شناسهٔ خبر: 55545584 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

«اعتمادآنلاین» گزارش می‌دهد:

جنایت‌های هولناک به‌ خاطر فیلم‌های سیاه

تهیه فیلم سیاه و تهدید و اخاذی با استفاده از آنها یکی از انگیزه‌هایی است که گاه سبب وقوع جنایت‌های فجیع و تکان‌دهنده می‌شود.

صاحب‌خبر -

تهیه فیلم‌های سیاه از آزار و اذیت زنان و حتی پسران جوان گاه باعث وقوع جنایت‌هایی هولناک می‌شود. برخی از قربانیان این فیلم‌ها ناتوان از حل مشکل و یافتن راه چاره دست خود را به خون آلوده می‌کنند و در گردابی عمیق‌تر فرو می‌روند.

به گزارش اعتمادآنلاین، یکی از متهمانی که مدعی است به خاطر فیلم سیاه دست به جنایت زده پسر جوانی است که چندی پیش در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خودش چنین گفت: من و مقتول در یک تعمیرگاه کار می‌کردیم و شب‌ها نیز همان‌جا می‌خوابیدیم. مقتول مرا آزار داده و از صحنه آن فیلم گرفته ‌بود. او با این فیلم به من زور می‌گفت و شب حادثه قصد داشت دوباره آزارم دهد که با میله آهنی چند ضربه به سرش زدم و فرار کردم. من قصد کشتن او را نداشتم و بعد از فرار متوجه مرگش شدم.

ادعای این متهم شبیه به اظهاراتی است که جوان ۲۲ ساله دیگری مطرح کرده است. این جوان نیز مرتکب جنایت شده و حکم قصاص دریافت کرده و در انتظار بررسی دوباره پرونده‌اش در دیوان عالی کشور است. او در دادگاه کیفری استان تهران چنین گفت: مدتی بود از شهرستان برای پیدا کردن کار به تهران آمده و در میدان تره‌بار مشغول به کار  شده بودم. مقتول مشتری ما بود و چند مرتبه برای خرید به میدان تره‌بار آمده بود. او آخرین بار سر صحبت را با من باز کرد و گفت به تازگی در زیرزمین خانه ویلایی‌اش دفتر کار راه‌اندازی کرده و نیاز به یک کارگر دارد. او می‌گفت حقوق خوبی به من می‌دهد. او  با حرف‌هایش مرا فریب داد و به دفتر کارش رفتم اما آنجا مرا به تله شیطانی انداخت و آزارم داد. او می‌گفت از من عکس و فیلم سیاه تهیه کرده و اگر به خواسته‌هایش تن ندهم عکس‌ها را پخش می‌کند و آبرویم را در محل کار می‌برد.

او ادامه داد: من چند بار از ترسم تسلیم خواسته‌های او شدم. اما آخرین بار وقتی با من تماس گرفت و  مرا به دفتر کارش دعوت کرد تصمیم گرفتم هر طور شده عکس و فیلم‌ها را از او  بگیرم. به دفتر کارش رفتم و وقتی او به طبقه بالا رفته بود تا از من پذیرایی کند سر لپ‌تاپ رفتم. می‌خواستم لپ‌تاپ و گوشی موبایل او را بدزدم و فیلم‌ها را نابود کنم که آن مرد سر رسید و با من درگیر شد. من هم که از ترسم چاقو همراه داشتم با چاقو چند ضربه به گردن او زدم و فرار کردم. من همان شب لپ‌تاپ و گوشی موبایل حامی را در حاشیه تهران آتش زدم تا فیلم و عکس‌ها از بین برود.

فیلم سیاه همسر سابق

مردی که با همدستی دو نفر دیگر در مشهد دست به جنایت زده و یک تبعه افغانستان را کشته است، بعد از دستگیری ادعایی در رابطه با وجود فیلم سیا از همسر سابقش مطرح کرد و گفت: من و کیمیا فامیل بودیم که با هم ازدواج کردیم و صاحب دختری ۱۳ ساله و پسری هشت‌ساله شدیم، اما از حدود پنج سال قبل زمزمه‌هایی از ارتباط همسرم با «محمد – م» که از هموطنان‌مان بود به گوش می‌رسید و او مدعی بود فیلم‌های سیاهی در اختیار دارد. در این شرایط کیمیا اصرار می‌کرد او را به طور صوری طلاق بدهم تا بتواند این فیلم‌ها را از «محمد» بگیرد، اما بعد مشخص شد که همسرم را به مسافرت برده است و... دیگر نتوانستم این شرایط را تحمل کنم و این در حالی بود که «محمد» تصاویر زننده و فیلم‌های زشت دیگری از خودش در کنار همسرم برایم ارسال می‌کرد و مرا زجر می‌داد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را ادب کنم چراکه شکایت من از «محمد» در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی نیز هنوز به نتیجه نرسیده بود. بنابراین موضوع را با برادر همسرم (یاسر) در میان گذاشتم و او را برای گفت‌وگو درباره شایعات رواج‌یافته به منزل یاسر کشاندیم و من و یکی دیگر از بستگانم در منزل مخفی شدیم. زمانی که «محمد» وارد خانه شد سه نفری به او حمله کردیم و پس از بستن دست‌ها و پاهایش دهانش را هم محکم با پارچه بستیم، چون خیلی سروصدا می‌کرد. در اثنای این درگیری من سرش را محکم به شیشه پنجره اتاق کوبیدم و بعد هم لباسش را بیرون آوردم تا از صحنه شکنجه و آزار و اذیت فیلم بگیرم تا دیگر نتواند آن فیلم‌های سیاه را منتشر کند. البته تصمیم گرفته بودیم مدتی او را در حمام زندانی کنیم تا حسابی ادب شود، اما در همین حال همسر یاسر که بیرون از منزل بود از راه رسید و مجبور شدیم او را رها کنیم. بعد از آن متوجه مرگ محمد شدیم.

آزار و اذیت زن جوان

حامد متهم به قتلی است که وقتی فهمید فردی همسرش را آزار داده و از او فیلم گرفته است با کمک زنش دست به جنایت زد. حامد از همسرش خواست با مرد جوان قرار ملاقاتی ترتیب دهد و سپس در همین قرار آن مرد را به کام مرگ کشاند. او بعد از دستگیری در اعترافاتش گفت: به خاطر وضعیت بد مالی‌ای که داشتیم همسرم در یک کارگاه خیاطی کار می‌کرد. مدتی از کار کردنش گذشته بود که فهمیدم با فردی رابطه دارد. این موضوع بسیار من را اذیت کرد. وقتی به همسرم گفتم متوجه شده‌ام به من خیانت می‌کند برایم توضیح داد که چه اتفاقی افتاده است. زنم گفت شاهرخ به‌زور او را آزاد داده و فیلم و عکس تهیه کرده و با همان عکس‌ها تهدیدش کرده تا کارهای خلاف دیگری انجام بدهد. از نظر من شاهرخ باید می‌مرد. به همسرم گفتم با او قرار بگذارد. وقتی شاهرخ سر قرار آمد خودم رفتم و به ضرب چاقو او را کشتم.

نامادری قاتل

زنی که پسرخوانده‌اش را کشته اکنون در زندان به سر می‌برد. او سال گذشته دست به جنایت زد و پرونده‌اش از آن زمان در جریان است. متهم درباره انگیزه‌اش از قتل چنین ادعایی را مطرح کرده است: مقتول از من خوشش نمی‌آمد چون ارتباط خوبی نداشتیم. او در طبقه سوم ساختمان تنها زندگی می‌کرد. یک روز که از حمام به اتاق آمده و مشغول پوشیدن لباس‌هایم بودم، او در آنجا پنهان شده و مخفیانه از من فیلم گرفته بود و مدتی بعد آن را به من نشان داد. با تهدید به انتشار آن، از من خواست که از پدرش جدا شوم. زندگی‌ام را دوست داشتم و سر دوراهی مانده بودم. روز قتل به تصور اینکه به کارگاه خیاطی‌اش رفته است، با کلیدی که داشتم وارد خانه‌اش در طبقه سوم شدم تا از انباری خشکبار بردارم اما او روی مبل نشسته و فیلم مرا در گوشی‌اش نگاه می‌کرد. با مشاهده این صحنه دیوانه شدم.  میله آهنی را از کنج خانه برداشتم و به سرش ضربه زدم که افتاد. چاقوی آشپزخانه را برداشتم و ضربه‌های بعدی را زدم که گردنش هم بریده شد. جسدش را در حمام انداختم. فیلم گوشی را حذف و سیم‌کارت‌هایش را برداشتم. دو روز بعد شوهرم که متوجه غیبت او شده بود به کلانتری رفت و شکایت کرد. جسد پنج روز در حمام ماند. شب ششم، در نبود شوهرم، جسد را در قالیچه بسته و به میان وسایل دورریختنی در حیاط کشانده و پنهان کردم. دو روز جسد آنجا بود. شب سوم، جسد را در گونی گذاشته و با دیدن مرد معتادی در خیابان به او پول دادم و به دروغ گفتم داخل گونی آشغال است، کمکم کرد تا گونی را سمت بیابان‌های اطراف خانه ببریم و آنجا بیندازیم. با سیم‌کارت‌های مقتول به خودم و شوهرم پیامک زدم که او ربوده شده و در برابر آزادی‌اش باید پول بدهیم؛ اگر پلیس بفهمد او کشته می‌شود. با کشف جسد دستگیر شدیم و با لو رفتن ماجرا، مجبور شدم اعتراف کنم.