص روابط دیپلماتیک بوده و جمهوری اسلامی ایران آن را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسد.
کاظم غریب آبادی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه چندی پیش با بیان اینکه «مستندات قوی داریم که حمایت سوئد از منافقین سیستماتیک است» گفت: «اسدالله اسدی مورد بازرسیهای تحقیرآمیز قرار گرفته است.»
وی اضافه کرد: «۱۱۰ روزی که ایشان در آلمان بازداشت بود، بخش قابل توجهی از آن را در بانکر نگهداری میشد و از تمامی امکانات محروم بود و مورد بازرسیهای تحقیرآمیز قرار میگرفت و حتی قرآن و جانماز در حالی که سفارت برای ایشان فرستاده بود، در اختیارش قرار نمیدادند. در حالی که آلمان با وجود نقض حقوق بشر در موضوعات حقوق بشری علیه ایران همیشه مدعی است!»
همسر اسدالله اسدی هم چندی پیش در توئیتر دست نوشتههای همسرش از شرایط زندان را منتشر کرد و نوشت: چهار سال پیش بود که همسرم را در مقابل چشمان من و دو پسرمان، علیرغم مصونیت دیپلماتیک و اتهامی که هرگز ثابت نشد، در آلمان دستگیر کردند و تاکنون در شرایطی غیرانسانی در اسارت نگه داشتند.
او همچنین با تشکر از دستور سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور برای پیگیری سریعتر این پرونده از سوی دستگاه دیپلماسی کشور اعلام کرد که در مورد این پرونده به شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز شکایت کرده است.
۲۰ روز نگهداری در «بونکر» بدون اجازه هواخوری
اسدالله اسدی در قالب دو دستنوشته که همسرش در صفحه شخصیاش منتشر کرده، نوشته بود: «هیچ زندانی باور نمیکرد که من ۲۰ روز در بونکر نگهداری شدهام. بدترین افراد، چند شب در بونکر نگهداری میشدند و مجدداً به سلول خود باز میگشتند.
در تمام ۲۰ روز اجازه هواخوری جمعی به من داده نشد. در بونکر کلیه وسایلم را پشت در گذاشتند، به جز یک عدد تشک پلاستیکی، یک پتو و یک توالت فرنگی هیچ چیز نبود و کف و سقف با کاشی و سرامیک بدرنگ پوشیده شده بود به نحوی که آن را به یک غسالخانه شبیه کرده بود.»
پایان پیام/
نظر شما