بیشتر از همه ماجراهای دیگر در جریان شکست سنگین چهار گله منچستریونایتد از تیم همشهری، تصویری در شبکههای اجتماعی از این مسابقه دست به دست میشود که تفاوتهای واقعی دو تیم را به نمایش میگذارد. در لحظاتی از این مسابقه، درصد مالکیت توپ 92 به هشت به سود سیتی بوده است! یعنی تیم پپ گواردیولا حتی اگر روبهروی یک تیم محلی قرار میگرفت هم به چنین درصدی نمیرسید. باختن بخشی از حقیقت فوتبال است اما نمایش نیمه دوم قرمزها در دربی منچستر، خجالتآور به نظر میرسید. حتی روی کین به عنوان یکی از چهرههای اسطورهای باشگاه به شدت به انتقاد از عملکرد بازیکنها پرداخته و بازی آنها را شرمآور دانسته است. گری نویل نیز مالکان باشگاه را به یک دهه سیاستهای غلط در منچستر متهم کرده است. شکست در این بازی به تنهایی مهم نیست. نکته مهم اینجاست که قرمزها در دقایق زیادی از این بازی، کاملا مقابل حریف تسلیم شده بودند و هیچ طرح و برنامهای نداشتند. اتفاقی که با فرهنگ همیشگی حاکم بر یونایتد تضاد وحشتناکی دارد. به نظر میرسد ایده استفاده از رالف رانگنیک به عنوان سرمربی موقت هم اصلا جواب نداده است. رانگنیک البته قرار است تنها تا پایان فصل سرمربی منچستر باشد اما با این نتایج و این سبک بازی، بعید است کسی او را در یونایتد به عنوان یک مدیر ورزشی بپذیرد. خیلیها تصور میکردند ورود رانگنیک، یونایتد را به لحاظ دوندگی متحول میکند و این تیم را به لحاظ سبک بازی در موقعیتی مشابه با تیمهای یورگن کلوپ قرار میدهد اما این اتفاق به هیچ وجه رخ نداد. منچستر همچنان همان تیم شکننده و آسیبپذیر قبلی است. همان تیمی که یک دفاع فاجعهبار دارد و معلوم نیست تا چه زمانی قرار است به بازیکن پراشتباهی مثل مگوایر اعتماد کند. بین لیورپولی که به سراغ استعدادی مثل فن دایک میرود و با خرید او دفاعش را بیمه میکند و منچستری که مگوایر را به گرانقیمتترین مدافع تاریخ فوتبال انگلیس تبدیل میکند، تفاوتهای زیادی وجود دارد. تفاوتهای بین دو تیم در جدول هم از همینجا میآید. دستیابی به سه رده اول جدول دیگر برای قرمزها محال است. آنها باید برای رده چهارم با آرسنال آماده آرتتا، وستهم خوب مویس و تاتنهام پرنوسان آنتونیو کونته رقابت کنند و بعید به نظر میرسد که شانس زیادی برای بردن این رقابت داشته باشند. از دست دادن سهمیه لیگ قهرمانان، انگیزه هر مربی بزرگی برای کار کردن در این باشگاه در فصل آینده را به حداقل میرساند. یونایتد دچار یک بیماری مزمن شده و اصلا نمیتوان تشخیص داد که این بیماری شدید قرار است چه زمانی به پایان برسد. این اصلا شبیه آن تیمی نیست که با هدایت سر الکس، جامها را یکی پس از دیگری درو میکرد و مدام موفقیتهای بزرگ به دست میآورد. این اصلا شبیه آن تیمی نیست که زمانی بهترین و بزرگترین باشگاه فوتبال در تمام بریتانیا بود. این فقط شبحی از آن تیم است. یک تیم معمولی با یک گذشته درخشان که حالا دارد آرام آرام از ذهن دیگران پاک میشود.
نظر شما