شناسهٔ خبر: 52830236 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خرداد | لینک خبر

کیهان: طرح صیانت خودش خوب است، اسمش بد است!

کیهان در گزارش مفصلی تلاش کرده است برای طرح صیانت از فضای مجازی که با مخالفت ۷۰درصدی مردم در نظر سنجی‌ها روبرو شده، آن را موجه جلوه دهد.

صاحب‌خبر -

روزنامه کیهان درباره طرح محدودسازی اینترنت نوشت:‌ در روز‌های گذشته یک طرح و تصویب آن در کمیسیون ویژه هیاهویی در فضای مجازی به پا کرد. این طرح که تنظیم مقرراتی برای فضای مجازی بود با واکنش منفی عده قابل توجهی از کاربران فضای مجازی روبه‌رو شد. بیم و نگرانی عمده این افراد تعطیل شدن شبکه‌های اجتماعی بود حال آنکه بار‌ها و بار‌ها تاکید شده بود که هیچ‌بندی در این طرح به بستن شبکه‌های اجتماعی اختصاص ندارد.

این موضوع وضعیت خاصی را در هفته گذشته ایجاد کرد که نیاز به آسیب شناسی دارد. چرا یک طرح که هدف آن قانونگذاری برای فضای مجازی کشورمان است با چنین واکنش‌هایی روبه‌رو می‌شود و اینکه چرا تاکید چندین باره بر این موضوع که هدف این طرح بستن شبکه‌های مجازی و تعطیل کردن کسب و کار اینترنتی مردم نیست اثری آنچنانی به جا نگذاشت و...

اهمیت فضای مجازی، هم­پایه انقلاب رهبر معظم انقلاب جملاتی دارند که توجه به آن‌ها گویای اهمیت فضای مجازی است. رهبرانقلاب در جایی فرمودند: «اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم حتماً رئیس‌فضای مجازی کشور می‌شدم» که این بیانات اهمیت فضای مجازی را نشان می‌دهد و یا اینکه در موردی دیگر فرمودند: «اهمیت فضای مجازی به‌اندازه اهمیت انقلاب اسلامی است.»

همچنین معظم‌له در بیاناتی که ۲۲ تیرماه در ارتباط تصویری با نمایندگان یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی داشتند موضوع مدیریت بر فضای مجازی را یکی از این مسائل مهم عنوان کردند: «مسئله مدیریت فضای مجازی جزو مسائل مهم ما است. این مسئله، مسئله بلندمدت هم نیست بلکه مسئله کوتاه‌مدت و میان‌مدت و جزو مسائل نزدیک ما است که باید به آن توجه شود. امثال این‌ها مسائل کلیدی‌ای وجود دارد. توجه کنید دچار حاشیه‌ها نشوید، دچار مسائل فرعی و بی‌اولویت نشوید.»

درک موقعیت ویژه
ایران در جهان امروز موقعیت ویژه‌ای دارد. ویژه به این معنا که قریب ۴دهه است که نظام سلطه از همه مسیر‌ها و امکانات برای سرنگون کردن انقلاب اسلامی ایران و یا دست کم اثرگذاری بر مسیر حرکت مردم کشورمان استفاده کرده است.

نظام سلطه در دهه ۱۳۶۰ توان خود را بر مواجهه سخت با انقلاب ایران گذاشت که بارزترین نمود آن در تجهیز و ترغیب صدام برای حمله به ایران می‌توان یافت. در دهه‌های بعدی این شکل تهاجمی با گسترش رسانه‌ها جدی و جدی‌تر شد. ضمن آنکه در دهه ۱۳۹۰ نظام سلطه برای آنکه القائاتش برای تغییر نگرش زودتر اثر کند جنگ اقتصادی را نیز چاشنی آن کرد تا مردمی که دچار برخی سختی‌های معیشتی شده‌اند زودتر به نتایجی که غرب می‌خواهد نزدیک شود.

نمایندگان مجلس و دیگر مسئولان باید به درک این نکته برسند که کشورمان در موقعیت ویژه‌ای قرار دارد و هیچ گاه در هیچ جای جهان و در هیچ زمانی این حجم از رسانه‌ها علیه کشوری به تولید محتوا نپرداخته‌اند که اکنون علیه ایران انجام می‌شود. هدف این رسانه‌ها «انگاره سازی» و «وانموده سازی» برای مردم ایران است.

چرا که ممکن است در یک طرح که مثلا ۲۰ماده دارد تنها یک ماده آن دارای اشکالاتی باشد. رسانه‌ای کردن این طرح پیش از بررسی دقیق و چکش کاری‌های نهایی و مشورت با کارشناسان مرتبط با آن موجب می‌شود آن‌هایی که در خارج کشور و یا در داخل مترصد هستند همان یک ماده را دست گرفته و با بزرگنمایی از اشکال کل طرح را در نگاه ملت به حضیض ببرند.

پیوست رسانه‌­ای
امروزه فضای مجازی به ابزاری پرقدرت در دستان نظام سلطه و علی‌الخصوص دستگاه اطلاعاتی غرب و آمریکا تبدیل شده که با سوءاستفاده از آن به تغییر نگرش مردم مشغول هستند. نظام سلطه با استفاده از این ابزار بسیار بسیار ارزان‌تر و کم هزینه‌تر از نبرد سخت به کودتا‌های مخملی و ایجاد اغتشاش و ناامنی در فضای اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی جوامع هدف مشغول هستند.

در چنین حالی آیا ضروری و واجب نیست تا در مورد موضوعاتی که مهم است و می‌دانیم که ممکن است مورد توجه جامعه واقع شود یک پیوست رسانه‌ای تنظیم شود؟! در فضای غلبه دجال‌های رسانه‌ای که می‌توانند افکار جوامع مختلف را مسخ و باور‌های آنان را دگرگون کنند تهیه یک پیوست رسانه‌ای تقریبا همان‌اندازه طرح مهم و واجب است و متاسفانه بحث پیوست رسانه‌ای نکته مغفول مانده در همه ارکان نظام است.

واگذار کردن ابتکار عمل
همواره کسی که نخستین تصور را در مورد موضوعی یا چیزی در جامعه ایجاد می‌کند در ادامه کاری به مراتب راحت‌تر دارد. چرا که در ادامه جریان‌های مقابل باید سخت تلاش کنند تا آن تصور و باور ایجاد شده را از بین ببرند. در ادامه آن جریانی که نخستین باور را ایجاد کرده می‌تواند به تقویت آن نیز اقدام کند

در حالی که در موضوعاتی مثل ارائه طرح‌ها و لوایح به صورت پیش فرض ابتکار عمل در اختیار ما قرار دارد، اما به آن‌اندازه بد و بی‌فکر به عرصه‌های مختلف ورود می‌کنیم که ابتکار عمل را به دیگران واگذار می‌نماییم.

برای نمونه در موضوع همین طرح مقررات فضای مجازی اگر نگاه کنیم می‌بینیم که در این سمت ابتدا تصمیم گرفته می‌شود که خلا بی‌قانونی فضای مجازی را با تصویب قوانین پر کنیم. دشمنان بیرونی و برخی حزب بازان و سیاست بازان داخلی در فضایی که چیزی مطرح نشده به اقدام علیه آن نمی‌پردازند. پس ابتکار عمل تا وقتی آن موضوع را رسانه‌ای نکرده‌ایم در دست ماست. در این فرصت می‌توان به چند کار مهم پرداخت:

الف) بررسی همه‌جانبه طرح و استفاده از نظرات کارشناسان و آگاهان به موضوع
ب) رفع ایراد‌های احتمالی برای قدرتمندتر کردن طرح تا منافذی که در آن وجود دارد و با استفاده از آن منافذ به تخریب آن می‌پردازند بسته شود.
ج) همزمان اقدام به تهیه پیوست رسانه‌ای.
د) شروع مراحل اقناع جامعه براساس پیوست رسانه‌ای پیش از آنکه طرح به صورت عمومی رسانه‌ای شود.

در چنین حالتی است که ما می‌توانیم همچنان دارنده ابتکار عمل در عرصه جنگ شناختی و معرفتی باشیم چرا که ما خود توانسته ایم نخستین تصور‌ها را منطبق بر حقایق و نیاز‌های جامعه در مورد موضوعی ایجاد کنیم و در ادامه ورود دشمن به این موضوع ورودی تدافعی و منفعل است در حالی که تاکنون به گونه‌ای به مسایل وارد شده ایم که عرصه ابتکار عمل در جنگ شناختی را واگذار کرده‌ایم و دشمن پیشروی کرده و اذهان جامعه را با انگاره‌های برساخته خود اشغال کرده و ما تازه به فکر پس گرفتن اذهان جامعه از دست انگاره‌های دشمنان هستیم. طریقی که تاکنون پیموده ایم اگر اصلاح نشود به شکلی که در سطر‌های بالا آمد و یا حتی به شکلی محکم‌تر از این قطعا پس از این هم همواره در نبرد شناختی ما شکست خورده میدان خواهیم بود.

اقناع جامعه با استدلال‌­های دقیق
باید اقناع جامعه را پیش از رسانه‌ای شدن طرح یا موضوعات دیگر آغاز کنیم و اگر این گونه عمل نکنیم پس از آنکه موضوعی رسانه‌ای شد دشمنان که مترصد نشسته‌اند به سرعت کار هجوم به اذهان جامعه را آغاز می‌کنند و انگاره سازی‌های خود را در ذهن‌ها مستقر می‌کنند.

آن وقت دیگر کار خیلی سخت خواهد شد. چرا که گفته شد که کسانی که نخستین تصور را در مورد چیزی در ذهن‌های جامعه ایجاد می‌کنند یحتمل برنده آن جنگ شناختی خواهند شد. در مورد طرح مقررات برای فضای مجازی آن‌قدر در مجلس بدعمل شد و به‌اندازه بی‌تدبیر به این موضوع ورود صورت گرفت که دشمنان خارجی از یک سمت و یک جریان سیاسی در داخل کشور که برایش چیزی جز منافع حزبی‌اهمیت ندارد پس از رسانه‌ای شدن طرح تنظیم مقررات برای فضای مجازی که به طرح صیانت نیز معروف شد انگاره‌هایی را در اذهان جامعه ایجاد کردند که برخی از آن‌ها این بود که با این طرح می‌خواهند «شبکه‌های مجازی» را تعطیل کنند و یا «ایجاد محدودیت در فضای مجازی» و... برای همین بود که در ادامه هرچه گفته شد که این طرح برای تعطیل کردن فضای مجازی نیست تاثیری نگذاشت چرا که با عمل کردن مجلس در این باره ابتکار عمل به دیگران داده شد و آن‌ها نیز به سرعت به انگاره سازی در اذهان جامعه پرداختند؛ لذا شروع اقناع جامعه براساس یک پیوست رسانه‌ای دقیق و درست که برای تنظیم آن با افراد آشنا و آگاه در حوزه فضای مجازی و خبر و رسانه مشورت شده مهمترین کاری است که باید به آن اهتمام داشت. برای اقناع جامعه نیز بیان دقیق واقعیت‌های طرح و نیز الزامات وجود آن بسیار مهم است. تبیین این نکته که از فضای بی‌قانونی تقریبا همه جامعه متضرر خواهند شد اگرچه ممکن است کسانی تصور کنند که در موردی منافعی کسب کرده‌اند، اما در نهایت و در نگاه به کلیت ماجرا خواهند دید که ضرر‌های بزرگی نیز نصیب آن‌ها شده است.

بیشترین تهدید علیه کودکان و نوجوانان
برای نمونه باید گفت که همین جماعت مدعیان اصلاح‌طلبی که از این طرح در جهت منافع حزبی و جناحی سوءاستفاده کردند و در پی آن بودند تا با انگاره‌سازی و ایجاد ترس در جامعه، به ترورشخصیت رقیب خود بپردازد که در مجلس یازدهم اکثریت را در اختیار دارد. شاید آن‌ها در این زمینه به نتایجی موقتی برسند، اما قطعا آن‌ها نیز صاحب خانواده و فرزند هستند. خانواده و فرزندانی که در همین فضای مجازی بی‌قانون در حال گذران عمر هستند و چندسال بعد نمود این اقدام آن‌ها آشکار خواهد شد.

در این رابطه رهبر معظم انقلاب در سخنانی تاکید کردند: «در باب آموزش مجازی، یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن، زیان‌هایی است که احتمالاً در آموزش مجازی وجود دارد. حالا این شبکه «شاد» که به وجود آمده، بسیار چیز خوبی است منتها بایست مراقبت کنید تا این موجب این نشود که جوان‌ها وارد فضای بی‌بند و بار و رهای اینترنت بشوند و سرشان گرم بشود به یک چیز‌های دیگری که هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ اعتقادی خطر‌های بزرگی برای این‌ها دارد؛ این را باید کاملاً مراقبت بکنید، یعنی پیش‌بینی کنید. البتّه دیروز پریروز در زمینه فکری که آموزش و پرورش در این زمینه کرده، به من یک گزارشی دادند، منتها باید کار کنید در این زمینه؛ یعنی کاری است که نمی‌شود آن را رها کرد.»

مقام معظم رهبری تاکید کردند: «چون بحث به‌اصطلاح اُنس بچه‌ها با فضای مجازی، محسناتی دارد، عیوبی هم دارد. یکی از عیوبش این است که گفتم؛ یکی از عیوبش منزوی شدن بچه‌ها در خانه است؛ وقتی که با این تبلت و مانند این‌ها آشنا شدند، می‌روند سرگرم آن کار می‌شوند و از محیط خانه و خانواده در واقع به تدریج دور می‌شوند. باید به این‌ها توجه کنید و مراقبت کنید.»

۲ گروهی که از بی‌­قانونی مجازی منتفع می­‌شوند
درباره طرح قانونمند کردن فضای مجازی با «عباس طاهری» کارشناس ارشد حوزه مطالعات فرهنگی و پژوهشگر فضای مجازی گفتگو کردیم. طاهری نکات قابل تاملی را در مورد این طرح بیان کرد.

از وی خواستیم تا به عنوان یک کارشناس که در جریان مراحل طرح مذکور بوده به آسیب شناسی روند آن بپردازد و او در شروع سخنانش گفت: «اول اینکه در زمان دولت قبل وقتی که طرح را شروع کردیم با ۲گروه مواجه شدیم که مخالف طرح بودند. گروه نخست کسانی بودند که در این فضا ذی نفع مالی بودند و به دولت و وزارت ارتباطات نزدیک بودند و از این فضای بی‌قانونی نفع می‌برند. این‌ها کسانی هستند که در این فضا فعالیت دارند و از مردم داده جمع می‌کنند و از طریق آن به منافع مالی می‌رسند و خب واضح است که فضای بی‌قانون ایده آل این‌هاست تا همچنان به هیچ کسی و یا نهادی پاسخگو نباشند. گروه دوم کسانی هستند که منفعت‌های سیاسی دارند.

طاهری در ادامه افزود: «راهکار مقابله با آن دسته از کسانی که با سوءاستفاده از فضای ولنگار مجازی به جمع‌آوری داده‌های مردم می‌پردازند و از این طریق کسب درآمد می‌کنند تصویب همین قانون است. چرا که در این قانون در مقابل نشر داده‌های مردم و یا حتی برای کوتاهی در ارائه خدمات به کاربران مجازاتی تعیین شده است.»

قانونگذاری برای فضای مجازی از آمریکا تا گوام
در ادامه این کارشناس فضای مجازی نکات تامل برانگیزی در مورد تجربه دیگر کشور‌ها در حوزه قانونگذاری برای فضای مجازی بیان کرد. او در این باره به کیهان گفت: «خب در مورد قانونگذاری بر فضای مجازی نمی‌خواهیم خودمان را با آمریکا، فرانسه، روسیه و... مقایسه کنیم بلکه کشورمان را با همین کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس یا کشور‌های دیگری نظیر پاکستان، اندونزی، گوام و... حتی کویت شبکه ملی اطلاعات دارد. این خیلی دردناک است که ما اینجا سر حداقل‌ها داریم بحث می‌کنیم. هیچ حکمرانی تا نتواند فضای مجازی اش را کنترل کند، حکمران نیست. به آمریکا که برای خیلی از آقایان مهد آزادی است، نگاه کنید که وقتی ترامپ می‌آید و سلامت انتخابات را زیر سؤال می‌برد، حساب‌های مجازی رئیس‌جمهور مستقر [ترامپ]را می‌بندند. از طرف دیگر، مثلا هند در مقطعی اعلام کرد که نباید هیچ تصویری از سیل این کشور منتشر شود و شبکه‌های مجازی به این خواسته تن می‌دهند و همه پست‌های دارای این محتوات را حذف می‌کنند، چون با قانونگذاری بر فضای مجازی کشورش اعمال حکمرانی کرده است.»

طاهری در ادامه افزود: «اتفاقی که می‌افتد، این است که بدترین کار در مواجهه با یک قانون، وارونه‌نمایی از آن در رسانه‌هاست. با برجسته سازی، دروغ، شایعه سازی و... و این تصورسازی‌ها در اذهان می‌ماند و شما دیگر به راحتی نمی‌توانید تصوری را که در ذهن ایجاد شده، پاک کنید. یکی از کار‌هایی که کردند، این بود که این قانون را معادل فیلتر گرفتند، حال آنکه تا قبل از آن، یک دادستان یا قاضی می‌توانست حکم فیلتر یک سایت یا شبکه اجتماعی را بدهد، اما در این قانون، برای این کار، ساز و کار دقیقی پیش‌بینی شده است. در نگارش اولیه این طرح، برای این منظور یک شورا متشکل از متخصصان فضای مجازی تعیین شده بود که حتی رأی آن‌ها قابل اعتراض بود که همین تعیین شورا برای فیلتر در نگارش اولیه بود و در ویرایش‌های بعدی حذف شد یعنی دیگر هیچ‌بندی درباره فیلتر وجود نداشت.»

در جلسات آمدند و نظر دادند و بعد گفتند نبودیم!
در روز‌هایی که توپخانه رسانه‌ای علیه طرح صیانت به فعالیت افتاده بود یکی از نکاتی که توسط برخی مطرح شد این بود که این طرح را عده‌ای پشت در‌های بسته و بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسان و فعالان فضای مجازی نوشته‌اند. اما حقیقت ماجرا آیا این چنین بود؟!

نکته تاسف برانگیزی که طاهری در خلال صحبت‌هایش به آن اشاره کرد این بود که «یکی دیگر از موارد این بود که در انتخاب اسم این طرح به عنوان صیانت، بدسلیقگی رخ داد. اصلا اسم این طرح این نبود و در ادامه صیانت به کلیدواژه‌ای برای تخریب طرح تبدیل شد. موضوع خیلی مهم این است که در مراحل بعدی این طرح، ویرایش‌های متعددی روی آن اعمال می‌شود و از فعالان فضای مجازی و صاحبان کسب و کار‌های اینترنتی دعوت به‌عمل می‌آید. حرف‌های آن‌ها شنیده می‌شود و نظرات آن‌ها در طرح اعمال می‌شود، اما در ادامه به دلایل مختلفی مانند اینکه فشار‌های صنفی روی آن‌ها افزایش پیدا می‌کند، حضور خود را در این جلسات تکذیب می‌کنند.

وی سپس افزود: «اضمحلال طرح در رسانه سابقه دارد. ما پیش از این هم شاهد مواجهه رسانه‌ای علیه یک طرح بوده ایم؛ مانند طرح مالیات بر عایدی سرمایه، طرح تعالی خانواده و جمعیت و... کاری که انجام می‌گیرد، این است که می‌آیند یک برچسبی به دروغ روی طرح می‌زنند یا اینکه یک بخش طرح را برجسته‌سازی می‌کنند و سپس آن را مطابق خوانش خود به جامعه ارائه می‌دهند، اینحا اتفاقی که می‌افتد این است که کاربر دیگر اصلا نمی‌داند که با چه چیزی مواجه است، یا اینکه چرا با یک طرح مخالف است فقط اینکه رسانه به او القا کرده باید مخالف باشد. همه این‌ها در حالی بود که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ما در این طرح، حضور شرکت‌های خارجی در حوزه شبکه‌های اجتماعی را در ایران به رسمیت شناختیم.»

ارتزاق کنندگان از داده‌­های کاربران علیه طرح
این کارشناس فضای مجازی افزود: «باید ببینیم گره‌ها کجاست؟ کسانی در مقابل این طرح موضع‌گیری می‌کنند که فضای ولنگار مجازی و بی‌قانونی برای آن‌ها منافعی به دنبال دارد. چرا؟ چون نه نظارتی روی آن‌ها هست، نه مالیاتی پرداخت می‌کنند نه از آن‌ها در مورد حریم خصوصی کاربران و نشر داده‌ها سؤال می‌شود. این شرکت‌ها نه به حاکمیت خدمتی می‌کنند نه به مردم. تنها داده‌های کاربران را جمع‌آوری می‌کنند و از قِبل آن‌ها کسب درآمد می‌کنند، بعد همین‌ها می‌آیند و به جامعه القا می‌کنند که طرح فضای مجازی چنین و چنان است و مردم هم آن تصوری را که برایشان ساخته شده، می‌پذیرند.»

نکته مهم دیگری که در صحبت‌های طاهری بود به بحث کلاهبرداری‌های اینترنتی مربوط می‌شد: «امروز ما با بحران‌های متعددی مواجه هستیم که از بستر بی‌قانونی فضای مجازی برمی‌خیزد. یکی از این بحران‌ها، لو رفتن داده‌های خصوصی یا محرمانه است؛ از بانک‌ها گرفته تا استارتاپ‌ها و کاربران. قریب ۷۰ درصد ترافیک بین‌المللی ایران از طرق اینستاگرام دارد مصرف می‌شود. چرا اینستاگرام نباید به کشور ما مالیات دهد. اگر ما قانون وضع می‌کردیم و طبق آن، اینستاگرام موظف می‌شد قانون وضع کند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ ما به اینستاگرام ابزار پرداخت می‌دادیم که در این حال دیگر این حجم کلاهبرداری‌ها در اینستاگرام رخ نمی‌داد چرا که این شبکه مجازی دیگر ابزار پرداخت مالی داشت و اینچنین دیگر این حجم کلاهبرداری در اینستاگرام رخ نمی‌داد. اگر به پلیس فتا مراجعه کنید و آمار پرونده‌های کلاهبرداری در اینستاگرام و تلگرام را جویا شوید، خواهید دید که یک رقم سنگینی را شامل می‌شود چراکه حجم این پرونده‌ها بسیار زیاد است. تمام این‌ها تابعی از فضای بی‌قانون مجازی است.»

نظر شما