شناسهٔ خبر: 5536518 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

ماه دوازدهم رخ بنما

گروه اجتماعی: خوشا به حال آنکه به جای زمان به «صاحب زمان» دل می بندد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از گیلان، می خواهم غربتت را حکایت کنم غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است، غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.

ای گل نرگس! از خود آغاز می کنم که تنها نام مادرت را یدک می کشم زیرا اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج نزدیکتر خواهد شد، می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی، می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری.

ای چهاردهمین جلوه خدا در عالم! سال های درازی است در انتظار آمدنت به انتظار نشسته ام. سالهاست به دلم می گویم به همین زودی ها می آیی و راه زیادی تا پایان انتظار نمانده است… آقای من اگر هنوز هم تو را آرزو می کنم برای بی آرزو بودن من نیست، حتما آرزویی زیباتر از تو سراغ ندارم، مولای من، یاورمن العفو …العفو!

مولای غریب و تنهای من! ما را ببخش که حرفِ هر روزمان تکـرار دوست داشتن توست اما بی تویی، در هر روز ما تکـرار می شود و ما هر روز در تکــرارِ دوست داشتنت، با خطا و گناه، از تــو می گریزیم.
پدر مهربان اهل عالم! با لحن کدام آفتاب، با صدای کدام پروانه، با آواز کدام سنگ، با ترانه کدام باران فریاد بزنیم؟ ای دور از دسترسِ نزدیک! که نماز مهربانی ات را ستاره ها، هزار مرتبه اقتدا کردند. چقدر طولانی شده، صدای نیامدنت و چقدر غلیظ است هوای دلتنگی ات!

یگانه دوران! آخرین امید هستی، تک حماسه ساز عصر انجماد انسانیت، ناب ترین دست فشرده حق، یگانه یادگار محمد از دهمین صلب علی، دلاورترین انسان عالم، تنهاترین سردار هستی عشق، مالک غم انگیز ترین غروب غریب روزهای هفته بیا!

آقای من! می دانم عادت کرده ایم که بگوییم منتظریم، عادت کرده ایم بعد از هر صلواتمان بگوییم: وَ عَجل فَرَجَهُم... عادت کرده ایم بعد از هر نماز دعای فرج بخوانیم، حتی از روی عادت برای سلامتی ات صلوات نذر می کنیم. ما به انتظارمان عادت کرده ایم. می دانم دیدن این چنین یوسفی، دل یعقوبی می طلبد از تو گفتن ها به تیراژ بی نهایت چاپ می شود می رود کتابخانه ها ...عمل کردن اما هنوز درانبارهای غفلت خاک کج فهمی می خورد... افسوس!

مولای غریب و تنهای من! هرچه زمان می گذرد مردم افسرده تر می شوند و این خاصیت دل بستن به زمان است!خوشا به حال آنانکه به جای زمان به «صاحب زمان(عج)» دل می بندند...

دوست داشتنی ترین انسان عالم! نمی‌ دانم در غروب جمعه چه رازی نهفته است! آسمان آبی است، اما دلت حال غروب ابری‌ترین روزهای پاییز را دارد. اگر جمعه زیباترین روز بهار با گل‌های سرخ هم که باشد، دلتنگی غروب ابری بر دلت پنجه می‌کشد. بعد از ظهر آدینه، آیینه دلتنگی غریبی است، دلت بهانه می‌گیرد، هیچ‌ چیز آرامت نمی‌کند، قرار از دلت می‌رود ناگاه به خود می‌آیی و می‌بینی که قطرات اشک به آرامی تمام صورتت را پوشانده است.

سرور من! قرار نیست فقط غروب های پنجشنبه تا غروب جمعه سراغت را بگیریم...قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم... آری... شنبه هم می شود از دوریت ناله سر داد، یکشنبه هم می شود انتظارت را کشید، دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه هم می شود دنبال گمشده گشت و به خاطر آقا گناه نکرد...یاابن الحسن...دوریت درد بی درمان است وقتی فریادهای سکوت فروخورده مظلومان را می شنوم با خود می گویم امروز دیگر می آیی... اما افسوس که هر بار صبح شد، ظهر شد، نه غروب هم شد…ولی باز هم دیده ام آن طرف تر از افق راه به جایی نبرد…

تعجیل در امر فرج مهدی فاطمه (عج) صلوات.

نرگس حقیقی فر

نظر شما