به گزارش خبرگزاری صداوسیما به نقل از نورنیوز؛ هفدهمین نشست اضطراری وزیران امور خارجه سازمان همکاری اسلامی درباره افغانستان با حضور جمعی از وزرای خارجه کشورهای عضو از جمله حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در پاکستان آغاز به کار کرد.
این اجلاس در شرایطی برگزار میشود که پس از گذشت چند ماه از خروج غیر مسئولانه آمریکا و ناتو از افغانستان، این کشور همچنان از یک سو با بحران سیاسی و عدم تشکیل دولت فراگیر مواجه است و از سوی دیگر فاجعه انسانی ناشی از پیامدهای ۲۰ سال اشغال این کشور میرود تا به یک نسلکشی از قحطی و گرسنگی منجر شود.
در همین حال مجموع این نابسامانیها فرصتی برای گروههای تروریستی شده تا به گسترش دامنه جنایاتشان و ماموریت ناامنسازی منطقه بپردازند.
نگاهی به تحولات افغانستان نشان میدهد که این کشور با مجموعهای از چالشها مواجه است که بخشی از آن ناشی از عرصه داخلی و بخشی نیز برگرفته از مولفههای بیرونی است.
در چنین شرایطی اما؛ آیا نشست اسلامآباد میتواند در حل بحران افغانستان موثر باشد و راهکار تحقق اهداف این نشست چه خواهد بود؟
به رغم گذشت چند ماه از محوریت طالبان در اداره افغانستان همچنان رویکرد ملموسی از سوی طالبان برای تشکیل دولت فراگیر با مشارکت تمام گروهها و اقوام صورت نگرفته است، رویهای که موجب شده تا عملا افغانستان نتواند به سمت یک ثبات سیاسی و بهرهگیری از تمام ظرفیتها برای امنیت پایدار و محقق ساختن مطالبات مردم گام بردارد.
بخش دیگر مشکلات افغانستان ناشی از رفتارهای اشغالگران به ویژه آمریکاست که نه تنها طی ۲۰ سال اشغالگری به وعدههای خود برای رفع مشکلات و تامین امنیت افغانستان عمل نکرد که اکنون نیز از آنچه وعده داده سر باز میزند.
در همین حال میلیاردها دلار داراییهای افغانستان به بهانه تغییر دادن رفتار طالبان توسط آمریکا بلوکه و موجب آوارگی میلیونها افغان شده است.
این دخالتها چنان است که حتی آمریکا برای روابط افغانستان با سایر کشورها تعیین تکلیف کرده و رسما خواستار دوری این کشور از کشورهای منطقه از جمله ایران و چین شده است.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که نشست اسلامآباد زمانی میتواند به اهدافش مبنی بر حل بحران افغانستان دست یابد که بر چند اصل تمرکز داشته باشد:
نخست؛ تشکیل دولت فراگیر همچنان حلقه مفقوده عرصه داخلی افغانستان بوده که نیازمند نزدیک کردن دیدگاههای جریانهای درونی افغانستان است. حمایت از این ابتکار عملها که در نشست همسایگان افغانستان در تهران بر آن تاکید شد، مولفهای مهم برای کمک به رفع مشکلات افغانستان خواهد بود.
تفاوت مهم میان دیدگاه ایران با رویکرد آمریکا در قبال افغانستان این است که تهران به دنبال میانجیگری میان گروههای افغان برای تحقق ثبات و آرامش مردم است حال آنکه واشینگتن به دنبال تعیین تکلیف برای گروههای افغان در جهت منافع خویش است.
دوم؛ چنانچه ذکر شد رفتارهای بازیگران فرامنطقهای از ابعاد مهم استمرار بحران در افغانستان است. بر این اساس ایجاد اجماع میان کشورهای اسلامی برای پایان دادن به دخالتهای بحرانساز آمریکا، ایجاد اجماع برای رفع بحران انسانی و امنیتی در افغانستان، بهره گیری از ابزارهای اقتصادی و سیاسی سازمان همکاری اسلامی برای متعهد ساختن اشغالگران برای اجرای تعهداتشان در قبال این کشور، ظرفیتسازی ۵۷ کشور اسلامی در سازمان ملل برای حمایت از ملت افغانستان و مواخذه اشغالگران و عاملان بحران تحمیلی به این کشور و... میتواند از کارکردهای محوری سازمان همکاری اسلامی برای حل بحران افغانستان باشد.
کارکرد سازمان همکاری اسلامی برای کمک به افغانستان
نگاهی به تحولات افغانستان نشان میدهد که این کشور با مجموعهای از چالشها مواجه است که بخشی از آن ناشی از عرصه داخلی و بخشی نیز برگرفته از مولفههای بیرونی است.
صاحبخبر -
∎