عصر ایران؛ سروش بامداد- وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال ایران که در اعتراض به انتخاب مهدی تاج به ریاست فدراسیون فوتبال ایران در انتخابات روز سه شنبه هشتم شهریور 1401 استعفا کرده بود امروز به کار خود بازمیگردد.
تغییر این تصمیم طی 48 ساعت یک علت بیشتر نداشته و آن هم تماس شخص مهدی تاج با او بوده و ظاهرا مکالمه نیاز به نشست و قرار بعدی نداشته و شمسایی که به عنوان نماد جهانی فوتسال ایران شناخته میشود به تمرینات بازمیگردد.
دقیقا نمیدانیم در گفتوگوی رییس و سرمربی چه گذشته اما امثال تاج مسؤولیت میگیرند تا به امثال شمسایی خدمت کنند.
به عبارت دیگر میزبان، اهل فوتبالاند و مدیران، میهمانانی که یک چند هستند و فردا نیستند و خود موضوع و در اینجا فوتبال و سرنوشت بازیکنان و افتخارات ملی مهمتر است.
سنت دعوت منتقد به کار و همکاری را البته محسن صفایی فراهانی در فدراسیون فوتبال دوران خود که بیگمان درخشان ترین پس از انقلاب بوده پایه گذاشت هنگامی که محمد دادکان را به همکاری دعوت کرد که منتقد جدی او بود.
صفایی فراهانی عضو جبهۀ مشارکت بود و دادکان در آن زمان ظاهرا عضو مؤتلفه و رقیب به حساب میآمدند. اولی مدیری صنعتی - سیاسی بود و دومی با سابقۀ بازی باشگاهی و کمی هم ملی و البته استاد دانشگاه و طبعا از دو منظر به فدراسیون مینگریستند اما به همکارانی نزدیک تبدیل شدند و کار به جایی رسید که دادکان در جای صفایی نشست و خود رییس شد و وقتی علیآبادی رییس ورزش در دوران احمدینژاد در اقدامی غیر قانونی از حیث دخالت دولت او برکنار و فدراسیون فوتبال ایران را تا تعلیق پیش برد دادکان گفت به سه موضوع افتخار میکنم: اولی راهیابی ایران به جام جهانی در دورۀ من، دومی دریافت مدال از دست آقای خاتمی رییس جمهور و سومی برکناری به دست آقای علیآبادی!
داستان تاج و شمسایی البته مانند صفایی فراهانی و دادکان نیست و قرار نیست شمسایی همکار او در فدراسیون شود و جایگاه علمی و اداری دادکان را هم ندارد اما همین هم اگر ابتکار عمل از جانب شخص تاج بوده در گام اول کار خوبی است منتها به رییس فدراسیون فوتبال توصیه میکنیم کار بهتر و مهمتر بعدی را هم انجام دهد:
در یک بیانیه دقیق و حسابشده و مستند و نه با شعار و اتهام افکنی و به روش دولتی های جدید متوجه «پیشینیان» از خود رفع اتهام کند و مثلا توضیح دهد که در قرارداد با ویلموتس بلژیکی امکان سوءاستفاده برای او به خاطر تحریمهای بانکی رخ داده و این اتفاق و خسارت در جاهای دیگر هم بوده یا هر توضیح دیگر چون کابوس ویلموتس او را رها نمیکند و با بازگشت به ریاست فدراسیون نباید تصور کند موضوع نزد افکار عمومی خاتمه یافته است.
شاید گفته شود این رویکرد، فدراسیون را درگیر حاشیه میکند و رسانهها و حقوقدانان و شاید خود ویلموتس در مقام پاسخ برآیند و قصه ادامه مییابد و فرصت تصمیمگیری دربارۀ تیم ملی برای بازیهای آبرومند در جام جهانی را از رییس جدید میگیرد و فایده ای هم ندارد و کار از کار گذشته است. اما اگر همین هم باشد میتواند همین توضیح را در چند سطر بیاورد و متن بیانیه در همین قالب باشد و توضیح اصلی را به بعد از جام جهانی قطر موکول کند و تا آن تاریخ از همه بخواهد آتشبس را رعایت کنند.
در هر صورت مسؤولان ما در رده های مختلف باید یاد بگیرند در مواجهه با اتفاقات مختلف، بیانیه تنظیم و خودشان پشت تریبون قرائت کنند.