هنرمندان به دلیل عدم تولید، بیکاری، شرایط بد اقتصادی و به دلیل دیده نشدن و فراموشی در جامعه آسیبهای زیادی را در این دوران متحمل شدند؛ از جمله نقاشان به دلیل بسته بودن گالریهای نمایش، شعرا به دلیل چاپ نشدن کتاب هایشان و تئاتری های هم به دلیل بسته بودن تالارها آسیب دیدند. مسلما هنرمندان نیازمند
دیده شدن هستند؛ وقتی کار یک کارگردان،
تهیه کننده، بازیگر، عوامل فیلمبردار و آهنگساز را از او بگیرید یعنی خود او را ندیدهاید و او محکوم به فنا شده است. سونامی دوم سینمای ایران انباشته شدن فیلمهای تولیدی زیادی از جشنوارههای سالهای قبل و در انتظار اکران به موقع آنها میباشد. سونامی سوم نیز گرانی بیدلیل بلیتهای سینما بوده که تفریح سینما رفتن را از مردم گرفته و باعث رکود فروش سینما شده است. این بهم ریختگی جبرانناپذیر هزینههای تولید فیلم را چند برابر کرده تا حدی که بخش خصوصی کم کم قادر به پرداخت آن نبوده و بخش دولتی هم با این بودجه ناچیز قادر به رقابت با بخش خصوصی نیست.
مسلما به درد هنرمند باید رسیدگی کرد و به حرفهایش باید گوش کرد تا شاید راهی پیدا شود. نگاه بدبینانه به سینما و ممیزی سختگیرانه اصلاً قابلیت همراهی با نیاز امروز سینما را ندارد، بنابراین سعی کنیم بحرانهای سینما را مدیریت کنیم برای رسیدن به این هدف هم به مدیران کاربلد عملگرا
نیاز داریم.
قربانعلی تنگ شیر
منتقد و مدرس دانشگاه
نظر شما