به گزارش خبرگزاری فارس در یزد، پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ حرف و حدیثهای زیادی دارد که تمام شگفتیهای آن سندی محکم بر حقیقت دشمنی استکبار جهانی با ارزشهای انسانی و دینی انقلاب اسلامی ایران است.
شهادت شهیدمحمد منتظر قائم از جمله اسناد حقانیت انقلاب اسلامی در برابر ظلم و جنایت استکبار جهانی است که به هیچ عنوان نمی توانند آن را از تاریخ پاک کنند.
شهید محمد منتظر قائم متولد سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس از توابع استان خراسان است، البته خانواده محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیره خواران رژیم پهلوی، مجبور به هجرت از فردوس میشوند و در شهر و دیار پدریاش، یعنی یزد سکنی میگزینند.
محمد منتظرقائم تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه داد و در حالی که هنوز ۱۵ سال بیشتر نداشت حماسه ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ شکل گرفت، وی با وجود سن کم، تفکری عظیم در خود پرورانده بود و فعالیتهای ضد استکباریاش در آن سالها قابل توجه است.
وی به همراه پدرش در صف مبارزه با طاغوت حضور فعالانهای داشت و به صورت جدی به تکثیر و پخش اعلامیههای امام خمینی ره پرداخت. او با خلوص خاصی، عکس امام را به شیفتگان میرساند و با همکلاسیهایش، بی پروا علیه رژیم شاه بحث میکرد.
منتظرقائم تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه میدهد و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، لباس سربازی را با وجود آنکه کاملاً با رژیم پهلوی مخالف بود، بر تن میکند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت تنبیه میشود.
پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختیها، در شرکت برق مشغول به کار میشود، در سال ۱۳۵۰ با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت کرده و نخستین اعلامیه این گروه ششم بهمن ۱۳۵۱ در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع میشود که انعکاسی وسیع مییابد، اما بهعلت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج شده و مدت ۱۵ ماه در سیاه چالهای ساواک مورد شکنجه قرار میگیرد، اما با هوشیاری مثالزدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد میشود.
وی پس از آزادی از زندان همچنان به مبارزه ادامه میدهد و به همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که آن زمان وجههی خوبی در میان مردم داشت، پرداخت؛ اما بعد از انحراف و تغییر ایدئولوژی سازمان، رابطهی خود را با آن قطع کرد؛ ولی همچنان به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه میداد.
محمدمنتظرقائم پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبرکبیر انقلاب در سال ۱۳۵۸، بهعنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد میشود.
او سپاه را گسترش میدهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمیخیزد بهنحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر میبیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان میشود.
دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوریکه در روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند بالگرد آمریکایی در کویر طبس قرار میگیرد، هر چه سریعتر در محل حادثه حضور پیدا میکند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنیصدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به بالگردها و هواپیماهای آمریکایی را میدهد، ولی بعدها مشخص میشود که این بالگردها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بوده است.
بدین ترتیب محمد منتظرقائم که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنیصدر، به شهادت میرسد.
همرزمان سردار سپاه ابابیل در صحرای طبس در مورد حماسه کویر میگویند: «پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفتکش در نزدیکی جادهای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند بالگرد، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.»
محمدمنتظرقائم گفت: «اول نماز میخوانیم و سپس راهی میشویم.» نماز آن روزش طولانیتر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچهها به شوخی گفت: «حاجی نماز جعفر طیار میخواندی؟ لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد.»
سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم، در مسیر سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: «این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت میکند و ما پاسداران وسیلهای بیش نیستیم.»
به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچهها جدا شدم؛ محمد و دو نفر از بچهها به سمت بالگردها و هواپیمای سوخته راهی شدند.
در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتومی که بر فراز منطقه پرواز میکردند، توجهام را جلب کردند، بعد از آن صدای انفجار مهیبی از سمت بالگردها به گوش رسید، به سرعت به سمت بالگردها به راه افتادم، دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی بالگردها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنیصدر و همدستانش شده بود که میخواستند آن اسناد فاش نشوند. تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود.
تنها سه سال با محمد زندگی مشترک داشتم
صدیقه مدرس ثانوی همسر شهید منتظرقائم هم به خبرنگار فارس از یزد، در خصوص شخصیت همسرش، اظهار کرد: ولایتمداری و خستگی ناپذیری شهید منتظرقائم مثال زدنی بود و او هرگز به رغم شکنجههای بسیار و مشکلاتی که در مسیر مبارزه برای وی و حتی خانواده او به وجود آمد، دست از مبارزه بر نداشت.
وی افزود: شهید منتظرقائم همواره گوش به فرمان امام خمینی (ره) بود و اطلاعیهها و بیانیه های امام راحل را با دقت مطالعه کرده و آنها را در میان مردم توزیع می کرد.
مدرس ثانوی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۵۵ با شهید منتظرقائم ازدواج کردم و تنها سه سال زندگی مشترک داشتیم، عنوان کرد: در طول این سه سال هرگز نه غذای آنچنانی داشت و نه لباس آنچنانی و هرگاه به ایشان میگفتم که فرمانده سپاه هستی و باید لباس بهتری بپوشید، خود را پیرو حضرت علی (ع) میدانست.
همسر شهید منتظرقائم ادامه داد: شهید منتظرقائم سبک و سیاق خود را برای زندگی، فرماندهی، مبارزه و پایداری داشت و امروز این سبک و سیاق نیاز جوانان کشور ما است.
انتهای پیام/الف/ی