لیلاز در این گفتوگو، برجام را سندی میداند که طرف آمریکایی نمیتواند درباره آن تضمین دهد و به قول وی "به محض اینکه موازنه قوا عوض شود، به محض اینکه هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا احساس کند که نیاز دارد شرایط را تغییر دهد، دوباره پاره خواهد شد!"
وی در واکنش به حضور سرمایه بعد از امضای برجام هم به گفتن "هیچ" اکتفا میکند: هیچی، هیچی آقا... دروغ گفته هرکی این را به شما گفته... !
این هیچ پیشتر هم از زبان برخی نزدیکان دولت روحانی خارج شده بود. ولیالله سیف رئیس پیشین بانک مرکزی 27 فروردین 95 در اجلاس بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در واکنش به اجرای برجام گفته بود "تقریبا هیج چیزی اتفاق نیفتاده است!"
اما شاید مهمترین بخش اظهارات لیلاز جایی باشد که او درباره امنیت صحبت میکند؛ از سالهای دولت اصلاحات تا همین اواخر، اکثریت تئوریسینهای جریان اصلاحات، دکترین سیاست خارجه خود را براساس تنش زدایی و گفتوگو تعریف میکردند اما لیلاز جملهای کلیدی گفت که پیشتر از سمت اصلاحطلبان مردود بود: "آرامش از لوله توپ در میآید نه از توافق! کاغذ چیزی به تو نمیدهد، کاغذ هیچ چیز نمیدهد، اصلا حتی کنگره آمریکا تصویب کند، کار ده دقیقه است که رییسجمهور آمریکا بخواهد به همش بزند. من کاملا زمینی و عینی به موضوع نگاه میکنم. الان قیدی که آمریکا برای عدم حمله به ایران دارد، هزار بار سنگینتر از قید اسراییل است. آمریکا به فکر متحدانش در امارات، کویت، عربستان سعودی و عراق و آتش نگرفتن منطقه خلیجفارس و نیروهایش در منطقه است، اما اسراییل اصلاً دغدغهای ندارد... من با آقای ظریف هم که صحبت میکردم بحثم همین بود، من معتقدم که هیچ چیزی جز لوله توپ نمیتواند ضامن ثبات شما باشد."
مصاحبه طولانی لیلاز با اعتماد حاوی نکات دیگری بود؛ از جمله صحبتهای وی پیرامون فساد که گفت: "این کشور باید با فساد مبارزه کند، با سوءمدیریت مبارزه کند. با وفادارسالاری مبارزه کند. اینکه پتروشیمیها، فولادسازیها، فلزسازیها، بانکها و بیمهها دست یک الیگارشی نیمهفاسد افتاده است که نفت را در فولادسازی بشکهای 18 دلار میگیرند بشکهای 100 دلار میفروشند و اسمش را میگذارند سودآوری، منبع فساد اینجاست که شما اصلا روحتان هم خبر ندارد."
این سخنان اقتصاددان جریان اصلاحطلب و حمایت وی از حتی ساخت بمب اتم برای افزایش قدرت بادارندگی، با منطقی که سالها از سوی اصلاحطلبان دنبال میشد تفاوت دارد. منطقی که از همان سالهای اول دهه هشتاد ناکارآمدی خود را نشان داد؛ تهدیدات حمله آمریکا به ایران و حمله به دو کشور افغانستان و عراق، تنشزدایی و تلاشهای سیاستخارجه را تا حد زیادی نقش بر آب کرد و ثابت کرد باید بازدارندگی را جدی گرفت.
اگرچه سیاست کلان جمهوری اسلامی در این سالها مبنی بر نساختن بمب هستهای است و تاکنون هم این را اثبات کرده است ولی همین میزان استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای نیز در قدرت بازدارندگی نقش مهمی داشته و اهمیت آن در این است که بعنوان یک ابزار امتیازگیری موجب شد در سایر حوزههای بازدارندگی مانند موشکی و منطقهای وارد نشویم.
اما اظهارات لیلاز چندان به مذاق برخی اصلاحطلبان خوش نیامد و طیفی از آنها با حمله به سخنان وی در رابطه با اینکه امنیت از لوله توپ درمیآید، تاختند و همچنان بر منطق دوران اصلاحات اصرار ورزیدند.
محمد فاضلی استاد دانشگاه که در دولت حسن روحانی معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک و مدیر شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی بود، در توئیتی سعی در کم اهمیت جلوه دادن قدرت دفاعی داشت و نوشت: آرامش یا تنش فقط به قوت لوله توپ بستگی ندارد. توپ بالای توپ بسیار است. نقشی که در جهان دارید، داعیههایی که مطرح میکنید، میزان رضایت شهروندان از حاکمان و انسجام درونی، قدرت نرم و تصویری که از خود به جهانیان ارائه میدهید و سلسلهای از توافقات بیرونی و درونی هم مهماند!
فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در نقدی به مصاحبه لیلاز در روزنامه اعتماد نوشت: "سعید لوله توپ را عامل تضمین میداند و در جای دیگری تلویحا معتقد است که دستیابی به بمب اتم تضمین امنیت ژئوپلیتیک ایران است؛ اما سعید نمیگوید که اگر ما شرکتهای بزرگ آمریکا و اروپایی را در پروژههای بزرگ نفت و گاز، پتروشیمی، مسکن و خودرو و هاب منطقهای و دهها پروژه دیگر درگیر کنیم، باز هم از برجام خارج میشوند؟ او جواب این نکته را میداند اما چرا چنین تحلیل میکند رمز و راز ماجراست! من با این نظریه منسوخ مخالفم."
سعید شریعتی از اعضای جبهه مشارکت هم صحبتهای لیلاز را "مغالطه" و "تجاهل" نامید و بر همان مبانی قدیمی اصلاحطلبان مبنی بر صلح با جهان تأکید کرد و نوشت: شرط لازم امنیت پایدار توافق و صلح با جهان است و شرط کافی برخورداری از توسعه پایدار که یکی از ارکان آن توسعه توان دفاعی بازدارنده متعارف است. اشتباه یا مغالطه لیلاز تجاهل در این مبناست.
کامبیز مهدیزاده داماد حسن روحانی هم در توئیتر نوشت: شخصی که خود را اقتصاددان مینامد و تا دیروز برای برجام برنامه ضبط میکرد و مجری آن بود امروز حرف از لوله توپ میزند و توپچی شده و پشت توپ نشسته. خدا فردایش را بخیر کند! مصطفی فقیهی از چهرههای مطبوعاتی جریان اصلاحات نیز لیلاز را "هرهری مسلک" و مجیزگو خطاب کرد!
در این بین عباس عبدی در یادداشت روز گذشته خود در روزنامه اعتماد، ضمن آنکه نقدهایی را متوجه لیلاز کرد اما در مقابل به منتقدان مصاحبه او نیز خرده گرفت.
عبدی نقد لیلاز را با ارجاع به انگیزههای خیالی یا حتی واقعی نشانه ضعف دانست نه قوت و به منتقدان اصلاحطلب لیلار از اینکه حرفهای او خلاف گرایش سیاسی آنهاست انتقاد کرد و نوشت: "تحلیل ربطی به اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز ندارد. هر تحلیلی از یک چارچوب منطقی تبعیت میکند. اینگونه نمیتوان تحلیل را بیاعتبار کرد و اگر منسوب به جریان اصلی اصلاحات هم باشد معتبر نخواهد شد؛ این چه انتظاری است که گمان میکنیم تحلیلگران باید در چارچوب گرایشها حرف بزنند؟ نکته بعدی اینکه یک جریان اگر اعتماد به نفس داشته باشد از حرفهای متفاوت نمیترسد؛ حتی استقبال میکند، چون اگر تحلیل جریان را قبول داشته باشد، از شنیدن حرفهای متضاد با خودش استقبال میکند نه آنکه آن را تخطئه کند."
صحبتهای سعید لیلاز اگرچه پیشتر بارها از سوی تحلیلگران حوزه بینالملل و دفاعی بیان شده بود و صحت آنها به تجربه ثابت شد، اما جریان اصلاحات که در طول هشت سال گذشته حامی پرو پا قرص برجام بود و به بهانههای مختلف سعی در کم اهمیت جلوه دادن قدرت بازدارندگی داشت، شنیدن این حقایق از زبان یکی از تئوریسینهای این جریان را تاب نیاورد و به بهانهای اظهارات و نقد آن حتی به تخطنه شخصیت لیلاز پرداختند.
نظر شما