شناسهٔ خبر: 53790959 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ویجیاتو | لینک خبر

۶ داستان ترسناک دکتر استرنج

جادو و وحشت / Marvel

صاحب‌خبر -

جادوگر عالی‌رتبه کسی نیست که در جشن تولد بچه‌ها شعبده بازی اجرا کند. نه، جادوگر عالی‌رتبه کسی‌ست که باید به طور مداوم در برابر خطرناک‌ترین تهدیدهای قابل تصور قرار بگیرد. آن وقت پاداش انجام این کار چیست؟ این که دوباره باید همین کارها تکرار شود.

با این که دکتر استرنج در تمام دوران ابرقهرمانی خود جادوگر عالی‌رتبه و استاد مهارت‌های جادویی نبوده است اما به اندازه کافی در برابر انواع شیاطین بی‌رحم و هیولاهای ترسناک برای صحیح و سالم نگه داشتن واقعیت قرار گرفته.

حالا در این مطلب به سراغ ۶ داستان از دکتر استرنج می‌رویم که نه تنها جادو، بلکه عامل ترس نیز دخیل بوده است.

حماسه شوما گوراث

تقابل دکتر استرنج و شوما گوراث در شماره ۱۰ کمیک Marvel Premiere (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) تقابل دکتر استرنج و شوما گوراث در شماره ۱۰ کمیک Marvel Premiere (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) تقابل دکتر استرنج و شوما گوراث در شماره ۱۰ کمیک Marvel Premiere (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

در طول زمان، دکتر استرنج در برابر انواع موجودات هیولاوار قرار گرفته که به دنبال فتح کردن و به بردگی درآوردن بودند. شوما گوراث (Shuma-Gorath) که از دنیایی کاملاً متضاد دنیای دکتر استرنج سربرآورده، توانست از مرز بین دو دنیا عبور و در شماره ۱۰ کمیک Marvel Premiere شروع به تغذیه از جادوگر عالی‌رتبه کند. هر چند در آن دوره استرنج هنوز این عنوان را به خود اختصاص نداده بود و بنابراین شوما گوراث به سراغ استاد او، یعنی انشت وان (Ancient One)، رفت. این هیولا از زجر کشیدن خود استرنج برای شکنجه استادش استفاده می‌کرد.

پیش از نمایان شدن چهره ترسناک شوما گوراث، او دکتر استرنج را مجبور کرد تا زنده دفن شدن و پر شدن ریه‌هایش از خاک را تجربه کند. وقتی استرنج متوجه قدرت واقعی این موجود شد، میدان نبرد را به درون ذهن انشت وان منتقل کرد. در آن جا، شوما گوراث کاری کرد تا این جادوگر در برابر بزرگ‌ترین دشمنانش قرار بگیرد تا بالأخره چهره یک چشم و پر از شاخک خود را نشان دهد. استرنج متوجه شد که او نیاز دارد تا کاری وحشتناک برای متوقف کردن رقیبش انجام دهد؛ کاری که نزدیک بود باعث شود کاملاً جادوگری را کنار بگذارد.

استرنج در نهایت توانست جلوی تلاش‌های سلطه‌طلبانه این خدای تاربک را بگیرد. هر چند از آن زمان به بعد، چندین بار نیز در برابر این موجود قرار گرفته است. در طی رویداد Infinity، ابنی ماو (Ebony Maw) کنترل دکتر استرنج را به دست گرفت و از او برای بازگرداندن شوما گوراث به این دنیا بهره برد. این حمله باعث شد تا گروهی جدید از ابرقهرمان‌ها دور هم جمع شوند و در طی شماره ۲ و ۳ کمیک Mighty Avengers جلوی این موجود را بگیرند.

ماجرای دارک‌هولدِ دراکولا

کاور شماره ۶۲ کمیک Doctor Strange (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۶۲ کمیک Doctor Strange (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۶۲ کمیک Doctor Strange (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

دراکولا برای قرن‌هاست که در دنیای مارول مخفیانه حضور دارد. او در کمیک Tomb Of Dracula در دنیای مدرن بیدار شد و از آن وقت به بعد یک نوار خون در دنیا از خود به جا گذاشت. استفن استرنج در شماره ۱۴ کمیک Doctor Strange در برابر این موجود خون‌خوار قرار گرفته بود و به زحمت از این تقابل جان سالم به در برد.

با این حال، از شماره ۵۹ تا ۶۲ همین سری کمیک، پادشاه ومپایرها دوباره بازگشت تا هم برای جادوگر عالی‌رتبه و هم کل زمین دردسر ایجاد کند. دراکولا این بار نه تنها از قدرت خود، بلکه از قدرت یک کتاب باستانیِ شامل جادوهای تاریک با نام دارک‌هولد (Darkhold) نیز بهره می‌برد.

پس از یک تلاش ناموفق در دزدیدن این کتاب قطور از عمارت اونجرز، استرنج متوجه یک وِرد در دارک‌هولد به نام مونتسی فورمولا (Montesi Formula) شد که می‌توانست کل دنیا را از خون آشام‌ها پاک کند!

برای اجرای این ورد، دکتر استرنج از وانگ (Wong)، هانیبال کینگ (Hannibal King)، فرانک دریک (Frank Drake) و بلید (Blade) درخواست کمک کرد تا این کتاب را از مکان جدیدش به دست آورند: قلعه بارون موردو (Baron Mordo).

پس از یک تقابل خون‌بار با دراکولا در دنیای حاضر، دکتر استرنج او را به دنیایی دیگر برد تا دیگران برای اجرای مونتسی فورمولا زمان به دست آورند. این دو وقتی سر رسیدند که مراحل اجرای ورد با موفقیت انجام شده بود تا سیاره از ومپایرها خالی شود… البته فقط برای مدتی چرا که این طلسم پس از مدتی معکوس شد.

خرید گردنبند چشم آگاموتوی دکتر استرنج

صورت خیالی استرنج

کاور شماره ۴۷ کمیک Doctor Strange: Sorcerer Supreme (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۴۷ کمیک Doctor Strange: Sorcerer Supreme (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۴۷ کمیک Doctor Strange: Sorcerer Supreme (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

چه چیزی عجیب و غریب‌تر از این است که در برابر یک نسخه شرور از خودتان قرار بگیرید؟ آن هم یک نسخه که فکر می‌کند شما ساختگی هستید؟! در شماره ۴۶ و ۴۷ کمیک Doctor Strange: Sorcerer Supreme، دکتر استرنج رویداد Infinity War را به دستور کاپیتان آمریکا ترک کرد تا با متحدان جادوییش‌اش که شامل اسکارلت ویچ (Scarlet Witch)، دکتر دروید (Doctor Druid)، آگاتا هارکنس (Agatha Harkness) و شمنِ (Shaman) آلفا فلایت (Alpha Flight) می‌شد به زمین بازگردد. این شخصیت‌ها در زمین صحنه‌ای ترسناک را دیدند: بیش‌تر مردم این کره توسط همتای شرور آینده آدام وارلاک (Adam Warlock) با نام مگاس (Magus) منجمد شده بودند.

این گروه جادویی در هنگام تحقیق در مورد این اتفاق یک حقیقت بسیار ترسناک‌تر را کشف کردند: مگاس قصد دارد تا تمام دنیا را با نسخه درهم شکسته خود از هستی جایگزین کند! اسلیپ‌واکر (Sleepwalker) کمی به آن‌ها کمک کرد اما وقتی ارتشی کوچک از شیاطین حمله کردند که به دنبال تکه تکه کردن قهرمانان بودند او دست به کاری نزد.

البته این در مقابل یک نسخه نقاب‌دار از دکتر استرنج که ظاهر ابرقهرمانی او را تقلید می‌کرد چیزی نبود. این استرنج خبیث قهرمانان داستان را گیر انداخت و همه آن‌ها را شکنجه کرد. این موجود که با نام نکرومنسر (Necromancer) نیز شناخته می‌شود، اوریجین خودش و تلاش‌هایش برای پاد زمین را نمایان کرد.

در نهایت، قهرمانان داستان توانستند در برابر این داپلگنگر شرور پیروز شوند. اما این نبرد حتماً همیشه در پس ذهن دکتر استرنج حضور دارد و به او یادآوری می‌کند که می‌توانست تبدیل به چه موجودی شود.

دریچه به کابوس

کاور شماره ۷ کمیک Strange Tales (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۷ کمیک Strange Tales (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور شماره ۷ کمیک Strange Tales (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

تایرون جانسوس (Tyrone Johnson) و تندی بوون (Tandy Bowen) به عنوان نوجوان‌هایی فراری با هم آشنا و تبدیل به دوستانی شدند که به زور داروهایی وارد بدنشان شد که قدرت‌های فراانسانی به آن‌ها داد. به عنوان یک زوج مبارز با جرم و جنایت با نام‌های کلوک (Cloak) و دگر (Dagger)، جانسون می‌تواند از طریق دارک‌فورس دایمنشن (Darkforce Dimension) پورتال باز کند و بوون توانایی به وجود آوردن خنجرهایی از جنس روشنایی دارد.

دگر یک بار از قدرت‌هایش استفاده کرد تا به کلوک کمک کند تا از تاریکی وحشتناکی که درونش حس می‌کند بکاهد؛ یک تاریکی که توسط یک ویلن بین بُعدی با نام نایتمر (Nightmare) یا کابوس تشدید شده بود. کلوک نیاز به مشورت با دکتر استرنج داشت اما استاد هنرهای جادویی از طلسمی استفاده کرده بود که کاری کند تا مردم دنیا فکر کنند او توسط بیاندر (Beyonder) کشته شده است.

در شماره ۷ کمیک Strange Tales، این دو قهرمان جوان دکتر استرنج را پیدا کردند اما یک دست غول‌پیکراز شنل تایرون بیرون آمد و هر کسی که در صحنه حاضر بود را به دنیای نایتمر کشاند! این ویلن سعی داشت که مثل تمام دفعات پیشین، دکتر استرنج را از بین ببرد و در عین حال نیز توضیح می‌داد که چه برنامه‌ای برای تغییر جهان طبق خواسته و تصور خودش داشت.

در طی نبرد بین این شخصیت‌ها، کلوک توانایی کنترل قدرت‌های دارک‌فورس خود را از دست داد و دگر تمام سعیش را کرد تا با قدرت‌های خودش به او کمک کند. در نهایت نیز روشنایی توانست تاریکی را از بین ببرد و بسوزاند.

خرید ست تاپ و شلوارک طرح دکتر استرنج

پیروزی و عذاب

کاور کمیک Doctor Strange & Doctor Doom: Triumph and Torment (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور کمیک Doctor Strange & Doctor Doom: Triumph and Torment (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور کمیک Doctor Strange & Doctor Doom: Triumph and Torment (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

دکتر ویکتور ون دووم (Victor Von Doom) به عنوان یک خود پرست نابغه که منابع یک کشور را کاملاًُ در اختیار دارد، به خودی خود نیرویی قدرتمند برای تقابل محسوب می‌شود. اما او با تمام این اوصاف یک جادوگر ماهر نیز به حساب می‌آید! خوانندگان در خط داستانی Doctor Strange & Doctor Doom: Triumph and Torment متوجه می‌شوند که پس از اتفاقی که باعث شد تا دکتر دووم زخمی و مجبور به پوشیدن نقاب فلزی خود شود، این شخصیت بیش از پیش به دنیای جادو فرو رفته.

وقتی ایجد گنگیس (Aged Genghis) یک ملاقات برای برجسته‌ترین جادوگران دنیا ترتیب داد، هر دوی دکتر دووم و دکتر استرنج به این جلسه آمدند. با اثبات توانایی‌های جادوگری خود، دکتر دووم به دنبال کمک در مأموریت خود برای نجات روح مادرش، سینتیا (Cynthia)، از چنگال مفیستو (Mephisto) بود.

خود سینتیا یک ساحره سطح بالا محسوب می‌شد که وقتی ویکتور فقط یک نوزاد بود پیش از مرگش با شیطان یک معامله کرد تا مردمش تبدیل به رهبران لاتوریا (Latveria) شوند. دکتر استرنج برای کمک به نجات روح سینتیا، با دووم به دنیای جهنم سفر کرد. وقتی این زوج به جهنم رسیدند با انواع هیولاها و موجودات رو به رو شدند.

اما هیچکدام از آن‌ها به اندازه خود مفیستو ترسناک و فریبنده نبودند. وحشتناک‌تر از هر دشمنی که در برابرش قرار گرفتند انتخاب‌هایی بود که این دو باید انجام می‌دادند در حالی که شیطان به دنبال این بود که خواسته قلبی آن‌ها را برآورده کند.

چه چیزی باعث آشفته شدن توست، اسفتن؟

کاور کمیک Dr. Strange: What is it that Disturbs You, Stephen? (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور کمیک Dr. Strange: What is it that Disturbs You, Stephen? (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید) کاور کمیک Dr. Strange: What is it that Disturbs You, Stephen? (برای دیدن سایز کامل روی تصویر کلیک کنید)

پرسش مطرح شده در عنوان این بخش از یک شیرینی شانس وقتی که استرنج در حال لذت بردن از یک شام تنها بود بیرون آمد. او به سنکتوم سنکتوروم (Sanctum Sanctorum) بازگشت و متوجه شد که وانگ گم شده. بنابراین در معبد گانشا (Temple of Ganesha) رفت تا او را پیدا کند؛ جایی که وانگ در آن زمانی آموزش تبدیل شدن به یک راهب جنگجو را دیده بود.

تحقیقات دکتر استرنج او را به دنیایی دیگر فرستاد. جایی که پر بود از دریانوردان نامیرا، مارهای دریایی غول‌آسا و احتمالاً از همه آن‌ها خطرناک‌تر، الکترایی (Electra) که انرژی زندگی دیگران را جذب می‌کرد. ظاهراً او می‌توانست هر چیزی که در آن جا بود و همچنین شهر درخشان دیکتوپلیس (Ditkopolis)، که نامش را از یکی از خالقان معروف مارول با نام استیو دیتکو (Steve Ditko) گرفته بود، را کنترل کند.

استفن قبول کرد که به الکترا کمک کند ولی در عوض وانگ در امان باشد. الکترا توضیح داد که پدرش جادوی خودش را به خواهرش، سلست (Celeste)، داده بود که منجر به مرگ تدریجی شهر شد. او از جادوگر عالی‌رتبه خواست تا کمکش کند که این قدرت به خودش منتقل شود.

وقتی دکتر استرنج در آن جا بود درباره این خواهرها و این که چطور یک فرشته سقوط کرده بین آن‌ها قرار گرفت اطلاعاتی کسب کرد. با این که دیکتوپلیس و پیرامونش چیزهای عجیب و غریبی را شامل می‌شد اما بدترین آن‌ها از کسی می‌آمد که به دنبال قدرت و عشقی بود که لیاقتش را از خود نشان نمی‌داد. حتی وقتی که الکترا در برابر حقیقت روشن قرار گرفت، نتوانست قبولش کند و به سیم آخر زد تا همه را به خودش به پوچی بکشاند.

به مطالعه در مورد دکتر استرنج ادامه دهید

  • ۸ نسخه قدرتمند دکتر استرنج
  • بهترین همکاری‌های مرد عنکبوتی و دکتر استرنج
  • ۱۰ بار که شخصیت‌های مارول از دکتر استرنج درخواست کمک کردند
  • آیا دکتر استرنج در Spider-Man: No Way Home واقعاً دکتر استرنج است؟
  • تریلر جدید فیلم Doctor Strange 2 به گروه ایلومیناتی اشاره دارد [تماشا کنید]

Marvel

برچسب‌ها:

نظر شما