شناسهٔ خبر: 53023344 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ویجیاتو | لینک خبر

زنان برتر سینمای ایران - بهترین کاراکترهای زن در فیلم‌ها

زنان سرزمین سینمای من

صاحب‌خبر -

هشتم مارس، روز جهانی زن که در ابتدا مبنابی سیاسی-اجتماعی و برابری‌خواهانه داشت، امروز مفهومی متعادل‌تر پیدا کرده است. روز جهانی زن روزی ست برای یادآوری زنان و تقدیر از دست‌آوردهایشان. به همین مناسبت که چند روز پیش مراسم جشن آن در دنیا و ایران برگزار شد، چند تصویر ماندگار زنانه در سینمای ایران را با هم مرور می‌کنیم.

«گلنار» در «دختر لر»- ۱۳۱۲

سینمای ایران با یک زن زبان باز کرد: دختر لر. اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا اولین فیلم ناطق فارسی را در هندوستان ساختند تا جان تازه‌ای به سینما‌های ایران بدهند و در حافظه‌ها ماندگار شوند. جعفر و گلنار، زوج عاشق فیلم آن‌قدر محبوب بودند که نامشان تا همین امروز هم بر سر زبان‌ها مانده باشد. روح‌انگیز سامی‌نژاد با آن لهجه کرمانی‌اش (لر؟!) نقش گلنار را بازی می‌کند و خود سپنتا، جعفر را. دختر لر جزء معدود فیلم‌های سینمای ماست که مدام به آن ارجاع داده می‌شود. گلنار به شکل زنی وفادار و کنشگر در فیلم ظاهر می‌شود و بر خلاف بسیاری از زن‌های منفعل سینمای امروز برای چیزی که می‎خواهد تلاش می‌کند.

دختر لر دختر لر

با وجود آن که اهمیت دختر لر بیشتر از جنبه تاریخی سینما و دستاورد تکنیکی ست تا هنری و زیبایی‌شناسانه، شخصیت گلنار از دخترهای به یاد ماندنی در فیلم‌های ایرانی ست. دختر لر در بسیاری از تولیدات سینمایی بعد از خودش مورد یادکرد قرار گرفته است. مهم‌ترین آن‌ها «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» ساخته «مخملباف» است که در آن بخش عمده‌ای از بار داستان فیلم بر رابطه گلنار و ناصرالدین‌شاه گذاشته شده است.

«نائی» در «باشو غریبه کوچک»- ۱۳۶۸

در یادداشت مربوط به قهرمان‌های ماندگار سینمای ایران گفتیم که «بهرام بیضایی» استاد بلامنازع خلق زنان قدرتمند در سینمای ماست. یکی از این زن‌های قدرتمند و به یاد ماندنی، شخصیت نائی در فیلم باشو غریبه کوچک است. باشو، فیلمی انسانی و طرفدار صلح است که دیالوگ‌های گرمش هنوز در خاطر ایرانی‌ها مانده است. برای نمونه تلاش مائی برای هم‌زبان شدن با باشو از سکانس‌های خاطره‌انگیز این فیلم است.

تفاوت رویکرد بیضایی به زن از آن‌جا ناشی می‌شود که او زنان را نه از موضعی ترحم‌برانگیز، بلکه از موضع قدرت به تصویر می‌کشد. زنان فیلم‌های او شجاع، سازش‌ناپذیر، سرسخت و حتا کله‌شق هستند. نائی زنی ست که به تنهایی خانواده خودش و این غریبه تازه از راه رسیده را تر و خشک می‌کند. او در دنیایی سراسر جنگ و تبعیض، تخم مهر می‌کارد و جالب آن‌ که برای دفاع از این مهر، مجبور به جنگ می‌شود.

باشو غریبه کوچک باشو غریبه کوچک

یکی دیگر از این زن‌های مستقل و قوی، «گلرخ کمالی» در فیلم دیگر همین فیلمساز، یعنی «سگ‌کشی» ست. نکته حائز اهمیت درباره زنان آثار بیضایی آن است که این روحیه جنگندگی از زنانگی آن‌ها نمی‌کاهد.

نمونه‌های دیگر از زن‌هایی که مبارزه را انتخاب می‌کنند و در برابر ناملایمات سر خم نمی‌کنند را می‌توان در شخصیت «ریحان» در «کافه ترانزیت» ساخته «کامپوزیا پرتویی»، «دو زن» ساخته «تهمینه میلانی» و حتا «سارا»ی مهرجویی، سراغ گرفت.

«آفاق» و «نرگس» در «نرگس»- ۱۳۷۰

«رخشان بنی‌اعتماد» در یکی از خاطره‌انگیزترین ساخته‌هایش دست به خلق دو زن می‌زند که علی‌رغم تفاوت‌هایشان، شباهت‌های زیادی به هم دارند.

آفاق با بازی «فریماه فرجامی» زنی ست که «عادل» با بازی «ابوالفضل پورعرب» را از نوجوانی زیر پر و بال خود گرفته و از خلافکاری خرده‌پا به دزدی ماهر بدل کرده‌است. آن دو علی‌رغم اختلاف سنی‌شان با هم ازدواج کرده‌اند. حالا، عادل در اوج جوانی به نرگس با بازی «عاطفه رضوی» علاقه‌مند می‌شود. عادل کسی را ندارد که برای خواستگاری ببرد؛ لاجرم آفاق نقش مادر او را بازی می‌کند و به خواستگاری هووی خود می‌رود! وقتی ماجرا برای نرگس روشن می‌شود، تلاش می‌کند عادل را از راه خلاف بازگرداند.

فیلم نرگس فیلم نرگس

آفاق و نرگس هر دو ماندن و ساختن را انتخاب می‌کنند. بازگشت را سرشکستگی و مایه خفت می‌دانند. این گونه شخصیت‌ها تحمل کردن را فضیلت محسوب می‌کنند و بسیار شبیه به تلقی غالب (دست کم در دید قدیمی‌ترها) از زنِ خوبِ بسازِ ایرانی هستند.

یکی دیگر از نمونه‌های مشابه این دو زن، «لیلا» ساخته مهرجویی ست. زنی که آن‌قدر در موضع انفعال و صبر می‌ماند تا هم خودش دیوانه می‌شود، هم همسرش و هم مخاطب! با این حال، لیلا، با آن نریشن‌های پر سوز و گداز و با بازی «لیلا حاتمی» جوان، یکی از تصویرهای ماندگار زنانه در سینمای ماست.

«مریم قندی» در «سفر به چزابه»- ۱۳۷۴

«عاطفه رضوی»، با بازی در نقش یک امدادگر زن در جبه‌های حنگ ایران و عراق، به کهن‌الگوی زن در سینمای دفاع مقدس بدل شد. دفاع مقدس، از ژانرهای مهم سینمای ایران پس از انقلاب است. ژانری که به خاطر ویژگی‌های ماهوی خود بیشتر مردانه است. با این حال جنگ، مسئله‌ای مربوط به همه است و لاجرم زنان هم به دنبال ادای دین خود به این خاک هستند. مریم قندی یکی از آن‌هاست. پرستاری که پیکر رزمنده قطع نخاع شده‌ای را مسیح‌وار به دوش می‌کشد.

«رسول ملاقلی‌پور» در این فیلم رشادت زنانه و مردانه را به طور هم‌زمان  تصویر می‌کند. سفر به چزابه، با موضوعی خویشتاب به سینما اشاره می‌کند و در عین حال از نخستین آثاری ست که بیش از حد مردانه شدن ژانر جنگی را نقد می‌کند.

سفر به چذابه سفر به چذابه

کاراکتر «محبوبه» در «روبان قرمز» ساخته «حاتمی‌کیا» هم یکی از زن‌های به یاد ماندنی سینمای دفاع مقدس است. بازی خوب «آزیتا حاجیان» به ماندگاری شخصیت کمک کرده است. با این‌حال نقش زن‌ها در این ژانر به پرستار و مادر و جنگ‌زده محدود مانده است.  

«درنا» در «آدم‌برفی»- ۱۳۷۶

یاد کردن از زن‌های به یاد ماندنی سینمای ایران بدون نام بردن از مردی که چند بار در فیلم‌های ایرانی نقش‌های زنانه را بازی کرده‌است، چیزی کم دارد؛ «اکبر عبدی» در نقش مرد هزار چهره (از جمله چهره‌های زنانه).

خاطره آدم‌برفی با آن توقیف و سر و صداهایی که زمان اکرانش به پا کرد، به قدر کافی در ذهن مخاطب ایرانی پررنگ هست. عباس، جوانی ست که به عشق آمریکا حاضر می‌شود چهره‌ای زنانه به خود بگیرد و در این راه با زنی به نام دنیا آشنا می‌شود و به او دل می‌بندد. عباس به عشق دنیا از مهاجرت منصرف می‌شود و درنا بودن را کنار می‌گذارد. اما چهره اکبر عبدی در نقش درنا از حافظه مخاطب ایرانی سینما حذف شدنی نیست.

درنا در آدم برفی درنا در آدم برفی

مردان زن‌پوش دیگری هم در سینمای ایران خلق شده‌اند، با این حال، آدم برفی «داوود میرباقری» از جسورانه‌ترین محصولات سینمای ماست. فیلمی که دقیقا به خاطر همین شمایل زنانه اکبر عبدی سه سال در توقیف بود!

«رویا» در «کاغذ بی‌خط»- ۱۳۸۰

«ناصر تقوایی» در کاغذ بی‌خطش تصویر جدیدی از زن را به نمایش گذاشت. زنی که می‌خواهد تحرکی داشته باشد اما لاجرم آقایی شوهرش را هم پذیرفته است. او یک زن یک مادر، یک دوست و یک همسر است و حالا علاوه بر این‌ها می‌خواهد نویسنده هم باشد. به نظر می‌رسد در این برهه زن ایرانی دیگر آن سر پر بادش را از دست داده است!

رویا زنی مالیخولیایی ست که حالا قصد دارد این قصه‌پردازی‌هایش را در قالب یک فیلمنامه الهام گرفته از زندگی خودش بریزد. او برای انتقال جزییات زندگی خصوصی‌اش به فیلمنامه تایید همسرش را نیاز دارد.

هدیه تهرانی در کاغذ بی خط هدیه تهرانی در کاغذ بی خط

بازی گیرای دو غول بازیگری ایران یعنی «هدیه تهرانی» و «خسرو شکیبایی» در کنار هم، کاغذ بی‌خط را به یکی از آثار فراموش ناشدنی سینمای ما بدل کرده است.

«ترانه» در «من ترانه پانزده سال دارم»- ۱۳۸۱

گونه دیگری از زن‌های پر تکرار در سینمای ایران، دخترهای نوجوانی هستند که در مواجهه با دنیای بی‌رحم بزرگسال، مجبورند کودکی و معصومیتشان را از دست بدهند. ترانه بهترین نمونه این دخترهاست. او مورد ظلم واقع می‌شود اما در عین حال تسلیم نمی‌شود. حاضر نیست جلوی کسی سر خم کند و در نهایت مثل همه نوجوان‌ها کار خودش را می‌کند. ترانه یک تنه جور زندگی‌اش را می‌کشد و وقتی بچه‌دار می‌شود، مسئولیت فرزندش را هم یک تنه بر دوش می‌کشد.

ترانه با مادربزرگش زندگی می‌کند. مادرش را از دست داده و پدرش در زندان است. بعدازظهرها در یک عکاسی کار می‌کند. به زودی، جوانکی به نام امیرحسین او علاقه‌مند می‌شود و علی‌رغم مخالفت‌های مادر پسر، با هم ازدواج موقت می‌کنند. ترانه باردار می‌شود اما امیرحسین کسی نیست که زیر بار چنین مسئولیتی برود. ترانه می‌خواهد بچه را نگه دارد اما کشمیری برای از پا درآوردن او همه کار می‌کند. در مقابل ترانه هم برای از پا نیفتادن همه تلاشش را می‌کند. سرانجام با رسیدن به پیروزی، یعنی گرفتن شناسنامه برای بچه، حاضر نمی‌شود نام امیرحسین را به عنوان پدر اعلام کند.

ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم

من ترانه پانزده سال دارم که سیمرغ بلورین بهترین فیلم را نصیب «رسول صدرعاملی» کرد، روی فیلمنامه‌ای از «کامبوزیا پرتویی» ساخته شد. از نمونه‌های مشابه چنین زنانی می‌توان به «دختری با کفش‌های کتانی»، ساخته دیگر رسول صدرعاملی و حتا شخصیت «ستاره» با بازی «گلشیفته فراهانی» در فیلم «دیوار» اشاره کرد. ستاره از دو مورد قبلی قوی‌تر، برون‌گراتر و فعال‌تر است، در نتیجه مشکلات سر راهش هم خارجی‌تر و جدی‌تر هستند. دختری که برای تحمل کردن تفاوت‌های جنسیتی تحمیلی جامعه زیادی جوان و زیادی جسور است.

«گیلانه»- ۱۳۸۳

حالا زنان در سینمای دفاع مقدس ایران نقش جدیدی گرفته‌اند. مادران تنها و زجر کشیده، دسته دیگری از زن‌های سینمای ما هستند. گیلانه یکی از معروف‌ترین آن‌هاست. رخشان بنی اعتماد و «محسن عبدالوهاب»، با گیلانه از فیلمسازانی بودند که دست روی قصه مادرانی گذاشتند که باید با تبعات جنگ دست و پنجه نرم کنند. کسانی که فداکارانه جوان‌های دسته‌گلشان را در راه این مملکت فدا کرده‌اند. لهجه گیلکی و بازی دلنشین «فاطمه معتمدآریا» از نکات به یاد ماندنی این فیلم است.

گیلانه گیلانه

به جز ننه گیلانه، کاراکتر «الفت» در فیلم «شیار 143» با بازی درخشان «مریلا زارعی» هم نمونه دیگری از این مادرهای سینمایی ست. البته، حضور مادرهای تنها، به سینمای دفاع مقدس محدود نیست. «میم مثل مادر» ملاقلی‌پور و حتا شخصیت «عفت خانم» در مهمان مامان هم مادرهایی هستند که باید دست تنها گلیم زندگی‌شان را از آب بکشند.

«سمیه» در «ابد و یک روز»- ۱۳۹۴

شهرت کاراکتر سمیه در ابد و یک روز بیش از آن که مدیون بازی خوب «پریناز ایزدیار» یا نقش شخصیت در پیشبرد داستان باشد، به خاطر لطیفه‌هایی ست که بر اساس دیالوگ شخصیت «محسن» خطاب به او ساخته شده است. سمیه نه تنها در سینما بلکه در جامعه ایرانی به یک نماد بدل شده است.

او خواهری ست که باید بین خواست خودش و خوشبختی خانواده یکی را انتخاب کند. سمیه سنگ صبور همه اعضای خانواده است. همه هنگام دشواری‌ها به سراغش می‌روند و از او توقع دارند مانند مادری کوچک فداکاری‌های بزرگ بکند. او در عین جوانی ستون خانه است؛ طوری که با رفتنش نظم و شالوده خانه از هم می‌پاشد. سمیه نباید برود.

پریناز ایزدیار سمیه ابد و یک روز پریناز ایزدیار سمیه ابد و یک روز

سخن پایانی:

زن ایرانی در سینمای امروز ایران جایگاه و قوام درستی ندارد. در سینمای بدنه و در ژانر کمدی چیزی جز یک مانکن زیبا و تهوع‌آور نیست و در سینمای اجتماعی یا منفعل و سربار است یا قهرمان‌بازی‌هایی غیر قابل باور نشان می‌دهد که چیزی بیشتر از یک ژست‌ نیست. به  علاوه، جای خالی زن به عنوان قهرمان ژانر کمدی به شدت به چشم می‌خورد.

پر واضح است که زن‌ها در دهه‌های 70 و 80 نقش پررنگ‌تر و جدی‌تری در سینمای ایران داشته‌اند. عجیب آن که هرچه پیش می‌رویم قوت شخصیت‌های زن در حال تحلیل است. از ناییِ باشکوه در باشو غریبه کوچک به زنانی منفعل، شکننده، بازی خورده مثل «مینا»ی «رگ خواب» و کتک‌خورده‌هایی مثل «ملی و راه‌های نرفته‌اش» رسیده‌ایم. دست خوش!

مقالات مرتبط

تا 1.000.000 تومان خرید کن ماه آینده پرداخت کن

برچسب‌ها:

نظر شما