عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یلدا ابتهاج فرزند امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) از بستری شدن غزلسرای نامدار معاصر در بیمارستانی در آلمان (احتمالا در شهر محل اقامت: کلن) خبر داده است.
پیشتر و به بهانۀ زادروز «سایه» دربارۀ او نوشته بودم و امکان مراجعه به آن برای خوانندۀ این متن فراهم است.
پس برای معرفی او یکی از زیباترین غزل های سایه کفایت میکند که یک بیت آن به تعبیر رشید کاکاوند پاسخی است به حافظ! بله، حافظ!
شعر حافظ این است:
عاشق، که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست ، وگرنه طبیب هست!
سایه اما در این شعر می گوید:
عاشق، منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه، درد هست ولیکن طبیب نیست!
جالب این که در شعر حافظ مراد از «خواجه» نام خاصی نیست اما در شعر سایه، خواجه، حافظ است اما شعر زیبای سایه با این امید که سایه اش مستدام باشد:
زین گونهام که در غمِ غُربت، شکیب نیست
گر سر کنم شکایتِ هجران، غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانهام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشتۀ دیار محبت، کجا رود؟
نام حبیب هست و نشانِ حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی است
این شُکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصابِ حُسنِ تو حدّ کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خُرام
کاین سوزِ دل به نالۀ هر عندلیب نیست