-
مه لقا باقری عزادار شد | ضجه های مه لقا باقری در مراسم خاکسپاری دل همه را سوزاند
-
درخواست طلاق زن مهدی قائدی علنی شد | ضجه های مهدی قائدی برای همسرش همه را شوکه کرد
-
ناراحتی پژمان بازغی در روز تولدش اشک همه را درآورد | طلاق پژمان بازغی علنی شد
-
عکس پژمان بازغی در کنار عشق جدیدش | خیابان گردی پژمان بازغی با این دختر جوان برایش دردسرساز شد
-
مشمولان سهام عدالت رایگان ثبت نام کنند | افزایش سود سهام عدالت اعمال شد
-
افزایش حقوق بازنشستگان عملیاتی شد | چطور از افزایش حقوق جا نمانیم؟!
-
خبر فوری | بازنشستگان بخوانند | افزایش 38 درصدی حقوق بازنشستگان از چه روزی عملیاتی می شود؟
-
حادثه ی وحشتناک تصادف جان 3 شهروند ایرانی را درجا گرفت!!
- افزایش حقوق بازنشستگان منتفی شد | تصمیم نهایی دولت برای بازنشستگان
- تتو عجیب لعیا زنگنه همه را غافلگیر کرد | لعیا زنگنه ممنوع الکار شد؟
- یارانه نقدی شهریور حذف می شود؟ | جایگزینی کالابرگ الکترونیک بجای یارانه نقدی آغاز شد؟
- گرانی قیمت بنزین تصویب شد؟ | قیمت بنزین لیتری چند؟
به گزارش خبرنگار رکنا، رسیدگی به شکایت دختر جوان با موضوع زورگیری از دختر جوان در خیابان آذربایجان تهران، از چند روز قبل در دستور کار حمیدرضا رستمی، بازپرس شعبه 11 دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
پدر این دختر 15 ساله در شرح شکایت خود به بازپرس پرونده گفت:«در خیابان در حال صحبت با یکی از کسبه محل بودم که دیدم دخترم وحشت زده در حال فرار از دست یک مرد افغان است و به یک درمانگاه گریخت.سریع به سمت آن مرد دویدم و دستگیرش کردم و او را به پلیس تحویل دادم.»
دختر 15 ساله ورزشکار در ادامه صحبت های پدرش گفت:«در حال عبور از یک بوستان بودم که ناگهان این مرد افغان چاقویی پنج سانتی متری زیر گلویم گذاشت و می خواست من را وادار کند که با او بروم.او قصد ربودن من را داشت و می گفت پول و طلاهایت را به من بده.با اینکه خیلی ترسیده بودم اما ضربه ای به او زدم که به زمین پرتاب شد و از دست او فرار کردم.مسافت زیادی دنبالم دوید که یکدفعه چشمم به پدرم افتاد و خیالم کمی راحت شد.وارد درمانگاه شدم و بعد پدرم این مرد را دستگیر کرد.»
متهم بعد از دستگیری و انتقال به دادسرا، تحت بازجویی قرار گرفت و در سناریوی تازه ای ، در جریان تحقیقات اظهار داشت:«قصد زورگیری و آدم ربایی نداشتم.روز حادثه چند پسر جوان اطراف این دختر بودند و او را محاصره کردند.دختر خیلی ترسیده بود و من برای کمک به او با پسرها درگیر شدم.یکی از آنها چاقو زیر گلوی من گذاشت.من قصاب هستم و همیشه چاقوی کوچکی همراه دارم که برای دفاع از خودم آن را از جیبم درآوردم.من قصد کمک به این دختر را داشتم و نمی دانم چه شد که از من شکایت کرد.»
بنا بر این گزارش، رسیدگی به ایت پرونده در جریان تحقیقات ادامه دارد.
∎