بازدارندگی از کارائیب
صاحبخبر - علیرضا حجتی: خبری که روز گذشته منابع آمریکایی درباره رزمایش قریبالوقوع ایران، چین و روسیه در آمریکای لاتین در نزدیکی مرزهای ایالات متحده منتشر کردند جدای از حیرتانگیز بودن آن، پرسشهای جدیدی درباره تغییر سیاست بینالملل از یک طرف و از سوی دیگر انگاره از قواره افتادن نظم موجود آمریکایی جهان که حاصل نظام تکقطبی پساجنگ سرد است را تقویت میکند؛ و این یک نشانه دیگر است که بپذیریم آمریکا در حال واگذاری ردای هژمون-Super Power- است و با یک رده نزول تبدیل به قدرت بزرگ-Great Power – شده است. وبگاه واشنگتن فریبیکن وابسته به جریان نومحافظهکار آمریکا در گزارشی که در سرتاسر آن احساس خطر برداشت میشود نوشته ایران، روسیه و چین در یک «نمایش قدرت» به آمریکا قصد برگزاری یک رزمایش سهجانبه در آمریکای لاتین تحت عنوان «تکتیراندازی مرز» را دارند تا نشان دهند چگونه این ارتشها میتوانند به ایالات متحده برسند. بر اساس این گزارش، ونزوئلا میزبان این رزمایش است که قرار است اوایل ماه آگوست - اواسط مرداد- برگزار شود و نظامیان ایران، روسیه و چین قصد دارند برای برگزاری این رزمایش عازم آمریکای لاتین و کارائیب شوند. این پایگاه آمریکایی مینویسد: این رزمایش یکی از واضحترین نشانهها تا به امروز از شکلگیری یک ائتلاف در آمریکای لاتین ضد ایالات متحده است. «ژوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی به واشنگتن فریبیکن گفته روسیه و متحدانش ایران و چین با حضور در این رزمایش در ونزوئلا در آستانه نمایش قدرت بزرگی هستند. با عادیسازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم. این رسانه محافظهکار آمریکایی همچنین با ابراز نگرانی مینویسد: ونزوئلا که تحت رهبری نیکلاس مادورو، ائتلاف ضد آمریکایی در آمریکای لاتین را هدایت میکند قرار است میزبان این رزمایش جنگی باشد که در جریان آن روسیه، چین و ایران نظامیان خود را به نیمکره غربی منتقل خواهند کرد تا «داراییهای نظامی مستقر در آمریکای لاتین و کارائیب را به چالش بکشند». این رزمایش انگار قرار است ما را به گشودن فصل تازهای از روابط بینالملل در قرن بیستویکم بکشاند. شاید اگر «کنث والتز»، نظریهپرداز مطرح رئالیست روابط بینالملل و سیاست بینالملل امروز زنده و در میان ما بود میتوانست نظریه موازنه قوای خود را بهروزرسانی کند و شاید همچنان میتوانست ادعا کند نظرات او که پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با چالش مواجه شد همچنان جواب میدهد، چرا که حضور نظامی ایران، روسیه و چین به عنوان ۳ بازیگر تجدیدنظرطلب نظم فعلی در نزدیکی مرزهای ایالات متحده نوعی موازنه مستقیم محسوب میشود. برای اینکه درک کنیم چه چیزی در حال وقوع است باید کمی به گذشته برگردیم. کنث والتز دهههای میانی قرن بیستم از سیاست بینالملل یک نمایش ۳ پردهای را به اجرا گذاشته بود؛ پرده اول اینگونه بود که بازیگر الف قدرت خود را افزایش میدهد، در پرده دوم افزایش قدرت بازیگر الف موجب هراس بازیگران دیگر میشود و در پرده سوم بازیگران با ائتلاف در برابر بازیگر الف موازنه قوا را برقرار میکنند. اما سناریوی والتز با رقم خوردن 2 اتفاق با ابهامها و پرسشهای فراوانی روبهرو شد: اول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بدون موازنه قوا و برخورد نظامی و دوم عدم موازنهسازی در برابر آمریکا پس از تکقطبی شدن نظم پساجنگ سرد. اینها پرسشهای اساسی سیاست بینالملل در دهه 90 میلادی بود. والتز البته در آن مقطع در مواجهه با انتقاداتی که نظریهاش را دارای نقصان میدانست- بویژه پس از عدم ایجاد هیچ موازنهای مقابل آمریکا- میگفت موازنه در نهایت صورت میپذیرد اما زمان آن مشخص نیست. همین اتفاقات موجب شد نظریه «موازنه تهدید» پس از جنگ سرد توسط استفن والت مبدع نظریه «رئالیسم تدافعی» متولد شود. موازنه تهدید که در پی اصلاح نظریه موازنه قوای والتز بود، بیان میکرد این «برداشت از تهدید» است که موجب موازنهسازی و واکنش به آن میشود و شامل مولفههایی بود که مهمترین آن «مجاورت جغرافیایی» بود. به عنوان مثال حمله روسیه به اوکراین با موازنه تهدید تعریف میشود و پس از اینکه آمریکا و غرب با راهبرد گسترش ناتو، راهی اوکراین در همسایگی روسیه شدند، مسکو با برداشت تهدید از این اتفاق و با حمله به اوکراین به این تهدید واکنش نشان داد اما رزمایش ماه آینده نزدیکی آشکار به منشأ کانون تهدید یعنی ایالات متحده است که یعنی نوعی از موازنه کامل و مستقیم. نگاهی کوتاه به ائتلاف 3 بازیگر اصلی رزمایش در آمریکای لاتین و موقعیت بازدارندگیای که در برابر آمریکا دارند، برای فهم بهتر رخدادهای آینده ضروری است. ایران ایران که در تعاریف مرسوم روابط بینالملل یک قدرت میانی یا حداقل قدرت منطقهای محسوب میشود، با افزایش قابلیتهای نظامی و موشکی خود طی سالهای اخیر، به قدرت دریایی خود نیز افزوده است. ایران در برهه فعلی همزمان با حضور در شبکهای از پیمانهای منطقهای نظیر شانگهای و درخواست برای حضور در بریکس- شامل چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی- که دارای نیمی از جمعیت جهان و 25 درصد اقتصاد دنیا، صاحب حق وتو در شورای امنیت و صاحب زرادخانههای هستهای است، تلاش میکند به دامنه کنشهای خود بعد «فرامنطقهای» بدهد. در شرایطی که سالهاست گذار نظم جهانی از آتلانتیک و انتقال به پاسیفیک مطرح شده، ایران سطح حضور خود در آسیای میانه را افزایش داده و همکاریهای جدید نظامی و اقتصادی را با کشورهای عضو این منطقه تعریف کرده است. همچنین در شرایطی که آمریکا سرتاسر اطراف ایران را با پایگاههای نظامی خود پوشانده است، از سال گذشته رسانههای آمریکایی گزارشهای متعددی منتشر کردهاند مبنی بر اینکه نشانههایی وجود دارد که ایران برای تقویت بازدارندگی در برابر ایالات متحده در حال تقویت حضور خود در آمریکای لاتین؛ حیاط خلوت آمریکاست. چین آمریکا از چند سال گذشته به طور ویژه روی مهار چین متمرکز شده است. واشنگتن اخیرا در مواجهه با پکن به دستور کارهای جنگ سرد بازگشته است. آمریکا سال گذشته تحت پیمان «اوکاس» در یک ائتلاف سهجانبه با انگلستان و استرالیا، این کشور (استرالیا) نزدیک چین را مجهز به چند فروند زیردریایی اتمی کرد؛ اقدامی که حاوی یک پیام آشکار برای چین بود. حالا رزمایش چین درکارائیب -نزدیک آمریکا- به نظر تلافی پکن در این رابطه است. منابع آمریکایی طی مدت اخیر با رصد فعالیتهای چین در آمریکای لاتین نوشتند وانگ یی، وزیر خارجه چین ماه گذشته چندین قرارداد اقتصادی در آمریکای لاتین با اروگوئه، نیکاراگوئه و اکوادور امضا کرده است. همچنین ابتکار «کمربند و جاده» چین اخیرا راه خود را به آرژانتین باز کرده است؛ جایی که پکن برای ساخت پروژههای زیربنایی در این کشور حضور دارد. همچنین اندیشکدههای آمریکایی نوشتند: «در حالی که روسیه تلاش میکند از سیستم مالی بینالمللی مشروعیتزدایی کند، چین در راستای مقابله با دلار آمریکا با یک بانک مستقر در سوییس توافقنامهای را برای ایجاد ذخیره ارز یوآن همراه با اندونزی، مالزی، هنگکنگ، سنگاپور و شیلی امضا کرده است. در بعد نظری سیاست بینالملل از سالهای گذشته ۲ نگرش درباره آیندهپژوهی ظهور چین و رفتار این کشور وجود داشته است. نگرش اول که اشخاصی چون هنری کیسینجر به عنوان رئالیستهای خوشبین آن را نمایندگی میکنند، معتقد است نظمی که آمریکا پس از جنگ سرد طراحی کرده، آنقدر ساختاریافته است که ظهور چین را مسالمتجویانه - بدون اینکه بخواهد آن را تغییر دهد- خواهد کرد و نگرش دوم شامل رئالیستهای بدبینی همچون جان مرشایمر بیان میکند چین با تبدیل قدرت اقتصادی خود به نظامی، ظهور خصومتجویانهای در نظم جهانی خواهد داشت و به سمت تغییر نظم حرکت خواهد کرد. روسیه ولادیمیر پوتین که قصد دارد یکی از سخنرانیهای عمومی آتی خود را به تجزیه و تحلیل تحولات اوضاع در جهان اختصاص دهد، اخیرا در مجمع بینالمللی حقوقی سنپترزبورگ از آغاز روند شکلگیری یک نظام چندقطبی در جهان خبر داد و تاکید کرد این روند غیرقابل بازگشت است. رئیسجمهوری روسیه پنجشنبه هفته گذشته در سخنرانی برای مقامات سرویس اطلاعات خارجی این کشور اعلام کرد غرب قادر به تجزیه و تحلیل تحولات اوضاع در جهان نیست. پوتین گفت: کشورهای غربی با خودخواهی کامل از میلیونها اوکراینی به عنوان ابزاری مصرفی استفاده میکنند. اوکراین فقط در چارچوب بازیهای سیاسی برای بازدارندگی روسیه مورد نیاز غرب است. رئیسجمهوری روسیه افزود: «غرب به اصطلاح جمعی در اقدامات خود بر این واقعیت تکیه دارد که هیچ جایگزینی برای مدل جهانیگرایی لیبرال آنها وجود ندارد. در حالی که این مدل همان نسخه بهروز شده استعمار نو است و نه چیز دیگری. جهان به سبک آمریکایی، جهانی با حاکمیت گروه کوچکی از کشورها اداره شده و در آن حقوق دیگر کشورها بهسادگی نقض میشود». وی به عنوان یک نمونه گویا از این برخورد غربیها، به سرنوشت کشورها و مردمان منطقه خاورمیانه و دیگر مناطق جهان اشاره کرد و یادآور شد اکنون هم نوبت میلیونها مردم غیرنظامی در اوکراین رسیده است که سرنوشت آنها هیچ اهمیتی برای غرب ندارد و از آنها تنها به عنوان ابزاری برای بازدارندگی روسیه به منظور جلوگیری از توسعه آن «با سرعت لازم و بر اساس ارزشهای سنتی مورد نیاز خود» استفاده میشود. همزمان با افزایش روابط نظامی و اقتصادی ایران و ونزوئلا، دانیل اورتگا، رئیسجمهور نیکاراگوئه - متحد ونزوئلا- اخیرا یک پیمان نظامی با روسیه منعقد کرده که به سربازان، هواپیماها و کشتیهای روسیه اجازه گشت در مرزهای این کشور آمریکای مرکزی و انجام تمرینهای آموزشی نظامی مشترک داده شده است. این توافقنامه نظامی در بحبوحه جنگ روسیه با اوکراین امضا شد که نشان میدهد حضور در آمریکای لاتین برای مسکو با وجود فشار بر مرزهایش همچنان در اولویت است.∎
نظر شما