شناسهٔ خبر: 52331972 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

گفت‌وگو با سعید متین، مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان

هر زبان، دریچه‌ای جدید است

هفته‌نامه‌ی دوچرخه > نیلوفر نیک‌بنیاد: اگر این حرف را قبول داشته باشید که یادگرفتن هرزبان جدید از شما انسان جدیدی می‌سازد، باید بگوییم که «سعید متین» به‌تنهایی ده دوازده نفر است!

صاحب‌خبر -

او چند زبان زنده‌ی دنیا و البته چند زبان باستانی را هم بلد است و همین هم باعث شده خیلی زود در دنیای ادبیات کودک و نوجوان به یک چهره تبدیل شود و حسابی بدرخشد. از او مجموعه‌های زیادی منتشر شده؛ مانند «ته‌جدولی‌ها»، «فروشی‌ها»، «جادوهای آرژانتینی» و «ناخدای هفت‌دریا». برای همین به سراغ سعید متین رفتیم تا ببینیم دنیای این آقای چندزبانه چه‌شکلی است.

* * *

  • اولین‌بار چه‌زمانی و چه‌طور به سمت ترجمه رفتید؟

خب همه‌ی ما در مدرسه تا حدی با زبان‌هایی مانند انگلیسی و عربی آشنا می‌شویم و متن‌هایی را از این زبان‌ها ترجمه می‌کنیم. بعد از اتمام مدرسه، در دانشگاه رشته‌ی زبان و ادبیات اسپانیایی خواندم. آن‌جا برای تعدادی از واحدهای درسی باید مطالبی را به فارسی ترجمه می‌کردیم. به این ترتیب کم‌کم با چم‌وخم و شیوه‌ی این کار آشنا شدم.

  • شما زبان‌های خاص و حتی عجیبی بلدید. چرا این زبان‌ها را یاد گرفتید؟

معمولاً دوست دارم هرچیزی را به‌طور ریشه‌ای یاد بگیرم. برای همین، بعد از اسپانیایی به‌سراغ زبان لاتین رفتم که به نوعی مادرِ زبان اسپانیایی و چند زبان دیگر اروپایی به حساب می‌آید و به همراه زبان یونانی باستان، واژه‌های زیادی را به زبان‌های اروپایی داده است. بعد از آن، شروع به فراگیری زبان‌های هم‌خانواده با اسپانیایی کردم، یعنی زبان‌هایی مانند کاتالانی که در بخش‌هایی از اسپانیا و فرانسه صحبت می‌شود و هم‌چنین زبان‌های فرانسوی و ایتالیایی و پرتغالی.

از طرفی ریشه‌های زبان ملی خودمان، یعنی زبان زیبای فارسی هم برایم جذابیت زیادی داشت. به همین دلیل به‌سراغ زبان‌های باستانی ایران رفتم که شامل فارسی باستان، فارسی میانه یا پهلوی و زبان اَوِستایی می‌شود. بعد مدتی زبان ترکی خواندم و الآن هم دارم آلمانی یاد می‌گیرم.

هرزبان جدید دریچه‌ای است به‌سوی فرهنگ و اندیشه‌ای جدید و به ما در فهم دنیا و مردم سرزمین‌های دیگر کمک می‌کند. ضمن این‌که با دانستن زبان‌ها، می‌توانیم از ادبیات کشورهای گوناگون لذت بیش‌تری ببریم.

  • به‌جز ترجمه‌ی کتاب تا به‌حال چه استفاده‌هایی از این زبان‌ها کرده‌اید؟

چندسال در زمینه‌ی ترجمه‌ی شفاهی هم فعالیت کرده‌ام و در برنامه‌ها و همایش‌ها و جلسه‌های گوناگون با موضوعات متنوع مترجم بوده‌ام. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و ورزش. در جریان این کارها دوست‌های خوبی هم از کشورهای گوناگون دنیا پیدا کرده‌ام که هنوز با گذشت سال‌ها با هم در ارتباطیم.

مثلاً یک‌بار از طرف مدرسه‌ی فوتبال باشگاه بارسلونا دوره‌ی چندروزه‌ای برای بچه‌ها در تهران برگزار شد که در آن دوره من و یکی از دوستانم مترجم مربی‌ها بودیم. برای مربی‌های بارسلونا خیلی جالب بود که من زبان منطقه‌ی آن‌ها یعنی کاتالانی را بلدم؛ این شد که حسابی با هم رفیق شدیم.

همین چندوقت پیش یکی از همان مربی‌ها بلیت یکی از بازی‌های بارسلونا را برایم تهیه کرد و با هم مسابقه را از نزدیک در ورزشگاه نیوکمپ تماشا کردیم که تجربه‌ی فوق‌العاده جذاب و به‌یادماندنی‌ای بود، به‌خصوص که بارسلونا بازی را برد. زبان‌ یادگرفتن این خوبی‌ها را هم دارد!‌

  • ترجمه‌کردن برای کودکان و نوجوانان لذت‌ بیش‌تری دارد یا برای بزرگ‌سال؟

همان‌طور که دنیای کودکان و نوجوانان جذاب‌تر از دنیای بزرگ‌ترهاست، ترجمه برای آن‌ها هم دل‌نشین‌تر و شیرین‌تر است.

  • معمولاً برای انتخاب کتاب‌های کودک و نوجوانی که ترجمه می‌کنید، چه معیارهایی را درنظر می‌گیرید؟

این‌که کتاب علاوه‌ بر جذابیت و سرگرم‌کنندگی در روایت داستان، بتواند چیزی به دانسته‌های مخاطب اضافه کند یا موضوعی را مطرح کند که سازنده باشد.

اگر کتاب تصویر داشته باشد، جذابیت تصاویر هم ملاک مهمی برای انتخاب است.

  • اگر روزی بخواهید ترجمه را کنار بگذارید، چه کار می‌کنید؟

فکر می‌کنم داستان بنویسم، بیش‌تر هم برای بچه‌ها. به نقاشی و سینما هم علاقه دارم.

  • به‌عنوان مترجم چه‌قدر در زمان ترجمه، اثر را تغییر می‌دهید؟

گاهی برای روشن‌ترشدن متن برای بچه‌های ایرانی، ممکن است واژه یا عبارتی اضافه شود. گاهی هم در ترجمه‌ی شعر، برای آن‌که ترجمه در وزن شعر فارسی جا بگیرد، ممکن است ترتیب بعضی از جمله‌ها تغییر کند.

  • از بین کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌اید، دلتان می‌خواست کدام را خودتان نوشته باشید؟

شاید «ته‌جدولی‌ها»، چون خودم هم فوتبال‌دوستم.

  • چه جالب، طرفدار کدام تیم هستید؟

من به همه‌ی تیم‌ها و دوست‌دارانشان احترام می‌گذارم. دلم می‌خواهد بازی‌های خیلی از تیم‌ها را از نزدیک ببینم. ولی همان‌طور که فکر کنم قبلاً جواب این سؤال را گرفته باشید، طرفدار بارسلونا یا به‌قول خودمان بارسا هستم. علت این‌که آدم چرا طرف‌دار فلان تیم می‌شود، زیاد مشخص نیست. شاید به اولین بازی‌هایی بستگی داشته باشد که در زندگی‌اش می‌بیند. من زمانی که «رونالدو»، ستاره‌ی پیشین تیم ملی برزیل در بارسلونا بازی می‌کرد، به این تیم علاقه‌مند شدم. آن‌موقع‌ها حدوداً ۱۰ساله بودم.

  • نوجوانی که بخواهد مترجم شود، باید چه کار کند؟

در مرحله‌ی اول باید زبان مادری یا ملی خود را به‌خوبی یاد بگیرد و با دستور زبان، ظرافت‌ها، ریزه‌کاری‌ها، اصطلاحات و ادبیات آن آشنا شود. چون اگر ما بخواهیم مطلبی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه کنیم، ترجمه‌مان باید روشن و درست باشد و اگر به زبان خود تسلط کافی نداشته باشیم، نمی‌توانیم حق مطلب را ادا کنیم. پس مطالعه‌ی آثار ادبی خودمان به‌ویژه نویسندگان و شاعران بزرگمان در درجه‌ی اول اهمیت قرار دارد.

بعد از آن طبیعتاً باید با زبانی که می‌خواهیم مطلبی از آن ترجمه کنیم، آشنایی کافی داشته باشیم و آن را هم به‌خوبی مطالعه کنیم و فرابگیریم. بررسی ترجمه‌های خوب و شگردهای مترجمان بزرگ هم بسیار کمک‌کننده‌ است.

نظر شما