شناسهٔ خبر: 54544290 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

عباس سلیمی‌نمین:

اصلاح طلبان مطلق پندار کنونی سوپر انقلابی‌های زمان هستند!

روزنامه جوان

چهارم خردادماه بود که مقام معظم رهبری در دیدار حضور با نمایندگان مجلس یازدهم ضمن بیان شاخص‌های نماینده انقلابی، توصیه‌ها و نکات مهمی را نیز گوشزد کردند و فرمودند: در اوایل انقلاب کسانی بودند که مثلاً سال۵۸ که می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچه‌های انقلاب بودیم، می‌نشستند و حرف‌هایی می‌زدند تند، داغ، آتشین که ما چشم‌مان خیره می‌ماند که این‌ها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها «سوپر انقلابی»، بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه برخورد، با آن شیوه نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. پس ببینید مشکل‌تر از انقلابی‌بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است، چه فرد، چه جمع که کل مجلس باشد.»

صاحب‌خبر -

«عباس سلیمی‌نمین» پژوهشگر انقلاب اسلامی و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ در گفت‌وگویی با مهر به واکاوی این موضوع پرداخته و ضمن اشاره به این نکته که مطلق‌پنداری آفت یک جامعه است، به ذکر مصادیقی از این آفت پرداخته است که به عقیده او از «مجلس دوم» شروع شد و بعد‌ها در اوج خود به «مجلس ششم» رسید. به اعتقاد او «مصطفی تاج‌زاده»، «مهدی نصیری» و «محمد نوری‌زاد» سوپرانقلابی‌هایی بودند که مطلق‌گرا عمل کردند و به رأی دیگران توجه نداشتند، امروز هم مواضع‌شان ۱۸۰درجه تغییر کرده است. بخش‌هایی از این گفتگو را در ادامه آورده‌ایم.

با توجه به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند: «بعضی افراد اوایل انقلاب سوپرانقلابی بودند، اما طاقت ماندن در این راه را نداشتند، بنابراین مشکل‌تر از انقلابی بودن، انقلابی ماندن فردی و جمعی مجلس است»، چرا در این سال‌ها شاهد این اتفاق و تغییر موضع افراد مختلف بوده‌ایم؟
این بحث از دو منظر قابل مطالعه است؛ یکی از منظر تاریخی که جریان را در بستر تاریخ قرار می‌دهیم و یکی بررسی اینکه آیا هنوز هم از این دست «سوپر‌انقلابی‌ها» داریم یا خیر؟ فکر می‌کنم از هر دو منظر باید به این مسئله نگاه کنیم.
اوایل انقلاب، یک جریان مطلق‌پندار داشتیم، به این معنا که افرادی با این تفکر، بسیار بر مواضع امام تأکید داشتند، تنها خودشان را پیرو امام می‌دانستند، فهم و عملکرد کسانی را که درون جبهه انقلاب بودند، قبول نداشتند، به شدت هم در برابر سایر برداشت‌ها و جریان‌های درون انقلاب موضع می‌گرفتند. افرادی که در جریان مطلق‌اندیشی هستند، چون خودشان مبنا قرار می‌گیرند، پس هر نوع تغییری را درون‌شان می‌توانیم بسیار فاجعه‌آمیز تلقی کنیم. این افراد به شدت در یک مسیری تند می‌روند، وقتی هم که می‌خواهند در آن مسیر چرخش داشته باشند و تغییر جهت دهند، دچار برهم‌ریختگی می‌شوند. افراد مطلق‌گرا را که سوپرانقلابی‌ها هم شامل آن‌ها می‌شوند، می‌توانید با ماشین‌هایی تصور کنید که در یک جاده‌ای با سرعت غیرمنطقی حرکت می‌کنند و وقتی می‌خواهند تغییر مسیر بدهند، دچار سقوط یا به اصطلاح «چپ کردن» می‌شوند. آن جریانی که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند، همین مسئله است، یعنی کمترین تغییرات موجب شد که تمامی مبانی‌شان فرو بریزد و در یک «هیبت» دیگر قرار بگیرند. فکر می‌کنم رهبر معظم انقلاب بیشتر از آنکه بخواهند یک بحث تاریخی را مطرح کنند، در واقع به مجلس یک هشداری دادند، یعنی به کسانی که در مجلس خودشان را مطلق می‌پندارند، یک هشدار تاریخی دادند که مبادا به همان سرنوشت دچار شوند.

این مطلق‌اندیشی چه اثرات مخربی می‌تواند داشته باشد؟
مطلق‌اندیشی چند تأثیر منفی دارد، نخست: کار جمعی را ناممکن می‌کند. اگر جریانی درون طیفی دچار این عارضه باشد و خودش را سوپرانقلابی بداند، همین باعث می‌شود نتواند در دیگران تأثیر بگذارد، یعنی نمی‌تواند به صورت منطقی با دیگران تبادل فکری داشته باشد و از اندیشه‌شان بهره بگیرد. این اولین خسارتش است.
دوم آنکه، کار حکومتداری را ناممکن می‌کند، یعنی اخلال جدی در حکومت و حکمرانی به وجود می‌آورد، چون وقتی ما می‌خواهیم یک کار جمعی انجام دهیم، باید برآیند آرا مدنظر قرار بگیرد، حتی اگر کسی برداشت سیاسی خودش را برتر می‌داند، اگر نتواند برداشت سیاسی خودش را به دیگران منتقل کند یا دیگران را نسبت به برداشت سیاسی خود قانع کند، باید در چارچوب یک کار جمعی، رأی اکثریت را قبول کند، اما اگر کسی مطلق‌اندیش باشد و خودش را به صورت مطلق دارای بهترین نظر بداند، هرگز حاضر نخواهد شد به رأی جمعی تن بدهد، چون دیگران را در این قضیه باطل می‌داند.

تندروی‌های اوایل انقلاب را چگونه توصیف می‌کنید؟
به هر حال کسانی که در همه جهت‌گیری‌های‌شان تندروی کنند، پس از مدتی دچار تغییرات اساسی و نوسان‌های فراوان خواهند شد. در تجربه‌های تاریخی، جریان مطلق‌گرایی که گفته شد، همان کسانی هستند که خودشان اعلام می‌کردند ما بیشترین پیوند را با امام داریم. سال‌های بعد دیدیم که همان‌ها امام را کاملاً رها کرده و به سمت غرب‌گرایی رفتند. تندرو‌های امروز هم همین سرنوشت را خواهند داشت. نمی‌خواهیم قضاوت کنیم که در آینده چه می‌شود، اما همین شیوه اگر دنبال شود، موجب کوچک شدن جامعه خواهد بود. جامعه‌ای که در آن نیرو‌های همفکر باهم کار جمعی نکنند، هرگز رو به جلو نمی‌رود. در حالی که اگر می‌خواهیم جامعه را به جلو ببریم، باید از نقاط مشترک با کسانی که اختلاف ناچیزی باهم داریم، استفاده کنیم. فکر می‌کنم رهبر معظم انقلاب از انقلابی بودن مجلس دفاع کردند، اما نسبت به جریان سوپرانقلابی‌ها به شدت هشدار دادند که چنین کاری عاقبت خوبی را برای شما رقم نمی‌زند و دستاورد خوبی برای جامعه ندارد، یعنی سوپرانقلابی‌ها آینده خوبی نخواهند داشت.

افراد سوپرانقلابی و به قول شما مطلق‌گرا، بیشتر در چه مقطعی از انقلاب ظهور و بروز پیدا کردند؟
سوپرانقلابی‌ها همیشه وجود داشته‌اند. هیچ زمانی از آدم‌های تندرو رهایی نیافته‌ایم. امروز هم در دو جریان مطرح سیاسی کشور، سوپرانقلابی داریم. برخی اصلاح‌طلبان می‌گویند فقط ما اصلاح‌طلبِ اصیل هستیم و دیگران نیستند. یکی از مبنا‌های دعوای درون اصلاح‌طلبان، همین مطلق‌پنداری عده‌ای است. این را بار‌ها در بحث‌ها، گفت‌وگوها، موضع‌گیری‌ها و بیانیه‌های‌شان شاهد بوده‌ایم. آن‌ها خودشان را مبنای سنجش دیگران می‌دانند. یک اتفاقی چند سال پیش افتاد، فردی آمد و گفت من برخاسته‌ام تا اصولگرایان را پالایش کنم. به دنبال نمایندگی و ریاست جمهوری نیستم، اما او خطا رفت. یکی از آفت‌های جدی کشور ما در سال‌های گذشته همین مطلق‌گرایی بوده است. در دوره «مجلس اول» چنین بحثی [سوپر انقلابی]نداشتیم، به دلیل آنکه نیرو‌های خارج از تفکر امام راحل (ره) هم در مجلس اول بودند، در آن مقطع جریان بنی‌صدر، نهضت آزادی و جبهه ملی وجود داشت، اما در عین حال تضاد‌های آن‌ها با جریان‌های انقلابی هم جدی بود.

آیا می‌توانید از مصادیق موجود در جریان سوپرانقلابی‌ها نام ببرید؟
مطلق‌پنداری که به عنوان آفت به آن اشاره کردم، از «مجلس دوم» شروع شد و بعد‌ها در اوج خود به «مجلس ششم» رسید. سوپرانقلابی‌گری آفتی نیست که برای یک جریان باشد، مربوط به جریان‌های مختلف است.
نیرو‌های سوپرانقلابی در همه طیف‌های سیاسی وجود دارند، به عنوان مثال «مصطفی تاج‌زاده» سوپرانقلابی دیروزی که امروز کاملاً با مواضع گذشته خویش تغییر کرده یا «مهدی نصیری» که یک زمانی بسیار سوپرانقلابی بوده، به رأی دیگران توجه نداشته و امروز مواضعش ۱۸۰درجه تغییر کرده است. این عناصر سوپرانقلابی برای اینکه خطا‌های گذشته خودشان را محو کنند، در وادی جنجال و در یک تندروی دیگر قرار می‌گیرند، بیشتر به دنبال درگیری، اصطکاک و تند کردن فضا هستند، چون اگر جامعه منطقی و آرام پیش برود، آن‌ها به هیچ‌وجه مقبولیتی نخواهند داشت. اگر کسی به صورت زیگزاکی حرکت کند، برای هیچ کس قابل اعتماد نخواهد بود، زیرا مشخص نیست فردا به سخنی که امروز بیان داشته است، پاینده می‌ماند یا خیر. مهدی نصیری روزگاری خطاب به محمد خاتمی توهین‌های جسارت‌آمیز داشت، در حالی که امروز او را به قله برده و با آیت‌الله نائینی و شهید مطهری مقایسه می‌کند! اصلاً مشخص نیست این شخص فردا در کجا قرار می‌گیرد، زمانی به او می‌گفتیم که اگر قصد انتقاد از خاتمی را دارید، هیچ مشکلی ندارد، اما توهین‌آمیز رفتار نکنید، اکنون ببینید همین نصیری در چه مواضعی قرار گرفته است! حالا وی چرا اینگونه رفتار می‌کند؟ چون باید گذشته خود را به نوعی استتار و آنقدر تندروی کند تا کسی به گذشته او نگاه نکند. این رفتار، جامعه را رو به جلو نخواهد برد. چنین افرادی هیچ دستاوردی نخواهند داشت و همواره به دنبال تنش هستند. این سخن در رابطه با تاج‌زاده، نصیری و همچنین «محمد نوری‌زاد» کاملاً صادق است. این مطلق‌گرایی در اوایل و میانه انقلاب وجود داشت و حتی این اواخر نیز همواره با این پدیده مواجه هستیم، البته گاهی افراد مطلق‌گرا در یک جریانی کاملاً شناخته‌شده و گاهی منزوی شدند، اما بعد‌ها در قالب دیگری ظهور کردند. آن‌ها را هم باید شناخت. متأسفانه بعضی از نیرو‌های جوان تصور می‌کنند که اگر کسی، تندترین نقد را وارد جریان مخالف خود کند، بهترین آدم است! خیر چنین چیزی درست نیست. به عنوان مثال «حسن روحانی» در دولت گذشته به خاطر خطا‌های جدی‌ای که داشت، باید مورد نقد قرار بگیرد، اما نه با بدترین برخوردها.

سوپرانقلابی‌های دیروز که تغییر موضع داده‌اند، اکنون نماینده چه نوع گفتمان و جریانی هستند؟
هر کدام از این افراد در یک موضعی قرار می‌گیرند، تاج‌زاده نماینده گفتمان غربی است، نصیری گرایش به نهضت آزادی یا متحجران مذهبی پیدا کرده و کاملاً با امام خمینی (ره) مخالف است! یعنی نصیری که در یک دوره‌ای مدعی پیروی از خط امام بوده، امروز علیه امام (ره) پیوند خورده است. باید همه مردم را نسبت به تندروی حساس کنیم و جامعه را از شرایطی که یک جوان فکر می‌کند هرکسی تندتر حرف بزند، به حق نزدیک‌تر است، دور کنیم چراکه دیده می‌شود برخی تلاش می‌کنند خودشان را نزد جوانان مقبول‌تر جلوه دهند. این نگاه را باید محدود کرد تا بتوان با انصاف و منطق بیشتر عمل کرد.

نظر شما