شناسهٔ خبر: 54167429 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

فتح خرمشهر؛ فتح خون/ رزمنده دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

شیرین‌ترین خاطراتمان از همکاری با ارتش در عملیات بیت‌المقدس رقم خورد

سردار «زیرک» از رزمندگان دوران دفاع مقدس گفت: پس از خلع «بنی‌صدر» از مسئولیت‌های سیاسی، در جبهه‌ها جشن شروع شد و اندک اندک با تغییراتی که به وجود آمد، در عملیات بیت‌المقدس شیرین‌ترین خاطراتمان از همکاری و ادغام با ارتشی‌ها رقم خورد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، عملیات بزرگ بیت‌المقدس یکی از نقاط غرورآفرین تاریخ دفاع مقدس است که منجر به آزادسازی خرمشهر شد؛ مشارکت پرشور و پرتعداد رزمندگان ایرانی از اقصی نقاط کشور و وحدت بین نیروهای مسلح اعم از ارتشی، سپاهی و بسیجی موجب گردید که این عملیات به یک پیروزی ملی تبدیل شود. در این میان رزمندگان آذربایجان شرقی نیز همپای سایر هموطنان در آن، حضور داشتند.

یکی از این رزمندگان، سردار «یاسر زیرک» از فرماندهان پیشین لشکر 31 عاشورا است. او که متولد 1343 است، به گفته خودش از 17 سالگی به سپاه پاسداران پیوسته و هنگام آغاز جنگ تحمیلی، به همراه نخستین نفرات اعزامی از سپاه تبریز راهی جبهه‌ها شده است. در آستانه چهلمین سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر، خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز گفت‌وگویی با این پیشکسوت عرصه جهاد و مقاومت انجام داده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

دفاع‌پرس: از چه زمانی برای حضور در این عملیات آماده‌ شدید و در منطقه استقرار یافتید؟

مقدمه حضورمان، از عملیات فتح‌المبین بود؛ بعد از اتمام عملیات فتح‌المبین، همراه با شهید «علی تجلائی» و سایر رزمندگان یک هفته به مرخصی آمدیم. بعد از استراحت بلافاصله به منطقه برگشتیم و در قالب تیپ عاشورا سازماندهی شدیم. فرمانده تیپ عاشورا در آن مقطع آقای «امین شریعتی» بود.

دفاع‌پرس: عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس هردو جزء عملیات‌های بزرگ و مهم دوران دفاع مقدس هستند؛ شرکت پیاپی در دو عملیات بزرگ این چنینی برایتان سخت نبود؟

عملیات فتح‌المبین با پیروزی و موفقیت به پایان رسیده بود و وقتی به تبریز برگشتیم، مردم در ایستگاه راه آهن به پیشوازمان آمده بودند و حتی شهید «تجلایی» را بالای شانه‌هایشان برده بودند و تشویق می‌کردند؛ به همین دلیل همه جا سراسر شادی و خوشحالی بود و خستگی احساس نمی‌کردیم. من با آنکه در عملیات فتح‌المبین مجروح شده بودم و دستم باندپیچی شده بود، اما باز هم به دلیل همان روحیه خوبی که از پیروزی در این عملیات داشتیم با همان وضعیت به منطقه برگشتم.

دفاع‌پرس: تیپ عاشورا در کدام قسمت مستقر شده بود و عمل می‌کرد؟

موقعیت تیپ عاشورا از همان ابتدا دشت آزادگان و سوسنگرد بود و موقعیت‌های استراحتی و اردوگاهی‌اش هم در حوالی سوسنگرد بود. مدارسی در داخل سوسنگرد بودند که گردان‌های مختلف مثل شهید مدنی و شهید قاضی طباطبایی در آن‌ها مستقر شده بودند. من در گردان شهید قاضی به فرماندهی «داود نوشاد» حضور داشتم. آموزش‌ها و تمرینات و سازماندهی‌ها هم در داخل و اطراف سوسنگرد انجام می‌شد.

دفاع‌پرس: روال آماده‌سازی نیروها برای انجام عملیات چگونه بود؟

بعد از برگشتن به منطقه و استقرار در سوسنگرد، جلسات هماهنگی آغاز شد. باتوجه به اینکه قرار بود با ارتش به صورت ادغامی عمل کنیم، در جلسات شرکت می‌کردیم و تدریجا متوجه شدیم که اهداف و مناطق عملیات چیست. فهمیدیم قرار است در همان مناطق عملیات نصر که در دوران «بنی‌صدر» در دی 1359 برای آزادسازی غرب کارون تا شلمچه انجام شده بود، عمل کنیم اما با این تفاوت که این بار به شکل ادغامی بین ارتش و سپاه و نیز با تغییر فرماندهی و حضور اشخاصی همچون شهید «صیاد شیرازی» عمل می‌کردیم.

من فرمانده گروهان بودم و بواسطه شرکت در جلسات رده‌های گروهانی در جریان ابعاد و محورهای عملیات قرار گرفتم. عملیات فتح‌المبین در منطقه‌ای به وسعت 2200 کیلومتر انجام شده بود و عملیات بیت‌المقدس، 3 برابر فتح‌المبین وسعت داشت؛ نیروها در قالب چهار قرارگاه قدس، فجر، فتح و نصر در محورهای قرارگاهی به سوی اهداف عمل می‌کردند. ما در مرحله اول، در قالب قرارگاه قدس شمال محور حضور داشتیم. خود قرارگاه قدس به چند محور تقسیم شده بود که ما در قدس 1 بودیم که شامل مناطق دهلاویه، سوسنگرد، هوالهویزه و مجریه و ... می‌شد. البته، ما قرار بود در محور قدس به فرماندهی سردار «عزیز جعفری» عمل کنیم اما باتوجه به تغییراتی که انجام شد، ما را در ذیل محور فتح و نصر قرار دادند و در قالب نصر 3 با ارتش ادغام شدیم و به فرماندهی شهید «حسن باقری افشردی» عمل کردیم؛ سخنرانی‌ها و توصیه‌های شهید «باقری» در جمع رزمندگان، از ماندگارترین لحظات این عملیات بود.

دفاع‌پرس: فضای همکاری و ارتباط بین شما و نیروهای ارتش چگونه بود؟

در سال اول جنگ که فرماندهی کل قوا با «بنی‌صدر» بود، تلخی‌هایی وجود داشت که از نگاه منفی «بنی‌صدر» به نیروهای سپاه و داوطلبان مردمی ناشی می‌شد. گرچه خود ارتشی‌ها همان موقع هم با ما رابطه خوبی داشتند و برخلاف دستورالعمل‌های «بنی‌صدر» مهمات در اختیارمان قرار می‌دادند. پس از خلع «بنی‌صدر» از مسئولیت‌های سیاسی، در جبهه‌ها جشن شروع شد و اندک اندک با تغییراتی که به وجود آمد، در عملیات بیت‌المقدس شیرین‌ترین خاطراتمان از همکاری و ادغام با ارتشی‌ها رقم خورد. بچه‌ها همه خوشحال بودند و با شور و علاقه در جلسات مشترک با ارتش شرکت می‌کردند. امام (ره) هم با بینش بلند خود این وحدت بین نیروهای مسلح را تشدید می‌کردند.

یکی از زیباترین خاطرات خود من در این عملیات این بود که وقتی مجروح و بی‌هوش شده بودم، هر موقع به هوش می‌آمدم می‌دیدم در آغوش یک برادر ارتشی هستم که به من رسیدگی می‌کند و به من تسلی و آرامش می‌دهد و درحال رساندنم به مرکز درمانی است.

دفاع‌پرس: به مجروح شدنتان اشاره کردید؛ سخت‌ترین لحظه‌هایتان در این عملیات چه لحظاتی بودند؟

نمی‌توان گفت مجروح شدن چیز سختی بود. همان‌طور که شهادت توفیق است، مجروح شدن هم توفیق است. این عملیات برای ما سختی نداشت چون این ادغام ارتش و سپاه یک اتفاق وحدت آفرین بود. گرچه از بابت تحریم، مشکلاتی وجود داشت و ما هم این را احساس می‌کردیم، اما از آنجا که با اتحاد و هماهنگی کامل، خود را درحال عمل به وظیفه و تکلیف می‌دیدیم، خوشحال و باروحیه بودیم. چون انسان هرقدر که به تکلیف خود عمل می‌کند، نصرت و یاری و امداد خداوند را حس می‌کند.

برای شخص من، تنها سختی و مشکل این بود که توفیق نیافتم در مراحل دوم و سوم عملیات شرکت کنم و به خاطر مجروحیتم، صحنه ورود نیروها به خرمشهر را از تلویزیون دیدم.

انتهای پیام/

نظر شما