به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
جنگ اوکراین امروز هشتاد روزه شد و هرچه جلوتر میرویم، بهدلیل انتشار اخبار، دادهها و اطلاعات بیشتر، کار تحلیل این جنگ نیز سادهتر میشود. اینکه «چرا روسیه به اوکراین حمله کرد؟ چرا غرب میلیاردها دلار سلاح و پول و هزاران نفر جنگجوی مُزد بگیر به این کشور سرازیر کرده و به طرز غیرعادی از اوکراین حمایت میکند؟ و از همه مهمتر اینکه، سرانجام این جنگ چه خواهد شد؟ و آیا کشورهای حاضر در بلوک غرب توان تحمل تبعات اقتصادی و سیاسیِ سرشاخ شدن با کشور قدرتمندی مثل روسیه را خواهند داشت؟» سؤالهای مهمی هستند که شاید در روزهای نخست آغاز این جنگ نمیشد پاسخ مطمئنی برای آنها یافت اما اکنون شاید بتوان، کمی با اطمینان بیشتر به این سؤالها پاسخ داد.
در تحلیل امور مهمی مثل جنگ اوکراین، مواضعی که رهبران کشورهای درگیر میگیرند نیز گاهی «مهم» و در یافتن برخی از این پاسخها، کمککننده است. مثل موضعی که دیروز به نقل از «ماکرون»، رئیسجمهور فرانسه درباره جنگ اوکراین منتشر و مثل بمب در جهان صدا کرد. بخوانید:
دیروز خبری به نقل از «زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین منتشر شد که با خشم، به راهحل کشور فرانسه برای پایان دادن به جنگ اوکراین، میتازد. «امانوئل ماکرون» با نزدیک شدن جنگ اوکراین به هشتادمین روز و پس از اینکه خبرهای نگرانکنندهای از افزایش تورم، کمبود سوخت، مواد غذایی، شیر خشک، پوشک بچه، شکر و... در بزرگترین اقتصادیهای اروپا و آمریکا منتشر شد، خطاب به زلنسکی گفت، بخشی از قلمرو و خاک اوکراین را به روسیه تقدیم کن و قال قضیه را بکن!
این پاسخ خشم زلنسکی را برانگیخت طوری که بخش قابل توجهی از پیام ویدئویی خود را صرف پاسخ به این پیشنهاد کرد.
اما چرا ماکرون چنین پیشنهادی داد؟ آیا معنای تقدیم کردن بخشی از خاک اوکراین به روسیه برای رسیدن به آتشبس، به معنای پذیرفتن شکست و تسلیم شدن در برابر پوتین نیست؟! پاسخ خیلی واضح و روشن است: «بله هست!» مگر غربیها هدف اصلی و نهایی روسیه از حمله به اوکراین را، تصرف بخشی از خاک این کشور اعلام نکردهاند؟! اگر «بله»، چرا فرانسه از اوکراین میخواهد تسلیم شود؟
این موضع و آن خبرهای بد اقتصادی حاصل از جنگ اوکراین و از همه مهمتر، شکافی که بین کشورهای قاره اروپا بر سر تحریم کردن یا نکردن نفت و گاز روسیه افتاده نشان میدهد، برخلاف آنچه جبهه غرب در آغاز جنگ میگفتند، طولانی شدن جنگ اوکراین، به نفع غرب هم نیست.
آنها اینطور القاء میکردند که روسیه به دنبال فیصله دادن این جنگ در کمترین زمان ممکن است و طولانی شدن آن، به نفع غرب و به ضرر روسهاست. اما گویا این تحلیل، «دقیق» نبوده و غربیها نیز از طولانی شدن این جنگ، دلخوشی ندارند که اگر داشتند، اوکراین را به تسلیم شدن وانمیداشتند.
یک معنای دیگر چنین پیشنهادی این میتواند باشد که، لااقل بخشی از کشورهای عضو قاره اروپا، توان ادامه این وضع را ندارند. این را البته، در مواضعی که اخیرا بالاترین مقامات اجرایی برخی از این کشورهای غربی اتخاذ کردهاند میتوان دید. کشورهای اروپایی، به یک اندازه به نفت، گاز، برق، گندم و... روسیه محتاج نیستند.
برخی مثل مجارستان، فنلاند یا آلمان به شدت به واردات از روسیه محتاجند و برخی مثل انگلیس، وابستگی بالایی ندارند. اینجاست که راز شدت و غلظت بالای دشمنی انگلیس با روسها، و از آنسو، شدت و غلظت پایینِ دشمنیِ کشوری مثل همین مجارستان یا آلمان با روسیه برملا میشود.
این کشورها، بسته به میزان نیاز و وابستگی که به روسیه دارند، علیه این کشور موضع میگیرند. انگلیس چون وابستگی چندانی به گاز روسیه ندارد، مسکو را به حمله اتمی تهدید میکند؛ مجارستان که بهشدت وابسته به نفت و گاز روسهاست، متحدانش را تهدید میکند که، طرح تحریمی نفت و گاز روسیه را وتو خواهد کرد. همه اینها یعنی، لااقل بخشی از کشورهای عضو بلوک غرب، بیش از این تاب ادامه جنگی را که نمیدانند تَهِ آن کجاست، ندارند.
اما به این سؤال که «سرنوشت این جنگ چه خواهد شد؟» نیز پاسخهایی داده شده است. البته پاسخها با یکدیگر متفاوتند.
مثلا فردی در مختصات «فرانسیس فوکویاما» در همان روزهای نخست شروع جنگ با قاطعیت میگوید «روسیه را از هماکنون شکستخورده بدانید» و برخی مثل تحلیلگر بیبیسی نیز معتقد است، هیچ بعید نیست زلنسکی کشته شده یا فرار کند و پوتین پیروز این میدان شود. برای یافتن پاسخ این سؤال و چند سؤال دیگر، ما به حدود ۳۰ کارشناس و استاد دانشگاه آمریکا، اروپا و کانادا ایمیل زدیم و از این تعداد تنها ۳ نفر حاضر شدند به این سؤال خاص پاسخ دهند!
در این گفتوگوها که شاید فقط برخی از آنها ارزش انتشار داشته باشند، یک نکته «بسیار مهم» وجود دارد و آن اینکه، بنا به دلایلی، هیچیک از این اساتید، جرأت نکردند، پاسخ این سؤال را به صراحت اعلام کنند! یا از پاسخ طفره رفتند، یا ترجیح دادند پاسخی بینابین دهند یا گفتند «من که پیشگو نیستم.»
شاید به این دلیل که، فضای حاکم بر غرب این روزها، بهشدت ضدروسی است و هر کسی جرأت ندارد موضع واقعی خود را بگیرد. یا شاید حتی از وضعیت اقتصادی بدی که به دلیل این جنگ بر کشورشان حاکم شده، دلخوشی ندارند! تعدادی از مصاحبهشوندگان هم گفتهاند، باید صبر کرد و دید اوضاع به چه سمتی پیش میرود!
شاید قویترین سناریو درباره سرنوشت این جنگ، «طولانی و فرسایشی شدن جنگ» باشد؛ طوری که برای طرفین غیرقابل تحمل شود. سناریوی «جنگ طولانی و فرسایشی» شاید جدی باشد اما قطعا به نفع هیچ یک از طرفین نیست. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، بسیاری از کشورهای گردنکلفت غربی، دچار بحرانهایی شدهاند که شاید، نسل امروز این جوامع، شبیهِ آن را در کتابهای تاریخ خوانده باشند.
برخی کشورها مثل جمهوری آذربایجان نیز اعلام کردهاند: «گندم تمام شد» و برخی از کشورها مثل ترکیه نیز با تورم ۷۰درصدی دست و پنجه نرم میکنند. همین دیروز اعلام شد، قیمت نان در ترکیه با شیب تندی در حال افزایش است.
قیمت برخی محصولات ضروری و مواد غذایی در آمریکا نیز تا بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته و رئیسجمهور این کشور با اشاره به این وضع اعلام کرده، مهمترین اولویتش در سیاست داخلی، مهار تورم است.
در آلمان، صنعتیترین عضو اتحادیه اروپا نیز مردم به استفاده از هیزم روی آوردهاند و در برخی کشورهای اروپایی نیز گفته شده، مردم برای صرفهجویی در مصرف گاز، کمتر دوش بگیرند! اوضاع در کشورهای آفریقایی و فقیرتر به مراتب بدتر است و خبرهایی از کشتار مردم بر سر غذا منتشر میشود. اوضاع در این قاره سیاه، آنقدر سیاه شده که برخی مثل گوترش، دبیرکل سازمان ملل گفتهاند، برای آفریقا فعلا نمیشود کاری کرد! همه این شرایط در کنار یکدیگر میگویند، این جنگ نباید طولانی شود و طرفین باید حتما و به هر شکلی که شده به توافق برسند.
اما با توجه به رویکرد به شدت تهاجمی که طرفین(بهویژه غربیها) دارند، بهنظر میرسد احتمال توافق، لااقل به این زودیها زیاد نیست، چرا که اصولا، علت «ادامه» این جنگ چیزی که گفته میشود نیست! آمریکا این جنگ را «فرصتی تکرارنشدنی و بینظیر» برای مهار یکی از قدرتمندترین رقبای خود میبیند و معتقد است، در صورت پیروزی در این جنگ، میشود چین، دیگر رقیب قدرتمند را هم مهار کرد و بازگشت به دوران جهان تکقطبی! ضمن اینکه میتواند انشقاقی را که ترامپ بین متحدان آمریکا بهوجود آورده ترمیم کرد و پُزِ، کمک به متحد را داد و...
روسیه نیز معتقد است، نتیجه گسترش ناتو به سمت مرزهایش تفاوتی با شکست در جنگ اوکراین ندارد و این جنگ فرصتی است برای شکستن نظم تَرَک برداشته غرب و بازگشت روسیه به دوران قبل از فروپاشی شوروی و تعریف نظمی جدید و...
در این بین، بسیاری از این کشورهای اروپایی از جمله اوکراین نیز صرفا گوشتهای قربانی هستند و بهدلیل وابستگی سیاسی که به آمریکا دارند، نه راه پیش دارند و نه راه پس... بنابر این ما فکرمیکنیم، محتملترین سناریو، ادامه این جنگ دستکم تا پایان سال میلادی جاری باشد، مگر اینکه در این بین اتفاقی پیشبینی نشده رخ داده و تحولات را به سمتی دیگر پیش ببرد.
نظر شما