علی صولتی، خبرنگار: صبح روز یکشنبه، 4اردیبهشت تصاویری از یک پلنگ وحشی در خیابانهای قائمشهر بهشدت در فضای مجازی دستبهدست شد. به گفته منابعی، این پلنگ در یکی از ویلاهای اطراف شهر نگهداری میشده و پلیس به اتفاق دستگاههای دیگر برای گرفتن آن اقدام کرده بود اما روایات در این خصوص متعدد بوده و منابع رسمی میگفتند اینکه حیوان از جنگل و طبیعت وارد شهر شده یا در شهر نگهداری میشده، امری نامشخص است. اینکه این گونه از کجا آمده شاید چندان مهم نباشد، نه بهاندازهای که نحوه برخورد با این مشکل اهمیت دارد. در هر صورت بار دیگر یک حیوان وحشی زنده وارد سکونتگاه انسانی شد و مرده بازگشت! اتفاقی ناامیدکننده که متاسفانه انگار دیگر به آن عادت کردهایم. گفته شده پلیس به اجبار به این گونه ارزشمند شلیک کرده است تا مردم و ماموران آسیب بیشتری از حملات آن حیوان نبینند، چراکه ابزار زندهگیری و بیهوشی حیوان بهموقع به صحنه نرسیده بود. حال سوال این است که چه کسی و چه دستگاهی مسئول این نرسیدن امکانات زندهگیری است؟ اگر سازمان حفاظت محیطزیست در این مورد کمبود بودجه و اعتبار دارد همانطور که در همه مشکلات از نابودی جنگلهای هیرکانی گرفته تا حفاظت از حیاتوحش، همین مشکل را بهانه میکنند، چطور با افزایش رقم بودجهشان در سال جدید بازهم ادعای کمبود امکانات دارند؟ به هر جهت سعی کردیم موضوع را از خود مقامات سازمان حفاظت محیطزیست و همچنین کارشناسان حوزه حیاتوحش جویا شویم و به این سوال پاسخ دهیم که چه کسی مقصر این زندهگیری که نه، مردهگیریهاست و بالاخره چه زمانی قرار است تکلیف قانونی و عملی مقابله با این مشکل، معلوم شود؟
نخست آنکه در این رویداد فضا خیلی ابهامآلود است و همه آنچه تاکنون میدانیم براساس شنیدههاست. یکبار مدیر روابطعمومی استان مازندران گفت که این حیوان در یک ملک شخصی نگهداری میشده، یکبار هم فرمانده یگان حفاظت محیطزیست گفت که این حیوان از طبیعت به داخل شهر آمده و در ویلا و سکونتگاه شهری نگهداری نمیشده است. هنوز نمیشود با قطعیت گفت کدام روایت درست است اما چیزی که مشخص است آنکه اگر این حیوان در منزل شخصی نگهداری میشده، این کار 100درصد غیرقانونی است. هیچ حیوان وحشیای نمیتواند در سکونتگاههای شخصی و درون خانهها نگهداری شود و این کار مشمول مجازات قاچاقچیان حیاتوحش خواهد بود. پیشتر مقامات یگان حفاظت محیطزیست درخصوص ممنوعیت نگهداری حیوانات وحشی در منزل گفته بودند، براساس ماده 31 قانون شکار و صید، خرید، فروش و نگهداری کلیه جانوران وحشی بدون اخذ مجوز قانونی ممنوع بوده و جرم تلقی میشود و طبیعتا یگان حفاظت محیطزیست در اجرای وظایف ذاتی خود با متخلفان این عرصه برابر مقررات قاطعانه برخورد میکند. اگر حیوان از دامن طبیعت به شهر آمده باشد تکلیف مشخص است اما اگر واقعا حیوان در خانه یا ویلا نگهداری میشده باید گفت که آن ماده 31 قانون شکار و صید منسوخ شده و تکلیف قانونی در اینصورت در هالهای از ابهام است اما طبق آییننامههای دستگاههای مختلف و رویه کنونی، سازمان حفاظت محیطزیست، آتشنشانی و نیروی انتظامی مسئول برخورد با شخص نگهدارنده و گرفتن حیوان خواهند بود.
حفاظت محیطزیست: خودمان هم از فضای مجازی خبردار شدیم!
بعد از تمام اظهارات و گمانهزنیها، هم از سمت برخی مسئولان محلی و هم مردمی که این پلنگ را از نزدیک دیدند و شاهد وقایع بودند، ما گفتوگویی با رضا فرجی، سرپرست دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست انجام دادیم و این مقام مسئول در تشریح ماجرای قائمشهر به «فرهیختگان» گفت: «پلنگ جزء حیواناتی است که زیستگاه اصلیاش مازندران است. ما صبح روز گذشته در اولین ساعات اداری از طریق تعدادی کلیپ و خبر در فضای مجازی مطلع شدیم که پلنگی در خیابانهای قائمشهر توسط شهروندان مشاهده شده و به مراجع مختلف ازجمله محیطزیست اطلاعرسانی شد. بلافاصله با همکارانمان در استان مازندران تماس گرفتیم و آنها را در جریان گذاشتیم و آنها هم عازم محل شدند، اما پیش از آنکه همکاران به صحنه برسند و برای بیهوشی و زندهگیری حیوان اقدام کنند، افراد عادی دیگری با این گونه مواجه میشوند و پس از آن پای آتشنشانی و نیروی انتظامی به موضوع باز میشود و آنها سعی میکنند به نوعی حیوان را مهار کنند تا جلوی آسیب رسیدن به شهروندان دیگر را بگیرند، که خب متاسفانه این حیوان هیجانزده میشود و به یکی دو نفر از حاضران در محل آسیب میرساند. البته ما هنوز گزارش مکتوبی در این خصوص نداریم اما براساس گزارشهای شفاهی که از استان گرفتیم، یکی از این افراد هم از ماموران نیروی انتظامی بود که براساس شنیدههای ما از ناحیه کتف و قفسهسینه دچار آسیب میشود و بهخاطر آنکه این آسیب بیشتر نشود و حیوان به فرد دیگری حمله نکند، یکی از ماموران نیروی انتظامی تیری به سمت این حیوان شلیک میکند و حیوان زخمی میشود. همانوقت ماموران یگان حفاظت میرسند و تا سلاح بیهوشی و مواد بیهوشکننده مهیا شود تا حیوان را بیهوش کنند، زمان از دست میرود و متاسفانه بعد از بیهوش کردن و زندهگیری، حیوان حین فرآیند انتقال به سمت منطقه سمسکنده و تیمار و دوا و درمانش در آنجا، تلف میشود. این ماجرایی است که طبق گزارشهای شفاهی و نقلقول همکارانمان در استان اتفاق افتاده است.»
در بعضی استانها حتی یک اسلحه بیهوشی هم نداریم
کمبود امکانات و دست بسته ماموران و مسئولان محیطزیست در مواجهه با شرایط اینچنینی همیشه محل سوال و ایراد بوده است. در آتشسوزی جنگلها، کمبود امکانات جان درختان زیادی را گرفت، در نجات جان حیوانات و زندهگیری آنها هم این مورد بیتاثیر نبوده و حتی یکی از گمانهها در جریان ماجرای پلنگ قائمشهر، نبود سلاح بیهوشکننده یا عدم تسلط مامور محیطزیست در استفاده از سلاح بوده است که فرجی در واکنش به این موضوع گفت: «دقیقا مشخص نیست حیوان از طبیعت و جنگل وارد شهر شده یا در سکونتگاه شخصی یا ویلا نگهداری میشده، همکاران ما در استان مشغول بررسی این اتفاق هستند. معمولا چنین اتفاقی که در شهر شلوغی مثل قائمشهر رخ میدهد و یک حیوان وحشی میآید و بهراحتی در شهر ظاهر میشود، شاید خیلی معقول نباشد مگر آنکه حیوان مثلا مبتلا به بیماری یا پیر باشد و در طبیعت نتواند بهسادگی غذایی به دست بیاورد و بهسمت منابع در دسترستر داخل شهر بیاید و به سکونتگاههای انسانی متوسل شود. یا اینکه حیوان مبتلا به بیماری خاصی باشد مثل هاری که حالت هیجانی به حیوان میدهد و از ترسش در مقابله با انسان میکاهد. یا اینکه در حالت سوم ممکن است توسط فردی در جایی نگهداری میشده و از آنجا گریخته و در محیط شهری حاضر شده باشد. این را همکاران ما در مازندران دارند بررسی میکنند و تا زمانی که پاسخ قطعیاش مشخص نشود متاسفانه نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم. اسلحه بیهوشی و ماده بیهوشکننده چیزی نیست که در همه واحدهای یگان حفاظت محیطزیست در دسترس باشد و بالاخره این مورد یکی از کمبودهای تجهیزاتی سازمان حفاظت محیطزیست است و جزء مواردی است که ما خود دائما پیگیری میکنیم. در سطح یک استان ممکن است یکی دو اسلحه بیهوشی وجود داشته باشد و بعضی استانها ممکن است همین را هم نداشته باشند و بسته به موقعیتی که پیش میآید از امکانات استانهای همجوار استفاده کنند یا اینکه گاهی شما این امکانات را مثلا در شرق استان دارید و واقعه در غرب استان است و باید امکانات را منتقل کنید و این انتقال هم مشکلات خود را دارد. بالاخره ایندست مسائل و مشکلات همیشه وجود دارند. بهعلاوه آنکه در آن زمانی که حیوان مشاهده شد، یعنی 4 یا 5 صبح، تا هماهنگیهای لازم انجام شود، تا اطلاعرسانی شود و تا اسلحه از آنجایی که بوده به محل منتقل شود، زمان از دست میرود. این امور نیاز به زمان دارند و طبیعی است. تاخیری که ایجاد شد از این بابت بوده و اینکه اصلا اسلحهای وجود نداشته باشد، خبر نادرستی است.»
چه دستگاهی راسا مسئول جمعآوری حیوانات وحشی است؟
مژگان جمشیدی، فعال و کارشناس حوزه محیطزیست و حیاتوحش درباره اینکه چه کسی در ازبینرفتن این گونه حیوانی مقصر بوده، در گفتوگو با «فرهیختگان» گفت: «اگر مشخص شود که شخصی حیوان را در خانهاش نگهداری میکرده، باید با آن فرد برخورد شود. اما میدانیم که پلنگ، هم در مناطق جنگلی حضور دارد و هم مناطق کوهستانی و استان مازندران هم از زیستگاههای مناسب اینگونه محسوب میشود. بهعلاوه آنکه در خیلی از استانها ما زیستگاههای کوهستانی و جنگلی داریم که پلنگها در آنها زندگی میکنند و ممکن است حیوان از دامن طبیعت به شهر آمده باشد. اما اینکه چرا این حیوان به این روز افتاد، بحثی است که متاسفانه در سالیان گذشته به دفعات اتفاق افتاده و شاهد بودهایم یک گونهای از حیاتوحش وارد محیطهای شهری شده و سازمان حفاظت محیطزیست دسترسی به اسلحه بیهوشی نداشته است یا اسلحه را داشته و دارت بیهوشی را نداشتهاند یا اصلا داروی بیهوشی نداشتند یا ممکن است اسلحه و دارت را هم داشته اما سواد استفاده از آن را نداشتهاند و نحوه استفاده از آن را بلد نبودند و درنهایت اگر از دارت بیهوشی هم استفاده کردند به دلیل نداشتن تخصص و آموزشهای کافی، به دلیل استفاده از دز بالای داروی بیهوشی، حیوان از دست رفته است. امروز گفته شده نیروی انتظامی ظاهرا اول شلیک کرده و اسلحه بیهوشی در محیطزیست شهرستان در دسترس نبوده و از جای دیگری برایشان فرستادند. در هر صورت مساله آن است که حیوان از ساعت چهار صبح در شهر دیده شده است. چطور آتشنشانی، هلالاحمر و ماموران نیروی انتظامی بهعلاوه یک لشکر شکستخورده از مردم حیوان را دور میکنند اما اثری از ماموران محیطزیست نیست؟ حتی اگر دارت بیهوشی هم نداشتهاند توجیه قابلقبولی نیست. چرا باید چنین ازدحامی درست شود؟ این بار اولی نیست که حیوانی به داخل شهر راه پیدا کرده است. وقتی حیوانی به داخل شهر میآید، نباید اطرافش ازدحام ایجاد شود، وقتی حیوانی وارد محیط شهری و سکونتگاه انسانی میشود، استرس خیلی زیادی به آن وارد میشود. اگر انسانی هم آن اطراف باشد و سروصدا کند طبیعتا حیوان درصدد دفاع از خود برآمده و اقدام به نجات خود از دست آنها خواهد کرد. در این حالت طبیعی است که حیوان برای خارج شدن از حلقه محاصره به انسانها حمله خواهد کرد و این یک رفتار کاملا طبیعی است. آنچه غیرطبیعی است رفتار مردم، هلالاحمر، نیروی انتظامی و ماموران سازمان حفاظت محیطزیست است. این نشان میدهد سازمان حفاظت محیطزیست، خودشان، مامورانشان و کارکنانشان اصول اولیه برخورد با حیوان وحشی را نمیدانند تا دستکم این موضوع را به اطلاع سایر ارگانها و دستگاههای دیگر هم برسانند که اقدام به خلوت کردن محیط کنند یا اصلا خیابان را ببندند و اقدامات لازم را انجام دهند. ظاهرا هیچکدام از این اتفاقات نیفتاده است. حیوان را دارند میبرند و یک لشکر شکستخورده پشتش انسان است. هرکس از هرکجا دارد فیلم میگیرد! همه اینها نشاندهنده این است که این امری طبیعی بوده است. حیوان گیر افتاده و ممکن بود اگر من و شما هم آنجا بودیم یک چنگی هم به ما میانداخت و این موضوعات که حیوان وحشی بوده و حمله کرده است، هیچکدام نمیتوانند توجیه شلیک به حیوان باشند. میتوانستند صحنه را مدیریت کنند اگر واقعا اصول رفتارشناسی حیاتوحش را دستکم خود ماموران سازمان حفاظت محیطزیست میدانستند و میتوانستند از نیروی انتظامی بخواهند که صحنه را مدیریت کرده تا با ریسک کمتری بتوانند حیوان را به دام بیندازند تا زمانیکه اسلحه بیهوشی از راه برسد. هرکدام از این سناریوها که درست باشد برای من نوعی بهعنوان یک کارشناس این سوال پیش میآید که چطور سازمان محیطزیست باید پاسخ دهد که در صحنه حضور داشته یا نداشته است؟ اگر حضور داشته است، چرا با هماهنگی نیروی انتظامی نتوانست منطقه را خلوت کرده و صحنه را مدیریت کند که آدمهای کمتری در منطقه حضور داشته باشند تا حمله حیوان به انسانها ریسک کمتری داشته باشد؟ اگر هم سازمان حضور نداشته، نیروی انتظامی باید پاسخ دهد چرا به جای آنکه هلالاحمر و آتشنشانی را خبر کرده، ابتدا سازمان را در جریان نگذاشته است؟»
سوالات بیپاسخ حیاتوحش؛ عامل کشتهشدن گونههای حیوانی ارزشمند
این کارشناس حیاتوحش در ادامه گفتوگو، در پاسخ به این سوال که چه کسی راسا مسئول گرفتن حیوانات وحشی در شهر است، توضیح داد: «الان اگر شما حیوانی وحشی را در خیابان ببینید، طبیعی است که اول به پلیس خبر میدهید. اما این طبیعی نیست که پلیس به جای آنکه به سازمان حفاظت محیطزیست خبر بدهد، اول به هلالاحمر و آتشنشانی خبر دهد. نیروی انتظامی باید اول به محیطزیست خبر دهد و طبیعتا هم این اتفاق افتاده است اما یگان حفاظت محیطزیست یا نیامده یا دیر آمده است یا آمده و منفعل عمل کرده است و درنهایت عملکردشان باعث شده صحنه شلوغ و غیرقابل مدیریت شود و درنهایت نیروی انتظامی مجبور شود از سلاح استفاده کند. اما انتقاد اصلی به مامور نیروی انتظامی نیست. انتقاد اصلی متوجه سازمان حفاظت محیطزیست است. چرا نباید در سازمان حفاظت محیطزیست به تعداد کافی سلاح بیهوشی در اختیار داشته باشیم که درمواقع لزوم بتوانیم از آن استفاده کنیم؟ بهشخصه در سالهای گذشته تا آنجایی که به یاد دارم همواره در چنین مواقعی معطل سلاح بیهوشی بودهایم! یا سلاح بیهوشی بوده و کسی که بتواند بهدرستی از آن استفاده کند، در دسترس نبوده است. در اختیار داشتن این وسایل دیگر ابتداییترین وظیفه سازمان حفاظت محیطزیست است و این بدیهیترین ابزاری است که باید در اختیار داشته باشند. چرا بعد از این همه واقعه مشابه و پناهنده شدن حیواناتی مثل خرس، پلنگ، گربه جنگلی، گوزن و گرگ به سکونتگاههای انسانی، بودجه لازم برای اسلحههای بیهوشی تخصیص داده نمیشوند؟ اینها سوالات بیپاسخی است که باید یکجا پاسخ داده شوند و تا کی باید حیوانات وحشی در کشور ما به این وضع کشته شوند، به این دلیل که سلاح بیهوشی به سهولت در دسترس نبوده، کم بوده است یا در یک شهر دیگری بوده است؟ یکبار برای همیشه باید تکلیف این مشکل روشن شود. در دولتهای گذشته و سالهای قبل هر دستگاه مسئولی که باید پیگیر این وضعیت میشده و رسیدگی نکرده است، کوتاهی کرده و اینکه بگویند ما میراثدار مقامات قبلی بودیم هم توجیه خوبی نیست. این مشکل باید یکجایی حل شود. چطور در یک استانی مثل مازندران که استانی کوهستانی و جنگلی در خط البرز است اسلحه بیهوشی موجود نیست؟ چطور است که برای وجود یک پتروشیمی در تالاب میانکاله تمامی مسئولان استانی سینهچاک میدهند، آن وقت یک گونه حیوانی بسیار ارزشمند از حیاتوحش ما زنده به داخل شهر آمده و مرده باز میگردد؟
پلیس مسئول گرفتن حیوانات است پس باید امکانات زندهگیری را هم داشته باشد
این فعال حوزه محیطزیست و حیاتوحش درباره اینکه آیا پلیس اختیار و مسئولیت گرفتن حیوانات وحشی را دارد، گفت: «آنهایی که برای دفاع از صنعت و معدن در زیستگاه حیاتوحش سینهچاک میدهند چرا برای مدیریت حیاتوحش و حفاظت از آن اقدامی نمیکنند؟ چرا نمیپرسند که اگر این حیوان از سکونتگاههای انسانی آمده، از کجا آمده است و چطور آمده است؟ و اگر آمده نحوه برخورد صحیح با آن چیست؟ چرا ابزار مناسب برای حفظ حیاتوحش در اختیار سازمان حفاظت محیطزیست قرار نگرفته است؟ این سوالی است که مسئولان استانی هم باید به آن پاسخ دهند و چیزی نیست که سازمان محیطزیست صرفا در تهران برای آن چارهای بیندیشد. دولت بهصورت کلان باید برای آن راهکار پیدا کند. مگر یکی از وظایف و دغدغههای استانداری مازندران نباید نحوه مقابله با حیوانات وحشی و حفظ حیاتوحش در این موارد باشد؟ مگر این دفعه اول است که یک پلنگ وارد شهر میشود؟ اگر سازمان حفاظت محیطزیست و همچنین محیطزیست استانها کمبود بودجه و اعتبارات دارند و نمیتوانند اسلحه و دارت بیهوشی تهیه کنند یا تخصص لازم، افراد آموزشدیده و امکانات را نمیتوانند مهیا کنند، لازم است دولت بهصورت کلان در این خصوص پاسخ دهد. اما این دلیل نمیشود که مسئولان استانی از خودشان سلبمسئولیت کنند و ما درنهایت همهچیز را متوجه سازمان حفاظت محیطزیست بدانیم. به اعتقاد من همهچیز اولا متوجه سازمان حفاظت محیطزیست و بعد سایر ارگانها در استان مازندران است که همگی در قبال حفظ این گونه حیوانی مسئولیت داشته و باید هر کاری میکردند که این گونه حیوانی به این روز نیفتد. اما متاسفانه این اتفاق اینبار هم افتاد و درست مثل دفعات قبل و دهها و صدها مورد دیگر که هر ساله اتفاق میافتد، حیوان زنده نماند و بعد از این نیز همینگونه خواهد بود، چون مسئولان علاقهای به درس گرفتن از اشتباهات گذشتهشان ندارند. اگر پلیس از پیش میدانست این گونه حیوانی در سکونتگاه انسانی و در یکی از ویلاها نگهداری میشود، میتوانست خودش وارد شده و حیوان را بگیرد؛ چراکه بههرحال این تخلف مشمول مجازات قاچاق حیوانات وحشی میشود. به حدس من پلیس از قبل اطلاعی از چنین واقعهای نداشته و اگر اطلاعی وجود داشت، باید حتما برای زندهگیری اینگونه به یگان حفاظت از محیطزیست خبر میداد یا خودش امکانات زندهگیری حیوان را تدارک میدید. بارها اتفاق افتاده که مثلا در همین تهران پرندگان شکاری در آپارتمانها نگهداری میشدند و پلیس اطلاع پیدا کرده، حیوان را گرفته و تحویل سازمان حفاظت محیطزیست داده است. پلیس بهراحتی در این موارد وارد میشود و برخورد میکند و متولی این امور است. در هر صورت سازمان باید در این خصوص پاسخ دهد که اطلاعرسانی لازم از سوی پلیس صورت گرفته یا خیر؟ یا اگر کوتاهی بوده از جانب خود سازمان بوده یا خیر؟»