شناسهٔ خبر: 54050576 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

جهادگری که دستان چاک‌چاکش علامتی بود از جاده و پل و راه

جهاد از پر قنداق با حاج عباس بود، او در مکتب جهاد و جهادگران ساخته شد و به بالندگی رسید، راه و سنگر و خاکریز بنا می‌کرد و انگار خشت خشت تنش عجین بود با سازندگی و دستان چاک‌چاکش علامتی از جاده و پل و راه؛ فرمانده جهادگران دست آخر در عملیات نصر ۴ بر اثر اصابت ترکش خمپاره بی‌دست راهی بهشت شد تا افتخاری شود برای جهاد سازندگی.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس-همدان؛ کوه‌های ایستاده و تپه‌های ماهوری شمالغرب ایران با نشانه‌ قدم‌هایش مزین شده؛‌ مناطق صعب‌العبوری که در جوار شعله‌های برافروخته جنگ به پل و جاده بدل می‌شد و مرتفع‌ترین نقطه جهادش نام می‌گرفت.

راه و سنگر و خاکریز بنا می‌کرد و انگار خشت خشت تنش عجین بود با سازندگی و دستان چاک‌چاکش علامتی از جاده و پل و راه؛ سردشت، بانه، بوالفتح، نوری، آلوت، چمپاره و ارتفاعات سر به فلک کشیده گردنه خان و بوالحسن کردستان را زیر پا می‌گذاشت و جهاد از پی جهاد می‌کرد.

جهادگر بود دیگر، آن سال‌ها قرعه فال در ارتفاعات روستای بوالحسن به نامش افتاده بود، پیش‌تر هم در دشت ذهاب، گیلانغرب و قصرشیرین خدمت می‌کرد و قبل‌تر از آن وقتی زنگ خطر جنگ به صدا درآمد راهی شلمچه و جزایر مجنون شده بود.

زبانزد بود و کاربلد، در عنفوان جوانی ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی همدان را تشکیل داد و به‌ عنوان مسئول این تشکیلات نوپا وارد میدان نبرد با دشمنان ایران شد؛ جانفشانی می‌کرد و از دقیقه‌ای برای خدمت نمی‌گذشت؛ عملیات پشت عملیات حماسه خلق می‌کرد و نامش را ماندگار.

گویی آب و گِلش را با جهاد و سنگر و خاکریز سرشته بودند و با اینکه بی‌سنگر بود دو سه عنوان مسئولیت از جمله مسئول صنعت ستاد جهاد سازندگی همدان؛ عضو شورای جهاد سازندگی شهرستان همدان، بنیانگذار و فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی و فرمانده تیپ‌الغدیر جهاد سازندگی در این وادی داشت.

این فرمانده جهادگر در پی خدمت کوه و کمر و جنوب و غرب نمی‌شناخت و پس از طی طریق ارتفاعات پرپیچ و خم در ۲۲ اردیبهشت سال ۶۷ در عملیات نصر ۴ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه «شیخ محمد عراق» بی‌دست راهی بهشت شد. شهید حاج عباس پورش‌همدانی؛ خالصانه با اسلحه لودر و بولدوزر در مسیر مهندسی جنگ، جام شهادت را سر کشید.

حاج‌عباس شهید پیش‌تر از آنکه جهاد در جنگ کند با فرمان امام(ره) و تشکیل جهاد سازندگی عازم شد تا ویرانه‌ها و عقب‌ماندگی‌های حکومت ستمشاهی پهلوی را بشوید و چهره ایران مظلوم را آباد کند؛ بدون معطلی به مردم پیوست و مناطق دورافتاده و فراموش شده همچون روستای «خنجین» را یافت.

محرومیت می‌زدایید و با عشق در راه خدمت به هموطن گام برمی‌داشت؛ خدمت به دیگران را از سرچشمه محبت مادری آموخته بود و بی‌هیچ چشمداشتی درد و رنج و مشکلات مردم محروم را رفع می‌کرد.

عباس جهادگر، افتخار جهاد سازندگی 

او متولد ۱۰ شهریور سال ۳۵ در همدان بود و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را زمانی می‌گذراند که ملت بزرگ ایران به فرمان امام(ره) یکپارچه عزم شدند تا رژیم طاغوت را در هم بپیچند؛ سن و سالی نداشت اما در مبارزات مردمی علیه طاغوت نقش‌آفرینی می‌کرد و همان وقت‌ها دل در گرو امام و آرمان‌هایش نهاد.

اثرات نبوغ در عباس نوجوان هویدا بود و اخلاق نیک و حسنه‌اش شهره عام و خاص، از احترام به والدین بگیر تا دستگیری از در و همسایه، روزهای مبارزه با قد کشیدن عباس طی شد و انقلاب جوان عباس جوان و جهادگر داشت.

جهاد از پر قنداق با عباس بود و در برهه‌های مختلف زندگی‌اش بروز و ظهور می‌کرد و او را می‌ساخت؛ حاج عباس در مکتب جهاد و جهادگران ساخته شد و به بالندگی رسید و دست آخر فرمانده جهادگران آسمانی و افتخار جهاد سازندگی شد.

حاج‌عباس برادر جهادگران

همرزم حاج عباس درباره او می‌گوید: «شهید پورش‌همدانی از نوابغی بود که در این راه سخت و پرپیچ و خم سرافراز به سرمنزل مقصود رسید؛ او حاکم بر قلب‌ها و الگو برای رزمندگان و جهادگران بود.

حاج عباس مادام تلاش می‌کرد اساس مدیریت اسلامی را جامه عمل بپوشاند و همیشه از تهمت، غیبت و سوءظن پرهیز می‌کرد، در کارهایش برنامه‌ریزی و نظم داشت حتی دفتر کار روزانه به همراه داشت که منسجم برای حال و آینده برنامه می‌ریخت.

تفکر و مشورت از اصول او بود، دیگران را در تصمیم‌گیری‌ها محترم می‌شمارد و از نظراتشان بهره می‌گرفت تا جایی که رزمندگان و جهادگران از کار در کنارش لذت می‌بردند و خستگی را خسته می‌کردند؛ حاج عباس باعث رشد و بالندگی نیروهای گمنام بود.

تواضع و فروتنی شهیدپورش‌همدانی شهره آفاق بود؛ با اینکه فرمانده بود ولی اطرافیانش همچون برادر بزرگتر روی او حساب می‌کردند و از امر و نهی خبری نبود پیوند اخوت و برادری میان جهادگران حرف اول را می‌زد.»

حاج‌عباس آرزومند شهادت بود

خواهر حاج عباس، محبوبه پورش‌همدانی از خلوص برادر یاد می‌کند و می‌گوید: «عباس فرزند ارشد خانواده بود ولی بدون غرور و تکبر هوای همه را داشت؛ در منزل کمک حال اهالی خانه می‌شد از شستن ظرف و ظروف تا واکس زدن کفش‌های خانواده.

اهل نماز شب بود و آرزومند شهادت بدون اینکه توجه کند فرمانده است با اخلاص جهاد می‌کرد؛ از جهاد در روستاها و آبادانی آبادی‌ها شروع کرد تا جهاد در جبهه‌های نبرد وقتی هم به شهادت رسید تمام اهالی روستاهایی که برای خدمت به آنجا رفته بود برای تشییع پیکرش آمدند و داغدار شدند.

بهترین خاطره ما از شهید به آخرین دیدارمان بازمی‌گردد؛ آن روز وقتی از جبهه برگشت سیاه‌چهره با محاسن بلند و نحیف آمد حسابی خسته و رنجور بود، برای کاری بیرون رفت که با پای شکسته به خانه برگشت به  دلیل خستگی مفرط و شکستگی پای داداش، یک هفته از او پرستاری کردیم.

یک شب برای نماز از خواب برخاست بدون اینکه اثری از درد و شکستگی در میان باشد؛ پرس و جو که کردیم گفت در خواب خانمی بر بالینم آمده و دستی به پایم کشیده، در عالم رویا پای شکسته‌اش شفا گرفته بود.

حاج عباس پشت و پناهم بود حتی زمانی که بعد از شهادت او و برادر کوچکترم امیر ازدواج کردم تا یک سال مادام به خوابم می‌آمد و برایم بزرگی می‌کرد؛ مرا تنها نگذاشته و هر لحظه به ویژه در مشکلات یار و یاورم بود.»

یادمان حاج عباس

حالا میان دشت شقایق‌های سرخ بوالحسن سازه‌ای به نام یادمان رخ نشان می‌دهد تا نام و یاد یکصد شهید جهادگر همدانی به فرماندهی سردار حاج‌عباس در پیچ و خم ارتفاعات گرامی داشته شود، ارتفاعات بوالحسن نزدیکترین منطقه به محل شهادت سردار شهید پورش‌همدانی است از همین رو این یادمان در کوه‌های روستای بوالحسن از توابع شهرستان بانه احداث شده و امسال به همت جهاد کشاورزی استان همدان برای اولین بار یادواره شهید عباس پورش‌همدانی شهید شاخص راهیان نور سال ۱۴۰۱ در این یادمان برگزار شد.

انتهای پیام/89033/

نظر شما