امروز دو اتفاق سبب شد کاربران با هشتگ باران بنویسند؛ یکی باران دیرهنگام پاییزی در تهران و سایر استانهای کشور بود و دیگری مرگ «باران» شامپانزه چهار ساله که از باغ وحش ارم در ایران به پناهگاه شامپانزههای «سوئیتواترز» در کنیا منتقل شده بود تا زندگی جدید خود را آغاز کند، اما نزاع بین باران و شامپانزههای دیگر باعث شد او دچار جراحات شدید شده و تلف شود. بر اساس گزارشها طبق قوانین کنیا همه شامپانزههای جدید باید تحت یک دوره قرنطینه ۹۰ روزه قرار بگیرند که باران نیز دوره قرنطینه خود را از زمان ورودش به پناهگاه با موفقیت به پایان رسانده و از قرنطینه به زیستگاه اصلی شامپانزهها منتقل شده بود. او در مرحله اولیه ادغام با دیگر شامپانزهها در یک مرکز، نگهداری میشد که در آن میتوانست با شامپانزههای دیگر تنها از راه دور و بدون تماس فیزیکی در تماس باشد. این مرحله برای کمک به آنها برای آشنایی با یکدیگر ضروری است تا بتوانند مرحله بعدی ادغام را طی کنند، اما عنوان شده «باران» قفل ایمنی را شکسته و خود را به منطقه جداسازی شامپانزههای دیگر رسانده است. نظر شماری از کاربران را با هم میخوانیم:
«باران» که برای «یک زندگی بهتر» از ایران به کنیا رفت، در درگیری با یک شامپانزه دیگر کشته شد!
باران مرد و و دولت کنیا فقط عذرخواهی کرد.
غمگینم مثه اونایی که امضا جمع کردن برا بردن باران.
داشتم زیر پستی که درباره کشته شدن باران همون شامپانزهای که به کنیا بردنش کامنت هارو میخوندم؛ همه میخندیدن و مسخره میکردن، حالا من از صبح سر این موضوع حالم گرفته بود، چقدر مردم عجیب شدن!
مهاجرت، همیشه راه حل نیست.
اسم این شامپانزه رو گذاشتن باران فرستادنش کنیا دعوا کرده کشتنش. خب باران هم شد اسم؟! معلومه با این اسم کتک میخوره میمیره.
اینکه زاده آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی.
ایمان معماریان دامپزشک سابق باغ وحش ارم گفته ما خیلی تلاش کردیم تا باران به یتیم خونهای به اروپا فرستاده بشه که امکانات بهتری داشت اما تصمیم سازمان محیط زیست و باغ وحش تهران این بود که باران به کنیا فرستاده بشه. هیچ شامپانزه دیگهای به سن باران اونجا نگهداری نمیشده. باران تو عمرش هیچ شامپانزه دیگهای ندیده بود و معرفی اون نیازمند یک پروسه یکی دوساله بود؛ چون شامپانزهها اگه به هم معرفی نشن، خیلی پرخاشگرانه رفتار میکنند.
∎
«باران» که برای «یک زندگی بهتر» از ایران به کنیا رفت، در درگیری با یک شامپانزه دیگر کشته شد!
باران مرد و و دولت کنیا فقط عذرخواهی کرد.
غمگینم مثه اونایی که امضا جمع کردن برا بردن باران.
داشتم زیر پستی که درباره کشته شدن باران همون شامپانزهای که به کنیا بردنش کامنت هارو میخوندم؛ همه میخندیدن و مسخره میکردن، حالا من از صبح سر این موضوع حالم گرفته بود، چقدر مردم عجیب شدن!
مهاجرت، همیشه راه حل نیست.
اسم این شامپانزه رو گذاشتن باران فرستادنش کنیا دعوا کرده کشتنش. خب باران هم شد اسم؟! معلومه با این اسم کتک میخوره میمیره.
اینکه زاده آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی.
ایمان معماریان دامپزشک سابق باغ وحش ارم گفته ما خیلی تلاش کردیم تا باران به یتیم خونهای به اروپا فرستاده بشه که امکانات بهتری داشت اما تصمیم سازمان محیط زیست و باغ وحش تهران این بود که باران به کنیا فرستاده بشه. هیچ شامپانزه دیگهای به سن باران اونجا نگهداری نمیشده. باران تو عمرش هیچ شامپانزه دیگهای ندیده بود و معرفی اون نیازمند یک پروسه یکی دوساله بود؛ چون شامپانزهها اگه به هم معرفی نشن، خیلی پرخاشگرانه رفتار میکنند.