به گفته حسین علیزاده: «موسیقی ایرانی زنانه و مردانه ندارد اما فرهنگی که در طول تاریخ بر آن غالب بوده این تفکیک را ایجاد کرده و خوشبختانه امروز تعداد هنرمندان زن بسیار بیشتر از گذشته است و من این را آینده بهتری میبینم. البته این موضوع، حاصل تلاش خود خانمهاست. اگر تبعیض جنسیتی و ادبیات کلیشهای در مورد نوازندگی و ساز ادامه یافته، به این دلیل بوده که از یک فرهنگ غلط تبدیل به یک عادت شده است وگرنه خانمهای متخصص فراوانی در رشتههای مختلف موسیقی داریم که نهتنها چیزی کمتر از مردان ندارند که یک سروگردن بالاتر هم هستند.»
این آهنگساز برجسته در گفتوگو با ایرنا، به تغییر ذائقه هنری جامعه به موسیقی اشاره کرد و افزود: عقیده دارم دراین سالها سیاست اشتباهی وجود داشته که باعث شده فرهنگ در عرصه موسیقی، ادبیات و هنر تغییر یابد و برای تغییر این وضعیت نیاز به افراد دلسوز و متفکری است که مسئول مراکز هنری باشند.در هر دوره توجه به موسیقی منحصر به یک سبک بوده، همچنان که پیشتر در دورهای موسیقی سنتی محور بوده، امروز موسیقی مورد توجه جامعه، صرفاً پاپ است، چرا که سلیقه، نگاه، درک و فهم مسئولی که در دورهای برمسند قرار گرفته، در این زمینه حرف اول را میزند.
او بیان داشت: امروز هر کنسرتی که در سطح شهر اجرا شود، مسأله میزان درآمد آن مطرح است. فیلمهای بازاری و بیمحتوا معمولاً از این جهت موفق بودهاند که چه میزان در گیشه فروختهاند و در گیشه فروختن شامل همه هنرها شده است. یعنی عامل موفقیت هنری آثار را در میزان فروش آن میبینند. این مسأله که همه زندگی ما شده پول و مادیات آن هم در جامعهای معنوی، جای افسوس دارد.
نویسنده کتابهای آموزش سهتار، دوره مقدماتی و آموزش سهتار، دوره پیشرفته با تأکید بر اهمیت حمایت دولتی از موسیقی ملی، بیان کرد: در همه جای دنیا موسیقی جدی و کلاسیک که نشاندهنده فرهنگ آن مملکت است، مورد حمایت قرار میگیرد و قرار نیست این موسیقی با درآمدزایی بقا داشته باشد. امروز مخارج سالنهای برگزاری کنسرت آنقدر بالا رفته که اجرای کنسرت با هزینههای بسیار همراه است و به سختی میتوان مخارج و هزینهها را تأمین کرد.
علیزاده با تأکید بر امیدواری به نسل جدید هنرمندان، بیان کرد: اینکه فکر کنیم امروز ثمرات هنری نداریم، بسیار غلط است. چون در نسل جوان استعدادهایی عالی داریم و صرفاً در بخش برنامهریزی فرهنگی مشکل داریم. اینکه این هنرمندان آتیهای ندارند، یعنی کارشان دیده نشده است. سؤال این است که آینده کسی که موسیقی میخواند یا هنرمند میشود، از منظر اقتصادی چیست؟
او تصریح کرد: در هیچ جای دنیا، هنرمند واقعی بهدنبال مالاندوزی نیست. چون با حداقلها میتواند زندگی کند اما وقتی در جامعه شاهد این هستید که هدف همه، مسائل مالی است، نتیجه این میشود که فلان کنسرت موفق است، چون فلان مقدار فروخته است. اینجاست که باید تأکید کرد چیزی که اقبال عمومی دارد لزوماً ارزش هنری ندارد.
این استاد موسیقی ایرانی، در مورد نسل جدید و هنرمندان جوان بیان کرد: این نسل، بخشی هستند که کمتر دیده میشوند اما شرایط خوبی دارند یعنی از منظر شناخت موسیقی و تبحر، هنرمندان جوانی هستند که در خانوادههایی بزرگ شدهاند و تحصیل کردهاند که هنر را میشناسند. آنان ثروتهای آینده ما هستند و صرفاً مدیریت هنری میخواهد که این استعدادها در جامعه کشف شوند و به آنان امکانات داده شود.
∎
این آهنگساز برجسته در گفتوگو با ایرنا، به تغییر ذائقه هنری جامعه به موسیقی اشاره کرد و افزود: عقیده دارم دراین سالها سیاست اشتباهی وجود داشته که باعث شده فرهنگ در عرصه موسیقی، ادبیات و هنر تغییر یابد و برای تغییر این وضعیت نیاز به افراد دلسوز و متفکری است که مسئول مراکز هنری باشند.در هر دوره توجه به موسیقی منحصر به یک سبک بوده، همچنان که پیشتر در دورهای موسیقی سنتی محور بوده، امروز موسیقی مورد توجه جامعه، صرفاً پاپ است، چرا که سلیقه، نگاه، درک و فهم مسئولی که در دورهای برمسند قرار گرفته، در این زمینه حرف اول را میزند.
او بیان داشت: امروز هر کنسرتی که در سطح شهر اجرا شود، مسأله میزان درآمد آن مطرح است. فیلمهای بازاری و بیمحتوا معمولاً از این جهت موفق بودهاند که چه میزان در گیشه فروختهاند و در گیشه فروختن شامل همه هنرها شده است. یعنی عامل موفقیت هنری آثار را در میزان فروش آن میبینند. این مسأله که همه زندگی ما شده پول و مادیات آن هم در جامعهای معنوی، جای افسوس دارد.
نویسنده کتابهای آموزش سهتار، دوره مقدماتی و آموزش سهتار، دوره پیشرفته با تأکید بر اهمیت حمایت دولتی از موسیقی ملی، بیان کرد: در همه جای دنیا موسیقی جدی و کلاسیک که نشاندهنده فرهنگ آن مملکت است، مورد حمایت قرار میگیرد و قرار نیست این موسیقی با درآمدزایی بقا داشته باشد. امروز مخارج سالنهای برگزاری کنسرت آنقدر بالا رفته که اجرای کنسرت با هزینههای بسیار همراه است و به سختی میتوان مخارج و هزینهها را تأمین کرد.
علیزاده با تأکید بر امیدواری به نسل جدید هنرمندان، بیان کرد: اینکه فکر کنیم امروز ثمرات هنری نداریم، بسیار غلط است. چون در نسل جوان استعدادهایی عالی داریم و صرفاً در بخش برنامهریزی فرهنگی مشکل داریم. اینکه این هنرمندان آتیهای ندارند، یعنی کارشان دیده نشده است. سؤال این است که آینده کسی که موسیقی میخواند یا هنرمند میشود، از منظر اقتصادی چیست؟
او تصریح کرد: در هیچ جای دنیا، هنرمند واقعی بهدنبال مالاندوزی نیست. چون با حداقلها میتواند زندگی کند اما وقتی در جامعه شاهد این هستید که هدف همه، مسائل مالی است، نتیجه این میشود که فلان کنسرت موفق است، چون فلان مقدار فروخته است. اینجاست که باید تأکید کرد چیزی که اقبال عمومی دارد لزوماً ارزش هنری ندارد.
این استاد موسیقی ایرانی، در مورد نسل جدید و هنرمندان جوان بیان کرد: این نسل، بخشی هستند که کمتر دیده میشوند اما شرایط خوبی دارند یعنی از منظر شناخت موسیقی و تبحر، هنرمندان جوانی هستند که در خانوادههایی بزرگ شدهاند و تحصیل کردهاند که هنر را میشناسند. آنان ثروتهای آینده ما هستند و صرفاً مدیریت هنری میخواهد که این استعدادها در جامعه کشف شوند و به آنان امکانات داده شود.
نظر شما