به گزارش قدس آنلاین، اگر شما هم از شنیدن واژه جمعیت و فرزندآوری خسته شدهاید و این حرفها برایتان دیگر اهمیتی ندارد، پیشنهاد میکنم تاریخ ایران را مرور کنید.
هنوز زمان زیادی نگذشته از روزهایی که صدام با تصور وجود کوچکترین ضعف در ما، به خاکمان دستدرازی کرد و نفر به نفر مردم بود که ایران را نجات داد. شاید کسی به زبان نیاورد، ولی عواملی که نشانه قدرت هر کشور است، تغییری نکرده و هنوز منابع، وسعت و جمعیت سه رأس مثلث قدرت برای کشورهاست. این روزها درحالی که سرگرم نگرانیهایمان راجعبه مشکلات اقتصادی هستیم، رخداد دیگری در راه است. رخدادی که با قدرت و امنیت ما گره خورده و مشکلات اقتصادی را دغدغه دوم مردم وکشور میکند.
اگر ماشین زمان اختراع شدهبود و امکان سفر به گذشته یا آینده وجود داشت؛ دستتان را میگرفتم و میبردم به سال ۱۴۳۰ ایران. زمانی که دیگر کسی حرفی از تسهیل ازدواج و فرزندآوری نمیزند و تمام فکر و ذکر مردم چیز دیگری شدهاست. مردمی که حالا نزدیک ۳۰درصدشان بالای ۶۵ سال سن دارند و فشار اصلی مشکلات بر دوش ۷۰ درصد باقی جامعه است که با پیری فاصله اندکی دارند. چون به تعداد نفراتی که با بازنشست شدن از چرخه تولید و فعالیت به خانهنشینی و مصرف اضافه میشود، کسی نیست جایگزین او شود؛ بنابراین طبیعی است کار بر دوش کسانی بیفتد که هنوز بازنشست نشدهاند.
این سالی که برای دیدنش آمدهاید، یعنی ۱۴۳۰، سن بازنشستگی بالا رفته و ۳۰ سال کار و پرداخت حق بازنشستگی، صندوقهای بازنشستگی را از ورشکستگی نجات نمیدهد. وضع سالمندان هم مطلوب نیست. دولت در این روزها با کاهش رشد اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و باید هزینههای بسیاری صرف نظام سلامت کند.
کمبود نیرو و امکانات نسبت به تعداد سالمندان از همیشه بیشتر شده. انگار همه در بیمارستانی باشیم که پزشک و پرستاری برای درمان و مراقبت ندارد. از طرفی سیاستمداران در این سالها از فکر تهدید امنیت ایران خواب به چشمانشان نمیآید. تهدیدها و خطرهایی که از سوی همسایگان ما وجود دارد؛ زیرا آنها هنوز مشکلات جمعیتی ندارند و نرخ رشد جمعیتشان افزایشی است.
برگردیم به امروز که هنوز به پیری جمعیت نرسیدهایم. نرخ رشد جمعیت ما در این روزها زیر یک درصد است و پیشبینی کردهاند که در چند سال آینده به صفر میرسد. هنوز مدارس و دانشگاهها شاهد کودکان و جوانانی هستند که قرار است به نیروی کار فعال و مولد تبدیل شوند. این روزها اگرچه مشکلات اقتصادی امان مردم را بریده اما شرایطی را تصور کنید که توازن و تعادل تولید و مصرف بههم خوردهاست و به این راحتی نمیتوان دوباره به تعادل رسید.
با این حرفها همه نگران آینده خود و فرزندانمان شدهایم. آیا راهحلی وجود دارد؟ همان آمارهایی که آینده ایران را بحرانی پیشبینی کردهاند راهکار رهایی از آن را هم دادهاند. طبق بررسیهایی که مرکز آمار ایران انجام دادهاست، اگر نرخ باروری هر خانواده ۲.۶ فرزند باشد، ۳۰ سال بعد جمعیت کشورمان ۱۰۴ میلیون نفر است و فقط ۱۸ میلیون نفر از جمعیت آن بالای ۶۵ سال دارند.
اما اگر نرخ باروری هر خانواده ۱.۵ فرزند باشد شرایط در سال ۱۴۳۰ متفاوت خواهد بود و ۲۰ درصد جمعیت کشور ۶۵ ساله و بالاتر هستند و با مرگ هر نفر از جمعیت کل ایران هم یکی کم میشود. موقعیتی که دلخواه هیچ کشوری نیست؛ اما یک سؤال، ذهن همه را مشغول کردهاست. چرا بعضی از کشورهای اروپایی که همین الان با پیری جمعیت مواجه شدهاند شرایطی مانند آنچه گفتهشد درباره ایران پیش خواهد آمد، ندارند؟ برای پاسخ به این پرسش بهتر است نگاهی به سرعت پیری جمعیت در این کشورها بیندازیم. کشورهای اروپایی زودتر از ما به پیری رسیدند؛ اما روند پیری جمعیت آنها سالها طول کشیدهاست.
درحالی که کشور ما به سرعت و در عرض مدت کوتاهی پیر خواهد شد. البته توجه به این مسئله هم مهم است که کشورهای اروپایی پس از سالها استعمار و خوردن خون کشورهای کمتر توسعهیافته، درحالی به پیری رسیدند که ثروت زیادی دارند؛ اما با اینحال مجبور به صرف هزینههای گزافی برای جمعیت سالمندشان هستند. مخلص کلام اینکه اگر مدام یادآوری میکنند که بحران جمعیت در ایران جدی است و حالا وقت نجات دادن خودمان است؛ راست میگویند. بهتر است در کنار پسانداز پول در حسابهای بانکیمان برای آینده؛ فکری هم به حال تعداد جوانان آینده کنیم.
نظر شما