شناسهٔ خبر: 52425784 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

روز از خود گذشتن!

صاحب‌خبر -

22 بهمن 57 وقتي انقلاب به پيروزي رسيد و انقلابيون راديو و تلويزيون را تسخير كردند، مدام از صدا و سيما سرودهاي انقلابي پخش مي شد. سروده‌ها و موسيقي حماسي آن به قدري پرمحتوا و جذاب بود كه هنوز پس از گذشت 43 سال از آن روزهاي تاريخي، تازگي و طراوت خود را حفظ كرده است.
از ميان ده ها سرودي كه اين روزها مي‌شنويم ، سرود بيست‌ودوبهمن بيش از همه به دل‌ها مي‌نشيند.
بيست‌ودو بهمن، بيست‌ودو بهمن
روز از خود گذشتن ، روز از خود گذشتن
روز آزادي ما، روز نجات ميهن
روز پيروزي ما ، روز شكست دشمن
بيست‌ودو بهمن، بيست‌ودو بهمن
به پيش به پيش اي رهروان روح‌الله
الله يار ماست خميني رهبر ماست
كتاب ما قرآن است ، مكتب ما اسلام است...
جواناني كه 43 سال پيش با منطق «از خود گذشتن» تاريخ ايران، منطقه و جهان را ورق زدند،22 بهمن را روز پيروزي ياران خميني و شكست دشمن به عنوان «يوم‌الله» در تاريخ معاصر ثبت كردند.
آنها قرآن را كتاب خود و اسلام را مكتب خود مي‌دانند و همچنان با منطق «از خود گذشتن» به پيش مي روند.
انسان وقتي از هر چيزي دل بكَنَد بهترين دم و لحظه حيات خود را تجربه مي‌كند . انسان وقتي حال عشق پيدا كرد بايد فرصت را غنيمت بشمارد.
انقلاب اسلامي آمد تا از بشريت سؤال كند نسبت شما با تاريخ انبيا و اولياي الهي و جامعه انساني چيست؟
انقلاب اسلامي آمد تا از نخبگان جهان و عقلاي عالم سؤال كند در وسط معركه نبرد حق و باطل و صف‌بندي لشكر عقل و جهل كجا ايستاده‌ايد؟!
عشق به خدا ، پيامبر و امام (ره) ملت مارا به راه انقلاب اسلامي آورد. اين فرصتي بود كه ملت بزرگ ايران و رندان عالم غنيمت شمردند ونسبت خود را با آن تعريف كردند.
راهي است راه عشق كه هيچش كناره نيست
آنجا ، جز آنكه جان بسپارند چاره نيست
هرگه كه دل به عشق دهي ، خوش دمي بود
در كار خير ، حاجت هيچ استخاره نيست
فرصت شمر طريقه رندي ، كه اين نشان
چون راه گنج، بر همه كس آشكاره نيست
از چشم خود بپرس كه ما را مي‌كشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نيست
راه عشق سخت و پرخطر است. هر كس نمي‌تواند آن را طي كند. انسان يك موجود متناهي است اما به روي او يك راه غيرمتناهي گشوده‌اند.
يك قطره ممكن است پس از سال‌ها با عبور از جويبارها به دريا برسد اما با رسيدن به دريا مسير قطره تمام نمي شود.
شهداي آسماني انقلاب اسلامي با «عبور از خود» در «روز از خود گذشتن» به مقاماتي رسيده‌اند كه تصور آن‌هم براي ما زمينيان ممكن نيست.
آنچه شهيد بهشتي‌ها، باهنرها ، شهداي محراب و ... شهيد قاسم سليماني‌ها و شهيد حججي‌ها قبل از شهادت تجربه كردند «از خود گذشتن» بود كه به آن پايه از رشد و تعالي رسيدند.
اين منطق نوراني شهيد قاسم سليماني كه فرمود : « ما بايد به اين حد از بلوغ برسيم كه ديده نشويم آنكه بايد ببيند مي‌بيند» ترجمه غني‌سازي شده همان منطق و مفهوم «از خود گذشتن» است!
يا اين بيان شهيد ميثمي كه فرمود : «هيچ زنداني بدتر از مشهورشدن نيست از مشهور شدن بترسيد».
اين كلام چونان يك تابلوي هشدار در مسير سير و سلوك انقلابي هر انساني مي‌درخشد . اگر ديده و شنيده نشود، انسان را به قعر درّه خودپرستي، خودخواهي و جاه‌طلبي ، ثروت‌اندوزي ، شهوت‌پرستي ، مردم‌گريزي ، سهميه‌طلبي و بي‌عرضگي نفاق و طلب‌كاري از انقلاب ساقط مي‌كند.
ابوجعفر احمد بن هلال از اصحاب امام هادي (ع) و امام حسن عسكري (ع) بود. وي از افراد مورد اعتماد حضرت امام حسن عسكري بود. وي از اصحاب ويژه روايت‌كننده از امامان معصوم نيز بود. اما در دوران ولايت و امامت امام زمان (عج) از اين مرتبت  ساقط شد. به طوري كه امام عصر (عج) درباره او فرمود : «خداوند از فرزند هلال نگذرد كه بدون هماهنگي و خشنودي ما در كارها مداخله و فقط به ميل خود عمل مي‌كرد تا آنكه خداوند به نفرين ما زندگي‌اش را به انجام رساند.ما  در زمان زندگي‌اش انحرافش را به شيعيان خاص خود گوشزد كرديم اين را از هركس كه درباره او مي‌پرسد برسانيد هيچ‌كس از شيعيان ما معذور نيست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل مي‌كنند ترديد كند.»
امام عصر (عج) در توقيع ديگر مي‌فرمايند:«ابن هلال ايمان خود را پايدار نداشت با آنكه مدت طولاني خدمت كرد. به دست خودش ايمانش را به كفر تبديل ساخت و خدا نيز او را كيفر داد.»(1)
سرگذشت برخي از رجال سياسي ما در اين 4 دهه چه آنها كه از دنيا رفته‌اند و در دل خاك مدفونند و چه آنها كه در قيد حياتند شبيه سرگذشت غمبار ابوجعفر احمد بن هلال است. كساني كه قرار بود باري از دوش امامين انقلاب بردارند خود باري بر دوش انقلاب شدند. پديده ابن هلال در نهضت مهدوي يك عبرت تاريخي است.
اين جماعت با «خودرهبرپنداري» و «خود مردم‌پنداري» مرتكب سه معصيت سياسي شدند؛
1- در مسئوليت‌هايي كه داشتند به ميل خود عمل كردند!
2- بدون هماهنگي و خشنودي امام جامعه در كارها مداخله كردند!
3- ايمان پايداري نداشتند.
اين سه معصيت آنها را تبديل به ترمزي براي پيشرفت كشور و كارهاي انقلابي تبديل كرد و آنها را به وادي بيانيه‌نويسي يا بيانيه‌خواني انداخت. متأسفانه صداي آنها را مي‌توان از صداي آمريكا بهتر شنيد!
آنهايي كه از خود نگذشتند و از خود عبور نكردند مجبور شدند از انقلاب و امام و نظام عبور كنند و اين بدترين عاقبت كس يا كساني است كه تا ديروز انقلابي بودند و امروز ديگر نيستند و فردا نيز هرگز نخواهند بود.
پناه به خدا مي‌آوريم از بدعاقبتي!
خطاب به مولا و آقايمان حضرت صاحب‌الزمان در چهل و سومين سال پيروزي انقلاب عرضه مي‌داريم ؛
نوبهارا ، جان مايي ، جان‌ها را تازه كن
باغ‌ها را بشكفان ، كشت‌ها را تازه كن
مولاجان ما را ياري كن از خود عبور كنيم. در دنيا و آخرت با كساني باشيم كه از همه هستي خود براي سرافرازي اسلام ، انقلاب اسلامي و رستگاري ملت بصير ايران هزينه كردند.

پي نوشت :
1- طوسي، محمدبن حسن، الغيبه ص 353 و رجال الكشي ص 535

برچسب‌ها:

نظر شما