چهرههاي اقتصادي و سخنگوي دولت طي روزهاي اخير يكبار ديگر، اعداد و ارقام و آمارهاي تازهاي را درخصوص بهبود شاخصهاي اقتصادي ارايه كردهاند كه نيازمند تشريح، بررسي و تحليل است. مثلا اعلام ميشود «نرخ تورم مهار شده»، «رشد نقدينگي متوقف» و «اوضاع معيشتي بهتر شده» است. بايد توجه داشت، غير از مقامات دولتي، شخص يا نهاد ديگري به آمارهاي اقتصادي كشور، دسترسي ندارند كه بخواهيم مبتني بر آنها به نقد اين آمارها بپردازيم. بنابراين اين اعداد، توسط مديران دولتي جمعآوري، محاسبه و اعلام ميشوند. اما واقع آن است كه اين نوع اظهارات، بيشتر بازي با كلمات و بازي با ارقام است و براي پوشاندن مشكلات اصلي مطرح ميشوند. با اين بازيها، شايد بتوان براي مدت كوتاهي افراد غيرمتخصص را سرگرم كرد، اما افراد خبره و اساتيد دانشگاهي متخصص از پشت پرده اين اعداد و ارقام آگاهند و ميدانند كه در عالم واقع چه خبر است. بهطور كلي مجموعه نشانههاي بهبود در اقتصاد، بايد در زندگي عادي و روزمره مردم مشهود باشد. مثال عيني يك چنين رفتارهايي را به عنوان نمونه ميتوان در روند تيمار بيماري ديد كه در تخت بيمارستان خوابيده و با مجموعهاي از مشكلات روبهروست و به كما رفته است. حالا تصور كنيد، پزشك اين بيمار، هر از گاهي سر و كلهاش پيدا شود و اعلام كند، اوضاع بيمار رو به بهبود است، كلسترول، اوره و ضربان قلبش بهتر شده است، اما نشانههاي بهبود در بيمار، نه تنها نمايان نباشد، بلكه اوضاع بدتر نيز شده باشد. طبيعي است كه نزديكان بيمار بعد از مدتي، نسبت به پوچ بودن اطلاعات اين دكتر شك كرده و به او اعتراض خواهند كرد. بنابراين زماني كه متوليان از بهبود سخن ميگويند، بايد به گونهاي صحبت كنند كه تناقضي با واقعيتهاي موجود در جامعه نداشته باشد. ممكن است نرخ تورم در اين دولت كه در خرداد ماه و تير ماه، تمام ركوردهاي قبلي را شكسته در مرداد ماه يك الي 2دهم درصد كاهش پيدا كرده باشد، اما اين به معناي بهبودي نيست.
اين بيشتر بازي با اعداد و كلمات است. واقعيت اقتصادي براي مردم نرخ تخممرغ است كه به شانهاي 100 هزار تومان و بالاتر رسيده است. روغني است كه به بيش از 12 برابر افزايش پيدا كرده و گوشتي است كه ديگر دسترسي به آن براي بسياري از مردم دشوار (اگر نگوييم ناممكن) شده است. واقعيتهاي اقتصادي براي مردم كاهش قدرت خريد است و هر اندازه هم كه سخنگوي دولت جلوي دوربين بايستد و با لبخند اعلام كند، تورم مهار شده! براي مردم فايدهاي ندارد. متوليان امر به جاي اين رويكرد، بهتر است با مردم روراست باشند و بگويند كه اي مردم ميدانيم كه چه وضعيتي داريد و آگاهيم كه اداره زندگي با اين شرايط سخت است. ميدانيم كه تهيه جهيزيه، هزينه تحصيل، تامين پوشاك، اجاره مسكن و... براي شما سخت است، ما از شما عذرخواهي ميكنيم و مطمئن باشيد براي بهتر شدن اوضاع همه توان خود را به كار ميگيريم. اما دولت به شيوه اشتباهي تلاش ميكند با اعداد بازي كند و تصويري از بهبود ارايه كند. براي مردم اعداد و ارقام اقتصادي زماني معنا دارد كه بتوانند لبنيات را تهيه كنند، گوشت بخرند، خانه مورد نظر خود را اجاره كنند و... اما در هيچ نقطه كره خاكي، ساختاري وجود ندارد كه در آن مردم براي اجاره يك واحد حداقلي وام بگيرند. همه جاي جهان، 95درصد قيمت يك ملك را بانكها ميدهند براي خريد خانه. در ايران اما مردم بايد وام بگيرند و سالها قسط بدهند تا بتوانند يك خانه حداقلي اجاره كنند. به نظرم كاش به جاي اين نوع بازي با اعداد اقتصادي، دولت اقرار كند كه اشتباه كرده است كه ارز 4200 را به صورت ناگهاني حذف كرده است (همانگونه كه دولت قبلي بايد اعتراف ميكرده كه به اشتباه ارز 4200 توماني را بيحساب و كتاب دراختيار برخي قرار داده است). دولت خيلي راحت به مردم بگويد اشتباه كرده و گول يكسري كارشناسان غيرمتخصص را خورده است. كارشناساني كه به دولت اعلام ميكردند افزايش قيمتهاي 7 الي 8درصدي تنها در چند قلم كالاي محدود رخ ميدهند، اما در واقعيت، مجموعه اقلام و خدمات در كشور گرانتر شده است. بايد توجه داشت، تبعات اين گرانيها تنها در حوزه اقتصادي باقي نخواهد ماند و در ساير حوزههاي اجتماعي، خانوادگي، اخلاقي و... نيز تسري پيدا ميكنند. امروز آمار سرقتهاي خرد، زورگيريها، قتل، خشونت خانگي و... بالا رفته اما اشارهاي به اين آمارها نميشود. اين همه فرار مالياتي، اختلاس، فساد و... به دليل اين نوع تصميمسازيهاي اشتباه در حوزههاي اقتصادي و راهبردي است. اي كاش دولت و ساير متوليان متوجه ريشه مشكلات شوند و تلاش براي حل و فصل آنها را از طريق روشهاي تخصصي و كارشناسانه در دستور كار قرار دهند.