به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی، در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث شد تا دوم خرداد ۱۳۷۶ اتفاق بیافتد، گفت: اتفاقی که دوم خرداد ۷۶ را تبدیل به حماسه کرد، غیرقابل پیشبینی بودن این حادثه بود. یعنی تصور همه جامعه و دستگاهها این بود که زمینه برای انتخاب کاندیدای دیگر برای ریاستجمهوری فراهم شده است اما مردم با آرای بسیار بالا، فرد دیگری را به عنوان رئیسجمهور انتخاب کردند. اگر این اتفاق رخ نمیداد هرگز شاهد حماسه دوم خرداد نبودیم.
وی تصریح کرد: اگر انتخابات، برای فراهم کردن نیازها و توقعات مردم باشد و مردم به راحتی برای انتخاب گزینه خود وحدت نظر پیدا کنند، باعث پیروزی مردم در مقابل ارفادی که به دنبال یکدست شدن قدرت هستند، میشود.
گرامیمقدم افزود: بعد از انتخابات دوم خرداد، چه اتفاقاتی در کشور افتاد؟ در آن دوره، مردم از وضعیت معیشتی و اقتصادی ناراحت بودند، از لحاظ سیاسی فضای بستهای وجود داشت و در حوزه سیاست خارجی نیز فضا به گونهای بود که برخی از کشورها سفرای خود را بازگردانده بودند. بنابراین مردم نقش مهمی ایفا کردند و موفق شدند دولتی را بر سرکار بیاورند که جزو موفقترین دولتهای ۴۳ سال گذشته بود.
وی تصریح کرد: دولت آقای خاتمی، با ثبت رشد اقتصادی بالای ۷ درصد یکی ممتازترین دولتهای اول انقلاب را داشت. گفتوگوی تمدنها که به عنوان منشور سازمان ملل ثبت شد حاصل سخنان رئیسجمهوری ما بود. در مسائل اقتصادی هم ثبات نرخ ارز و کمترین ریزش ارزش پول ملی را داشتیم که باعث شد سفرای کشورهای دیگر و همسایگان به ایران بازگشته و روابط جدید دیگری گشوده شود.
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: اما در این مسیر، اشتباهاتی رخ داد. با وقوع حماسه دوم خرداد، تندرویها و اقدامات غیرسیاسی خارج از خردورزی و سیاستورزی در مجلس و دولت اتفاق افتاد. یکی از نقاط ضعف آن دوره، جهتگیری برای دوره بعدی ریاستجمهوری بود که اصلاحطلبان نتوانستند از میان چهار نامزد به جمعبندی برسند و دولت هم که میتوانست نقش مفیدی در این صحنه داشته باشد تا اصلاحطلبان یک نامزد داشته باشند اقدامی نکرد. این از نقاط منفی دولت اصلاحات بود که میتوانست از امکانات حضور در قدرت استفاده کند که استفاده نکرد و دولت بعدی در اختیار جناح راست محافظهکار قرار گرفت.
وی افزود: یکی از نقاط ضعف این دوران این بود که اصلاحطلبان نتوانستند مناسبات سیاسی خود را در زمینه خردورزی و سیاستورزی با حاکمیت هماهنگ کنند. متاسفانه حرکتهای حاشیهای روشنفکرانه و دگراندیشانه روی حرکت اصلاحطلبی سایه انداخت و باعث شد اصلاحطلبان به جای آنکه مناسبات خود را زمانی که قدرت را در اختیار داشتند، حفظ کنند، بیشتر در مسیر برهم زدن مناسباتی که ایجاد شده بود حرکت کردند. اصلاحطلبان میتوانستند با قدرتی که در قوه مجریه و مقننه داشتند، با تنظیم درست مناسبات سیاسی که در چارچوب قانون اساسی بود، جایگاه و پایگاه بیشتری در حاکمیت داشته باشند اما بیشتر به دنبال حضور در قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند که با اهداف اصلاحطلبی دارای تناقض بود.
گرامیمقدم در مورد اینکه آیا در آینده امکان تکرار دوم خرداد ۷۶ وجود دارد یا خیر، گفت: بله امکان دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، آینده با رویدادهای جدید با محوریت مردم خواهد آمد. اما نتایج آن به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست. ممکن است مردم برخی رویدادها را به شکلی رقم بزنند که نتایج آن برخلاف پیشبینیها باشد. امروز فضایی که در سیاست خارجی وجود دارد، سیاستهایی که امروز اتخاذ میشود، اعتراض اقشار و اصناف گوناگون و کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات گذشته همه این موارد میتواند شرایطی را در آینده رقم بزند که قابل پیشبینی نیست.
وی تصریح کرد: با توجه به شرایط امروز، کسانی که امروز در قوه مجریه، مقننه و قضائیه تاثیرگذاری ویژهای دارند باید خارج از شوکهایی که به مردم وارد میشود، با برنامهریزی از رویدادهایی که میتواند در آینده رخ دهد مراقبت کنند. امیدواریم با سیاستهایی که در کشور اتخاذ میشود، روزی شاهد پایان این نوع مشکلات باشیم.
گرامیمقدم گفت: اینکه حادثهای مانند دوم خرداد از جنس اصلاحطلبانه تکرار خواهد شد یا نه نمیتوان پیشبینی کرد. امروز نمیتوان گفت مردم در انتخابات ۱۴۰۲ به کاهش مشارکت خود ادامه خواهند داد یا خیر. اما میتوان تلاش کرد فضای سیاسی به شکلی باز شود تا نامزدهای دیگر به جز نامزدهای یک جریان در صحنه حضور داشته باشند و به این نتیجه برسند که یکدست شدن قدرت باعث تضعیف پایههای نظام و پرداخت هزینههای زیاد میشود، در آن صورت مردم میتوانند با صندوق رای آشتی کرده و باعث شوند دوم خرداد دیگری اتفاق بیافتد.
∎