«سیدنادر نوربخش» کارشناس مسائل اروپا در تشریح آخرین وضعیت فضای سیاسی حاکم بر انتخابات آتی ریاستجمهوری فرانسه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه مهمترین رویداد سیاسی این کشور در سطح ملی است که هر پنج سال یک بار برگزار میشود. این دور از انتخابات که حدود دو ماه به برگزاری آن باقی مانده به طور خاص توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از یک سو دوران ماکرون با تحولاتی همچون اعتراضات جلیقهزردها و شکلگیری دوگانه پیرامون و مرکز همراه بود و پس از آن هم تبعات ناشی از همهگیری کرونا همانند دیگر نقاط جهان، به مسأله مهم در این کشور مبدل شد. در سطح اروپا نیز اکنون با پایان دوران صدرات مرکل در آلمان که به نوعی چهره شاخص رهبری اتحادیه هم محسوب میشد، بسیاری چشم خود را به این انتخابات دوختهاند تا به نوعی در غیاب چهرهای تاثیرگذار در سطح اروپایی رهبری اروپا بر دوش رئیس جمهور فرانسه قرار گیرد.
وی ادامه داد: از سویی هم تحولات جاری در اوکراین و بلاروس، اختلافات داخلی اتحادیه اروپا با کشورهای اروپای مرکزی (ویزگراد ۴) و نیز روابط با روسیه از دیگر چالشهای پیشروی روابط خارجی فرانسه محسوب میشود که نتایج این انتخابات میتواند بر آنها هم تاثیرگذار باشد. در حال حاضر طبق نظرسنجیها، ماکرون که به جناح میانه تعلق دارد حدود ۲۴ درصد را در اختیار دارد، این میزان اگرچه رقم بالایی محسوب نمیشود اما جایگاه نخست را در میان همه نامزدها به ماکرون اختصاص داده و از طرفی به لطف تعدد احزاب جناحهای رقیب، همچنان بیشترین بخت را در میان دیگر نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری دارا است. جایگاههای بعدی در این تخمین به ترتیب به لوپن (راست افراطی) پکرس (راست میانه) و زمور (راست افراطی ) تعلق دارد. در اینجا باید توجه داشت راهیابی ماکرون همراه یک چهره از جناح راست افراطی همچون لوپن و زمور به دور دوم شانس بیشتری را برای وی به دنبال دارد تا در دور دوم بتواند با حمایت احزاب بازمانده، نامزد رقیب را با اختلاف زیاد شکست دهد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در صورت راهیابی ماکرون به دور دوم به همراه نامزد جناح راست میانه (پکرس)، کار قدری برای وی سختتر خواهد بود. نکته مهم در اینجا این است که احتمال راهیابی وی به همراه لوپن به دور دوم بیشترین احتمال از میان همه سناریویهای مختلف قلمداد میشود. حال مهمترین تغییر در جناح مقابل ماکرون یعنی راست افراطی با ظهور اریک زمور رقم خورد که هواداران این جریان سیاسی را به دو بخش مابین زمور و لوپن تقسیم کرد که بخت کلی ماکرون را بالاتر برده است. اریک زمور چهره نوظهور راست افراطی فرانسه از برخی جهات با مارین لوپن متفاوت است؛ اگر چه هر دوی آنها ملیگرا، ضد مهاجر، منتقد اتحادیه اروپا و پوپولیست محسوب میشوند. مهمترین تفاوت آنها را میتوان در این امر جستجو کرد که حزب «اجتماع ملی» متعلق به مارین لوپن از نظر برخی هواداران زمور به اندازه کافی راستگرا نبوده و به نوعی در طی این سالها به بخشی از ساختار حاکم مبدل شده است.
نوربخش افزود: زمور در مقابل با اتکای به سابقه یهودی خود نه تنها اتهام یهودستیز بودن را رد کرده بلکه سعی کرده است مسلمانان را به عنوان دشمن مشترک نشان دهد، خصوصاً اینکه باید توجه کنیم راست افراطی نوین برخلاف گذشته، جنبه یهودستیزی را کنار گذاشته و بیشتر رویکردهای ضد مسلمانان را جایگزین آن کرده است. در حالیکه حزب اجتماع ملی در زمان رهبر پیشین آن (ژان ماری لوپن) که با نام جبهه ملی شناخته میشد، علناً گرایشات ضد یهودی داشت و ژان ماری لوپن بارها به دلیل اظهارات خود در مورد هولوکاست مورد انتقاد قرار گرفته بود؛ اگرچه بعد از رهبری مارین لوپن وی از این میراث فاصله گرفت و قدری آن را تعدیل کرد. نکته دیگر در قبال روسیه است، لوپن به طور سنتی روابط نزدیکی با پوتین دارد و معمولاً از موضع مسکو حمایت کرده است؛ بر همین اساس جناح راست افراطی فرانسه به رهبری لوپن در طی این سالها خواهان خروج فرانسه از ناتو و برقراری روابط نزدیکتر با روسیه بوده و ضمن حمایت از الحاق شبه جزیره کریمه به خاک روسیه، تحریمها علیه مسکو را محکوم کرده است.
این پژوهشگر مسائل اروپا گفت: از نظر اقتصادی نیز لوپن و زمور تنها بر یک نکته اتفاق نظر دارند و آن این است که شهروندان فرانسوی باید در اولویت هرگونه امکانات و خدمات قرار داشته باشند و نه مهاجران خارجی. تاکنون زمور و لوپن از انتقاد و حمله مستقیم علیه یکدیگر خودداری کردهاند، در عوض لوپن بخش مهمی از کمپین خود را بر اساس انتقاد از ماکرون قرار داده و در مقابل زمور بیشتر به حملات علیه پکرس (نامزد راست میانه) ادامه میدهد. زمور سعی کرده است برای مثال به جذب حامیانی در نواحی روستایی بپردازد که راست میانه در آن بخت چندانی ندارد. در کل آنچه تقریباً قطعی به نظر میرسد، اضمحلال جناح چپ در فرانسه و به ویژه حزب سوسیالیست این کشور است که زمانی با افرادی چون میتران یا اولاند قدرت را در این کشور در اختیار داشت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بر این اساس در حال حاضر چند دستگی و عدم تفاهم احزاب مختلف برای اجماع روی یک نامزد واحد در جناح چپ وجود دارد و از سویی هم پایگاه اصلی چپها یعنی کارگران در سالهای اخیر به حامی راست افراطی مبدل شدهاند. در حال حاضر قدرتمندترین فرد از کل احزاب جناح چپ، ژان لوک ملانشون محسوب میشود که در بهترین حالت در جایگاه پنجم در میان نامزدها قرار داشته و به سختی میتواند ۹ درصد از آرا به خود اختصاص دهد؛ امری که باعث میشود حتی راهیابی چپ به دور دوم انتخابات بعید باشد چه برسد به اینکه به جایگاه ریاست جمهوری برسد.
∎
نظر شما