شناسهٔ خبر: 55556262 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

سایه به روایت سایه‌سار «غزل»

هوشنگ ابتهاج (هـ.ا.سایه) متولد 1306 شمسی در رشت. وی در سا ل 1325 نخستین مجموعه شعرش با عنوان «نخستین نغمه‌ها» را که شعر کلاسیک بود منتشر کرد. سایه شاعری صاحب‌نام و از چهره‌های برجسته ادب معاصر، در حوزه‌های غزل، شعرهای نیمایی و همچنین در حوزه ترانه‌سرایی و کار موسیقی از نامداران این روزگار بوده است

صاحب‌خبر -

محمود  معتقدی:‌هوشنگ ابتهاج (هـ.ا.سایه) متولد 1306 شمسی در رشت. وی در سا ل 1325 نخستین مجموعه شعرش با عنوان «نخستین نغمه‌ها» را که شعر کلاسیک بود منتشر کرد. سایه شاعری صاحب‌نام و از چهره‌های برجسته ادب معاصر، در حوزه‌های غزل، شعرهای نیمایی و همچنین در حوزه ترانه‌سرایی و کار موسیقی از نامداران این روزگار بوده است. بی‌گمان وی علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی و ادبی، از سال 1350 تا 1356 سرپرست برنامه گل‌ها در رادیو ایران بود و از پایه‌گذاران برنامه موسیقیایی «گلچین هفته» و گفتنی است که در نیم‌قرن اخیر بسیاری از ترانه‌ها و تصنیف‌های وی از سوی چهره‌هایی همچون استادان شجریان، شهرام ناظری، حسین قوامی و‌... اجرا گردیده است. تصنیف‌هایی همچون «پری کجایی»، «ایران ای سرای امید» و... خوانده شده است. سایه‌ با همه طول درخشان روزگارش از دهه‌های 50 به بعد چهره‌ای نام‌آشنا بود. از وی تاکنون 18 عنوان کتاب شعر چاپ و منتشر گردیده. کتاب معروف «حافظ به سعی سایه»، «سیاه‌مشق‌ها»، «تاسیان» و گزینه شعر به انتخاب استاد شفیعی‌کدکنی به بازار نشر رسیده بود.

بی‌گمان جایگاه و کوشش‌های شاعر همواره دارای چشم‌انداز شرایط روزگار با تخیلی انسانی بود، از‌جمله شرایط بومی و فرهنگ شمالی که با نوعی طبیعت‌گرایی همچنان گره خورده بود. به عبارتی صدای «سایه» بانگ دریادلان زمانه‌اش بوده است.

سایه که هم‌عصر شهریار، شاملو، کسرایی، نادرپور، مفتون امینی، اخوان‌ثالث، سپهری، فروغ، بهبهانی و... بوده است، علاوه بر کار «غزل» به مثنوی و چهارپاره، در حوزه شعر کلاسیک و شعر نیمایی تعلق خاطر بسیاری می‌داشت. وی در قالب «غزل» در این سال‌ها با نگاهی مردمی، به چشم‌انداز شرایط فرهنگی و اجتماعی روزگارش، گرایش درخشانی داشت.

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه‌رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا، چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دلِ ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

(بخشی از غزل «زبان نگاه» از «سیاه‌مشق»، ص 53)

شاعر به‌زودی در فضاهای آرمانی و سیاسی، وظیفه شعر را به سمت بازتاب تحولات اجتماعی برد و با سرمشق‌هایی از نگرش «رمانتیسم اجتماعی» در مجموعه «شبگیر» به انعکاس شرایط سال‌های 32 به بعد پرداخته است. و با ارائه مجموعه «چند برگ از یلدا» در قلمرو شعرهای عاشقانه و اجتماعی کشانده بود. سایه در شعر معروف «سنگواره» فضای دلتنگی‌های نسل خودش را بازتاب داده بود. وی در مجموعه «یادگار خون سرو» در دهه 50 در فضایی نیمایی به شرایط اجتماعی و سیاسی آن دهه پرداخته بود.

سایه شاعر «زیستن» بود: «چه جای من؟ که در این روزگار بی‌فریاد/ ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید». کارنامه سایه در این سال‌ها با بازتاب نوعی نوستالوژی همراه بوده است. از وی آثار ماندگاری برجاست. وی در هجدهم امرداد 1401 از جهان گذشت.