شناسهٔ خبر: 54781023 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

چرا ناتوی خاورمیانه، ایده‌ای شکست خورده است؟

تهران- ایرنا- ایده ایجاد یک ائتلاف نظامی همانند ناتو در خاورمیانه همواره به عنوان ایده ای ناپخته دنبال شده و طی سال های گذشته به دلایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ژئوپلتیکی نتوانسته به سرانجامی برسد.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایرنا، در حالیکه جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا قرار است برای نخستین بار از زمان آغاز ریاست جمهوری خود به خاورمیانه از جمله سرزمین های اشغالی، فلسطین و عربستان سعودی سفر ‌کند که برخی گمانه زنی ها از محورهای سفر بایدن صحبت از گفت و گو بر سر تشکیل ناتوی خاورمیانه حکایت دارد به نحوی که ملک عبدالله دوم پادشاه اردن نیز به تازگی از علاقه امان به ایجاد اتحادی نظامی مشابه پیمان نظامی آتلانتیک شمالی(ناتو) سخن گفت.

در دهه های گذشته کشورهای منطقه ژئوپلیتیکی غرب آسیا بارها تلاش کردند تا در قالب ائتلاف های فراگیر زمینه همکاری و تعامل منطقه ای را فراهم و از این طریق با تهدیدهای مشترک مقابله کنند؛ ائتلاف هایی مثل ناتوی اسلامی که با هدف مقابله با نفوذ اندیشه های مارکسیسم در منطقه طراحی شد یا شورای همکاری خلیج فارس که با هدف تأمین دسته جمعی امنیت خلیج فارس شکل گرفت، اما هیچکدام تاکنون نتوانسته اند آنگونه که باید در مسیر اهداف از پیش تعیین شده حرکت کنند.

اما پیشینه ناتوی خاورمیانه به ایده بر زمین مانده «ناتوی عربی» باز می گردد که در سال ۱۳۹۶ و پس از حضور «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق آمریکا در عربستان مطرح شد.

ملک سلمان پادشاه عربستان از سران پانزده کشور عربی به علاوه ترکیه و پاکستان برای شرکت در یک نشست «عربی -آمریکایی» همزمان با سفر رئیس جمهوری وقت آمریکا به این کشور دعوت کرد؛ دعوتی که بیش از هر چیز از تلاش برای ایجاد ائتلاف جدید حکایت داشت.

از عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، قطر و کویت به عنوان کشورهایی یاد می شود که در حاشیه جنوبی خلیج فارس واقع بوده و همواره جز حامیان این نوع از طرح ها و سرفهرست اعضای این نوع از ائتلاف های نظامی- دفاعی هستند؛ کشورهایی که البته در میان برخی از آنها چون دوحه و ریاض اختلافات سیاسی و نظامی گسترده ای وجود دارد.

ورای اینکه اهداف پیشینی و پسینی چنین ائتلاف هایی چیست و آیا اینکه ظرفیت و توانایی تشکیل چنین ائتلاف هایی وجود دارد یا نه، می توان تاکید کرد که کشورهای منطقه غرب آسیا یا خاورمیانه کنونی در میانه بودن و شدن و در یک فضای آشوب سیستمی قرار دارند و اساسا نظم و توزیع قدرت در بین آنها در وضعیت سیال و گذار قرار دارد. در چنین وضعیتی صحبت از ائتلاف های نظامی با دوام و بلندمدت بین آنها از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران بیشتر به یک بحث گفتمانی یا تبلیغاتی شبیه است.

خاورمیانه ای که دولت ترامپ از خود به یادگار گذاشت، خاورمیانه ای بس پیچیده تر از گذشته است چرا که حمایت از عادی سازی روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در یک فرایند اجبار سیستمی و سلسله مراتبی در شرایطی که موضوع اصلی این درهم تنیدیگی آشوبناک یعنی فلسطین به سرانجام نرسیده نوعی بیشینه سازی بحران در این منطقه همیشه بحران خیز است.

همچینن در شرایطی که ما با یک خاورمیانه پساآمریکایی روبه رو هستیم، تاکید مقام های برخی کشورهای عربی مانند اردن بر حمایت از تشکیل ناتوی خاورمیانه نوعی فشار بر دولت بایدن برای حضور فراگیر دوباره در این منطقه است؛ واشنگتن که می خواهد با سیاست «تمرکز بر آسیا» (Pinot To Asia)، وزن راهبردی و هزینه خود را در دیگر مناطق کاهش دهد.

ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در دسامبر ۲۰۱۹ در یادداشتی تحت عنوان «خاورمیانه پسا آمریکایی» ضمن اشاره به آغاز روندهای پسا آمریکایی در خاورمیانه، تاکید کرد، کنش راهبردی آمریکا در خاورمیانه در چارچوب هزینه زیاد و نتیجه کم انجام شده و اکنون واشنگتن باید خود را از چنین معادله ای خارج کند.  

برخی تحلیلگران بر این باورند که ۱۰ عامل ژئوپلیتیکی وجود دارد که عامل بازدارنده بر فرایند شکل گیری ائتلاف های نظامی در خاورمیانه است؛ این عوامل و مولفه های ژئوپلتیکی را می توان در پنج قالب کلی جغرافیایی، نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دسته بندی کرد.

موقعیت جغرافیایی منطقه خلیج فارس و شمال آفریقا (منا)، افزایش مشکلات زیست محیطی و کاهش منابع، افزایش رقابت های نظامی- تسلیحاتی، مداخله قدرت های فرامنطقه ای، تداوم فعالیت گروه های تروریستی، نفت و موانع ژئواکونومیکی(اقتصادهای همسان)، در هم تنیدگی های هویتی، فقدان مردمسالاری و حاکمیت های مستقل، رویکردهای تقابلی در سیاست خارجی و در نهایت فقدان عوامل اجماع ساز داخلی باعث شده که اساسا بسیاری از این کشورها نتوانند به مرحله ای از ائتلاف سازی عملیاتی وارد شوند.

در فرجام می توان تاکید کرد هرگونه ائتلاف سازی در خاورمیانه برآیندی از مولفه ها و عناصر پیشینی و پسینی است که در مسیر تحولات و دگردیسی های کنونی قرار دارد. چنین ائتلاف هایی اساسا به جای اینکه راه حلی برای چالش ها و معماهای امنیتی باشند در گذر زمان خود به یک معادله امنیتی پیچیده تبدیل شده و بحران های منطقه ای را بیش از پیش تشدید می کنند.   

نظر شما