شناسهٔ خبر: 55674092 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

روزی که خاک ایران سجده‌گاه آزادگان شد

بندرعباس - ایرنا - ۲۶ مردادماه یادآور بازگشت مردانی مقاوم است که چون از قفس رنج اسارت رژیمی جنایتکار با عزت آزاد شدند و در بدو ورود به مام وطن، ایران را بوسه‌گاه و سجده‌گاه عاشقان کردند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایرنا، ۲۶ مردادماه،  این روز به یادماندنی سالروز بازگشایی قفس‌ها، روز وصل و دیدار و روزی به یاد ماندنی از بازگشت سروقامتانی سرافراز است که از مرز خسروی استان کرمانشاه وارد کشور شدند و با سجده بر خاک وطن صلابت و وفاداری خود را به شهدا و همرزمان‌شان به نمایش گذاشتند.
این روز تاریخی یادآور روز شادمانی مادرانی چشم انتظار، پدرانی مقاوم، همسرانی شجاع و فرزندانی اشک‌بار و ذوق‌زده از دیدن پدران خود است که برای استقبال از مردانی باغیرت با چشمانی اشکبار از سر شوق، خود را به مرز خسروی رساندند. 
۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹؛ در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نخستین مبادله اسرا میان دو کشور ایران و رژیم بعث عراق که هشت سال با هم جنگیده بودند ثبت شد؛ در این روز آزادگان استان هرمزگان که بهترین سال‌های عمرشان را در زندان‌های بعثی صدام گذراندند، سال‌های اسارت خود را نعمتی برای به دست آوردن آزادی می‌دانند که پای آرمان‌ها، ارزش‌ها و اعتقادات خود ثابت‌قدم ماندند.
مرحوم ابوترابی پای اسرا را می‌بوسید 

روزی که خاک ایران سجدگاه آزادگان شد
نادر ترکمانی یک آزاده هرمزگانی در گفت‌وگو با ایرنا گفت: در یکی از شب‌های سرد اسارت یکی از ماموران بعثی می‌بیند که مرحوم ابوترابی پتویی را برداشته و روی اسیری می‌کشد و پای آن آزاده را می‌بوسد وقتی نگهبان عراقی جریان این کار را از وی می‌پرسد می‌گوید پایی که در راه اسلام گام برداشته باید بوسید.
وی ادامه داد: مرحوم ابوترابی با روحیه خاصی که داشت عکس آن نیز اتفاق افتاد و آن زمانی بود که نماینده صلیب سرخ از وی می‌خواهد از مشکلات اسرا صحبت کند با وجود مصائب و سختی‌های که خود و اسرا به آنها واقف بودند، می‌گوید مشکلی نداریم.  
این آزاده دوران دفاع مقدس افزود: زمانی که نماینده صلیب سرخ از اردوگاه خارج می‌شوند فرمانده ارشد اسرای ایرانی در اردوگاه می‌گوید چرا هیچ صحبتی از مشکلات و شکنجه‌ها نکردید می‌گوید این جنگ بین دو کشور مسلمان است، یک روزی هم این جنگ تمام می‌شود به همین دلیل با خودم گفتم اگر از یک کشور اسلامی به غیرمسلمان شکایتی کنم روز قیامت شرمنده می‌شوم، این کار مرحوم ابوترابی باعث شد آن فرمانده عراقی دست وی را ببوسد.
ترکمانی با اشاره به این جمله امام راحل که؛«اسرا آبروی یک ملت را حفظ کردند»، بیان کرد: اولین روزی که وارد استخبارات بغداد شدیم ماموران رژیم بعث اقدام به پخش موسیقی‌های نامتعارف کرده بودند، همان روز اول اسرا این سیم‌ها را قطع کردند.
وی گفت: در استخبارات یک پیرمردی معروف به حاج آقا زابلی از اهالی سیستان و بلوچستان و از لشکر ۴۱ ثارالله با محاسن سفید بود که محاسنش را با آجر کوتاه کردند، به قدری این اسیر را اذیت کرده بودند که خون از صورتش می‌بارید.
بعد از ۲۰ روز ما را به اردوگاه ۱۲ تکریت بردند جلوی درب تابلویی بزرگی منقش به عکس صدام بود که روی آن نوشته شده بود «مرحبا بالضیوف الکرام»؛ فکر کردیم مشکلات و سختی‌ها آزاد شدیم، اتوبوس وارد اردوگاه شد.
نزدیک‌تر که رسیدیم متوجه یک صف طولانی از سربازان و فرماندهان عراقی شدیم که باتوم و چوب به دست ایستاده‌ برای  استقبال ما آماده بودند.
در زندان که بودیم لباسی به ما دادند که دوجیب بود، اسرا یک جیب آن را باز کردند بین‌مان از هر صنفی اسیر بود، بچه‌ها روی یکی از جیب‌ها عکس امام خیمین(ره) را نقاشی کردند و به نوعی عکسی امام را در جیب همه اسرا گذاشتیم و پیراهن را دوختیم، زمانی که آزاد شدیم و به مرز خسروی که رسیدیم جیب‌هایمان را باز کردیم، لذا ورود ما به خاک وطن با عکس امام راحل بود.

روزی که خاک ایران سجدگاه آزادگان شد
دزدی مائده آسمانی از سرباز عراقی روحیه اسرا را بالا برد
«خلیل یاراحمدی»، دیگر آزاده هرمزگانی در بیان خاطرات خود گفت: ۲۲ فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و ۳۱ مرداد سال ۶۹ به کشور به همراه تعدادی از آزادگان استان به وطن بازگشتم. 
وی افزود: یکی از بهترین خاطرات من از دوران اسارت مربوط به زمانی بود که با محدودیت‌های خبری مواجه بودیم و چون از اخبار جهان و ایران بی‌خبر بودیم این موضوع به یکی از نگرانی ها و دغدغه‌های جدی ما تبدیل شده بود. 
این آزاده اهل هشتبندی میناب ادامه داد: تعدادی از اسیران در یک برنامه‌ریزی اکروباتیک به بالای ساختمان دوطبقه و با یکسری تجهیزات ابتدایی مثل چوب و دسته تی، رادیو یکی از سربازهای عراقی را دزدیدند و اسم این رادیو هم مائده آسمانی گذاشتند.
یاراحمدی گفت: اسرا به صورت مخفیانه روزها در ساعت‌های خاصی اخبار رادیو را روی یک پلاستیک‌های سفید رنگی ‌یادداشت می‌کردند و به بقیه هم منتقل می‌کردند به همین ترتیب اخبار مهم ایران و جهان به دست سایر اسرای می‌رسید و دیدن این اخبار موجب شعف و بالا رفتن روحیه اسرا شده بود. 
آقایان شب‌تاری پوری، کرم‌زاده، امان‌الله(بلال) ماندگاری( مدیرکل سابق حج و زیارت استان)، عباس کبابی، احمد غلام پور، خلیل پاروکش از جمله آزادگانی بودند که باهم وارد مرز خسروی شدیم، بسیار آزاده‌ها و مردمی که به استقبال آماده بودند خوشحال بودند و سجده شکر به جای می‌آوردند تمام مسیر دو طرف جاده مردم با دسته‌های گل و شیرینی از آزاده‌ها استقبال می‌کردند.
شکنجه اسرای ایرانی‌ سرگرمی هر روز بعثی‌ها 
«دادشاه جاودان»؛ نخستین اسیر هرمزگانی که بیش‌ترین دوران اسارت را نسبت به سایر همشهریان خود تحمل کرده است؛ یعنی حدود ۸ سال و ۹ماه(۲ سال بعد از آتش‌بس).
وی در بیان خاطرات خود سال‌های اسارت را سخت‌ترین روزهای زندگی اسیرانی می‌داند که به امید بازگشت به وطن زیر شکنجه‌های بی‌رحمانه بعثی‌ها سال‌ها را در کنج زندان‌های صدام مقاومت و ایستادگی کردند، برخی زیر شکنجه و باتوم‌ها شهید شدند و برخی زنده ماندند.
این جانباز و رزمنده دفاع مقدس در خصوص شکنجه‌های اسرا در زندان بغداد گفت: در زندان بغداد شکنجه‌ها سرگرمی هر روز بعثی‌ها بود و تا مدت‌ها ادامه داشت، از کشیدن ناخن‌ها و خاموش کردن آتش سیگار روی دست‌هایم لذت می‌بردند، بعد از تمام شدن شکنجه‌ها مرا به یک سلول انفرادی انتقال دادند که فقط ایستاده می‎توانستی بخوابی و از چهارزانو نشستن هم خبری نبود. 
وی افزود: بیشتر اسرا از رزمنده‌های فتح‌المبین بودند بعثی‌ها یک فضای مذهبی خشکی به راه انداخته بودند، نمی‌گذاشتند نماز و قرآن بخوانیم شکنجه‌ها زیاد بود معمولا همه اسیران را جمع می‌کردند و لباس اسرا را به زور در ‌می‌آوردند و آب سرد روی رزمنده‌ها می‌ریختند و با کابل می‌زدند.
 

نظر شما