شناسهٔ خبر: 54207069 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

ورود پیکر شهدای گمنام به مازندران/ مهمان غریب شهر! اینجا را برایت حرم می‌کنیم

پیکر ۸ شهید گمنام ظهر امروز ازمحور فیروزکوه وارد مازندران شد و در مسیر ورودی به شهرهای استان مورد استقبال مردم مومن و شهیدپرور سوادکوه و سوادکوه شمالی قرار گرفت.

صاحب‌خبر -

 به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، مازندران میزبان پیکر ۸ شهید گمنام دفاع مقدس است و  پیکر این شهدا از محور فیروزکوه وارد مازندران شد و در چهار شهر که در مسیر قرار داشتند تشییع و  مورد استقبال مردم شهیدپرور استان مازندران قرار گرفت.

مراسم شب وداع رسمی با شهدای گمنام در منطقه نمادین ۷ تپه در باغ موزه دفاع مقدس در روز سوم خرداد بعد از نماز مغرب و عشا برگزار می‌شود.

این  ۸ شهید گمنام در شهرهای ساری، بابل، چالوس، سوادکوه و جویبار تدفین می‌شوند، سه شهید ساری از امام زاده (ع) بحیی تشییع و در استانداری، ورزش و جوانان و دانشگاه پیام نور تدفین می‌شوند.

در میزبانی از این شهدا حدیثه صالحی از فعالان فرهنگی مازندران طی یادداشتی آورده است؛ صدای پای عشق به گوش می‌رسد، در چند قدمی دل‌های بیقرار، این روزها حال و هوای گل‌های بهشتی خوب است در حوالی اردیبهشت و در  چشمان بهار!

راستی که نام تو شعر است و در بیت بیت زمان جاری! و زیباترین شعر را باید برای تو سرود! آنجا که قلم به احترام قامتت می‌ایستد شعری زلال در دفتر عاشقانه‌ها قد می‌کشد!در چند قدمی دل‌های بیقرار...

این روزها حال و هوای گل‌های بهشتی  خوب است در حوالی اردیبهشت چشمان بهار!

و تو آهسته آهسته قدم بر دل‌ها می‌گذاری و با آمدنت یک دل که نه صد دل عاشقت شده‌اند مردان به انتظار نشسته!

هنوز نیامده‌ای و عطر تنت فضا را عطرآگین کرد. و هر چه از دل خاک می‌روید گل یاس است و شقایق و نرگس! و تو بوی جبهه‌ می‌دهی! بوی سنگر و چفیه و مین و معبر!
و برایم حماسه می‌آوری از کوچه‌های غزل ایثار و شهادت!

حالا دیگر رد آمدنت را می‌پایم و با غروری نجیب که در نام تو جریان دارد تو را می‌خوانم؛ عبور می‌کنم از کوی بهشتی که به نام تو سند خورد و شاعرانه می‌خوانم نامت را؛ شهید گمنام!

راستی که نام تو شعر است و در بیت بیت زمان جاری! و زیباترین شعر را باید برای تو سرود! آنجا که قلم به احترام قامتت می‌ایستد شعری زلال در دفتر عاشقانه‌ها قد می‌کشد!

اینجا باران، شعر است و آسمان شاعر! نگاهم به آسمان است که شاعرانه‌اش را برساند به زمین؛ و من خیس نگاه کبوترانه‌ات بال بگشایم؛ کبوتر بشوم در هوای آمدنت!

راستی من هم شاعرم؛ در خیالاتم برایت نغمه سرایی می‌کنم؛ باید بگویم وقتی که پنجره‌ها رو به حرم وا شوند، شعرهایم را در بقچه‌ می‌پیچم و برایت هدیه می‌آورم! آخر، تو مهمان عزیز این خانه هستی!

مهمان غریب شهر! اینجا را برایت حرم می‌کنیم؛ حرمِ عشق!

انتهای پیام / ۸۶۰۵۹/ج

نظر شما