نصرتالله محمودزاده
نویسنده
وقتی نهاد جهاد سازندگی با پیام امام خمینی(ره) در 27 خرداد 1358 وارد نهضت مبارزه با محرومیتزدایی در نقاط دوردست شد، جوانانی وارد سازندگی شدند که رفتارشان پیام اصلی انقلاب اسلامی را در این مناطق بارور کرد. بههمین دلیل اغلب این جوانان با شنیدن صدای شوم جنگی نابرابر، روستاها را رها کرده و وارد جبهه شدند.
مهدی ورشابی از جمله جوانانی بود که جهاد را از روستاهای چناران خراسان آغاز کرد، اما یکی از اولین افرادی بود که در آزادسازی سوسنگرد در آبان 59 سر درآورد. شناخت او از اسلام و انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره) و تعبد به تشیع علوی، منجر شد که در برابر لشکرهای مجهز دشمن به سبک عاشورا وارد جنگ شده و مورد توجه افرادی چون طرحچی و رضوی، از بنیانگذاران مهندسی جنگ جهاد قرار گیرد.
اولین خاکریزهای جنگ در جبهه سوسنگرد توسط این تیم شکل گرفت و جوانه مهندسی از دل دود و باروت چشم عشاق را به نور مقاومت منور کرد. این هسته جهاد در کلیه جبههها فعال شد و استعداد ورشابی در سایه «پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد» در مسیر تعالی قرار گرفت. ورشابی و طرحچی در عملیات فرمانده کل قوا فرصت طلایی ورود به نبردی را پیدا کردند که توانستند در حین عملیات خاکریزی جلوتر از خط شکنان احداث نموده تا مورد توجه فرماندهان جنگ قرار گیرد.
او در این دوران، فرماندهی در سایه را تجربه میکرد تا وارد حریم بنیانگذاران مهندسی یعنی طرحچی، رضوی و ناجیان نشود. رعایت ادب در کوران جنگ در رأس امور قرار داشت و هنگامی این دوران ناشناخته او به اوج خود رسید که این دو فرمانده در 10 شهریور 1360 در ارتفاعات اللهاکبر اقدام به احداث خاکریزی نمودند که در غروب آن روز هنگام نماز مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت. طرحچی به شهادت رسید و ورشابی بشدت مجروح شد و او را وارد دنیای جدیدی نمود.
ورشابی اما با تنی مجروح وارد عملیات فتحالمبین شد. فرمانده قرارگاه فتح به او که فرماندهی عملیات مهندسی در این عملیات را بهعهده داشت، ابلاغ کرد که با احداث خاکریزهای موضعی مانع پیشروی تانکها شوند و وارد یک نبرد سخت بین تانکها و بولدوزرها شدند. این روش مهندسی در حین عملیات نیازمند فرماندهان شجاعی بود که ورشابی به کمک شهید منجمی و سیدآبادی حماسه نبرد تانک و بولدوزر را در این عملیات در تاریخ جنگ به ثبت رساند. او درحالی که شاهد اصابت گلوله به پیکر شهید منجمی بود، فریاد زد: «چرا باید این افراد گمنام بمانند؟ چرا تاریخ ما دچار چنین بلایی شده و فقط مظلومیت این افراد برجستگی تاریخ شده؟»
ورشابی همچنان مراحل فرماندهی را در سایه طی میکرد تا اینکه ناجیان در عملیات مسلم ابنعقیل به شهادت رسید و رضوی پس از عملیات خیبر به قرارگاه مهندسی خاتمالانبیا منتقل شد.
و بدینسان از سال 1362 نام ورشابی بهعنوان «فرمانده مهندسی جنگ جهاد جنوب» در جمع فرماندهان ارتش و سپاه مطرح گردید.
از طرفی، او در این مدت توانست در کوران عملیات با جهادگران گمنام ارتباط برقرار کرده و این تدبیر او منجر شد به اینکه فرماندهی در شب های عملیات به روش همراهی با سنگرسازان در خط مقدم شکل بگیرد. شاید همین ارتباطات بود که او بعد از جنگ هرگز نتوانست مسئولیتهای کشوری و لشکری را به رهایی از این همراهی با این جهادگران ترجیح دهد.
این نبوغ ورشابی بسرعت در گردانهای مهندسی پیاده شد و بهعنوان فرمانده «قرارگاه مهندسیرزمی کربلا» جایگاهی در جنگ پیدا کرد که محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، فرماندهی مهندسی آفند کل عملیات والفجر8 را به او واگذار نماید. این عملیات نقطه عطف مهندسی جهاد در امر بهکارگیری تحقیقات مهندسی و دستاوردهای دانش فنی جهادگران بهحساب میآید. جهاد با ترکیبی از نظام کلاسیک ارتش، تجربه موفق سپاه و اشتیاق سبک بسیج، در سازمان رزم مهندسی جهاد پاسخ داد و اگر ابتکارات عبور از اروند، جنگ آب در فاو و احداث خاکریزهای استراتژیک نبود، شاید هیچگاه در فاو مستقر نمیشدیم. حالا دیگر پل «خیبر» و «بعثت» در ردیف پلهای مطرح جنگهای قرن 20 قرار گرفته و بلوغ جهاد در مهندسی منجر به یک پیوند عمیق و دوستداشتنی بین جهادگران و فرماندهان ارتش و سپاه گردید.
انس و دوستی رضوی با ورشابی تا به حدی بود که کمتر افرادی باور میکردند یکی از این دو نفر در قرارگاه خاتم و دیگری در جهاد مسئولیت دارند و این پیوند عمیق عامل اصلی مقبولیت جهاد در قرارگاه خاتم شد. در واقع، رضوی در قلب ورشابی فرماندهی میکرد و این رمزو راز نانوشته پس از شهادت رضوی در سال 66 روی ارتفاعات جاسوسان هویدا شد.
حضور ورشابی و دیگر فرماندهان جهاد در جلسات مهم قرارگاه خاتمالانبیا به حدی رسید که مسئولیت مهندسی اغلب عملیاتها بهعهده جهاد قرار میگرفت و ورشابی در این میانه به یک فرمانده موفق در «میدان» در امر مهندسی رزمی تبدیل شد. او مقر تاکتیکی قرارگاه مرکزی جهاد را در قلب منطقه عملیاتی انتخاب میکرد تا در کلیه مراحل نبرد در کنار گردانهای مهندسی حضور داشته باشد. این ارتباط او در خطوط عملیاتی یکی از دلایل موفقیت ایشان در به کارگیری ابتکار عمل در اوقاتی بود که عملیات با مشکلات پیشبینی نشده مواجه میشد. گرهگشایی در شبهای عملیات یکی از نبوغ او بهحساب میآمد و اغلب فرماندهان سپاه و ارتش بارها از او در شرایط بحرانی استفاده کردند. رازداری و حفظ اسرار نظامی یکی از عواملی بود که فرماندهان جنگ از ماهها قبل از آغاز هر عملیات او را بهعنوان محرم در جریان قرار داده و مناطق را در پوششهای مختلف با احداث کیلومترها جاده، خاکریز، مقر توپخانه، سایت موشکی، بنههای عملیاتی و قرارگاه تاکتیکی مهیای امکان انجام عملیات میکرد.
در واقع، مهندسی جهاد از ماهها قبل از هر عملیات وارد کار مهندسی شده و با شروع عملیات در کلیه محورها نیازهای مهندسی یگانها را بهعهده میگرفت. بعد از اتمام عملیات کاری بس دشوار برای تثبیت مواضع فتح شده بهعهده مهندسی بود. ورشابی با شناختی که از استعداد و توانمندی گردانهای مهندسی داشت، در تقسیم کار و مدیریت آنها در مناطق مختلف از توان بالایی برخوردار بود.وسعت نیاز مهندسی در جبهه تا به حدی رسید که جهاد با 5 قرارگاه کربلا، نجف، حمزه، نوح و رمضان به استعداد 44 گردان مهندسی آماده ورود به چند عملیات همزمان در خوزستان، غرب و دریا شود. ورشابی سکان فرماندهی «قرارگاه مرکزی مهندسیرزمی» را بهعهده گرفت تا 5 قرارگاه را با ساختاری متحرک و پویا فرماندهی نماید. این سازمان رزم به آنها اجازه میداد علاوه بر مهندسی پدافند در کلیه جبههها، بهسرعت در مناطق جنوب، غرب، شمال غرب و خلیج فارس با استعداد قابل توجهی وارد عمل شوند. اوج این موفقیت در عملیات کربلای5 رخ داد که جهاد با استعداد 30 گردان مهندسی توانست طلسم دژها، آبگرفتگیهای شلمچه و شکستناپذیری گارد ریاست جمهوری و سپاه سوم عراق در شرق بصره را از حیز انتفاع ساقط نماید.تبلور نهایی فرماندهی ورشابی در شمال غرب ظهور یافت و مهندسی در کوهستان را بر قلههای بلند و صخرهای و درههای عمیق، در ردیف آثار ماندگار جنگ ثبت نمود.
وقتی قرارگاه خاتم برای انجام عملیات والفجر 10 در مریوان مستقر گردید، جادهای در دستور کار جهادگران قرار گرفت که
غیر ممکن به نظر میرسید و ورشابی تصمیم گرفت شخصاً مسیر جدیدی را از نزدیک بررسی نماید. او در سرمای سخت نیمهشب در اثر گرفتار شدن در برف و بوران به مرز شهادت رسید، اما بهطور معجزهآسایی نجات یافت.
شاید هنوز هم ارتشهای کلاسیک جهان باور نکنند که ارگانی با هدف محرومیتزدایی در نقاط محروم، به یک نظریه جدید مهندسی جنگ نوظهور رسیده باشد.
سرانجام، این جهادگر در سحرگاه هفتم آذر ماه 1400 در گمنامی و آرام به یاران شهید خود پیوست.
پایان جنگ، آغاز ورود ورشابی به جهاد اکبر بود و وفاداری به ارزشهای دفاع مقدس. او همچون شهید باکری زندگی پس از جنگ را سخت و نفسگیر پیشبینی کرده و علاوه بر تحمل درد و رنج عوارض جسمی و روحی جنگ طی 35 سال، بر موقعیتهای وسوسهانگیز غلبه کرد تا همراه و همنفس بازماندگان جنگ باقی مانده و در غم و شادی آنها را همراهی نماید.
ساماندهی تشکیلات و امکانات مهندسی جنگ جهاد در مسیر بازسازی و ورود به کارهای عمرانی ملی، یکی از اقدامات او بعد از جنگ بهحساب میآید که در قالب «مؤسسه جهاد نصر» سازماندهی شدند. یکی از افتخارات این مؤسسه انجام طرح ملی «احیای 550 هزار هکتار اراضی خوزستان و ایلام» بود.ورشابی مدتی مسئولیت «مؤسسه آب و خاک» وزارت جهاد سازندگی را بهعهده داشت، اما اصلیترین دغدغه ایشان رسیدگی به امور سنگرسازان بیسنگر و خانواده شهدا بود؛ کاری بس دشوار که احساس میکرد بایستی این عمل صالح را به نمایندگی از شهدای جهاد به بهترین وجه ممکن انجام دهد. بههمین دلیل او زندگی در گمنامی را پیشه کرد و از قبول مسئولیت گریزان بود. این دوران او در دنیایی پر از فرازونشیب گذشت که با منش مولایش امام علی(ع) در این راه قدم برداشته بود. اگر چه در این راه خیلی به او سخت گذشت، اما همچون شب های عملیات برایش چون عسل شیرین بود و دوران را با الهام از سوره فجر قرآن طی نمود و سرانجام رستگار شد.
یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه، ارْجِعِی إِلى رَبِّک راضِیه مَرْضِیه، فَادْخُلِی فِی عِبادِی، وادْخُلِی جَنَّتِی (فجر آیات 27-30)
تفسیر این آیات در هنگام وداع آخر در چهرهاش موج میزد.
∎
نویسنده
وقتی نهاد جهاد سازندگی با پیام امام خمینی(ره) در 27 خرداد 1358 وارد نهضت مبارزه با محرومیتزدایی در نقاط دوردست شد، جوانانی وارد سازندگی شدند که رفتارشان پیام اصلی انقلاب اسلامی را در این مناطق بارور کرد. بههمین دلیل اغلب این جوانان با شنیدن صدای شوم جنگی نابرابر، روستاها را رها کرده و وارد جبهه شدند.
مهدی ورشابی از جمله جوانانی بود که جهاد را از روستاهای چناران خراسان آغاز کرد، اما یکی از اولین افرادی بود که در آزادسازی سوسنگرد در آبان 59 سر درآورد. شناخت او از اسلام و انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره) و تعبد به تشیع علوی، منجر شد که در برابر لشکرهای مجهز دشمن به سبک عاشورا وارد جنگ شده و مورد توجه افرادی چون طرحچی و رضوی، از بنیانگذاران مهندسی جنگ جهاد قرار گیرد.
اولین خاکریزهای جنگ در جبهه سوسنگرد توسط این تیم شکل گرفت و جوانه مهندسی از دل دود و باروت چشم عشاق را به نور مقاومت منور کرد. این هسته جهاد در کلیه جبههها فعال شد و استعداد ورشابی در سایه «پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد» در مسیر تعالی قرار گرفت. ورشابی و طرحچی در عملیات فرمانده کل قوا فرصت طلایی ورود به نبردی را پیدا کردند که توانستند در حین عملیات خاکریزی جلوتر از خط شکنان احداث نموده تا مورد توجه فرماندهان جنگ قرار گیرد.
او در این دوران، فرماندهی در سایه را تجربه میکرد تا وارد حریم بنیانگذاران مهندسی یعنی طرحچی، رضوی و ناجیان نشود. رعایت ادب در کوران جنگ در رأس امور قرار داشت و هنگامی این دوران ناشناخته او به اوج خود رسید که این دو فرمانده در 10 شهریور 1360 در ارتفاعات اللهاکبر اقدام به احداث خاکریزی نمودند که در غروب آن روز هنگام نماز مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت. طرحچی به شهادت رسید و ورشابی بشدت مجروح شد و او را وارد دنیای جدیدی نمود.
ورشابی اما با تنی مجروح وارد عملیات فتحالمبین شد. فرمانده قرارگاه فتح به او که فرماندهی عملیات مهندسی در این عملیات را بهعهده داشت، ابلاغ کرد که با احداث خاکریزهای موضعی مانع پیشروی تانکها شوند و وارد یک نبرد سخت بین تانکها و بولدوزرها شدند. این روش مهندسی در حین عملیات نیازمند فرماندهان شجاعی بود که ورشابی به کمک شهید منجمی و سیدآبادی حماسه نبرد تانک و بولدوزر را در این عملیات در تاریخ جنگ به ثبت رساند. او درحالی که شاهد اصابت گلوله به پیکر شهید منجمی بود، فریاد زد: «چرا باید این افراد گمنام بمانند؟ چرا تاریخ ما دچار چنین بلایی شده و فقط مظلومیت این افراد برجستگی تاریخ شده؟»
ورشابی همچنان مراحل فرماندهی را در سایه طی میکرد تا اینکه ناجیان در عملیات مسلم ابنعقیل به شهادت رسید و رضوی پس از عملیات خیبر به قرارگاه مهندسی خاتمالانبیا منتقل شد.
و بدینسان از سال 1362 نام ورشابی بهعنوان «فرمانده مهندسی جنگ جهاد جنوب» در جمع فرماندهان ارتش و سپاه مطرح گردید.
از طرفی، او در این مدت توانست در کوران عملیات با جهادگران گمنام ارتباط برقرار کرده و این تدبیر او منجر شد به اینکه فرماندهی در شب های عملیات به روش همراهی با سنگرسازان در خط مقدم شکل بگیرد. شاید همین ارتباطات بود که او بعد از جنگ هرگز نتوانست مسئولیتهای کشوری و لشکری را به رهایی از این همراهی با این جهادگران ترجیح دهد.
این نبوغ ورشابی بسرعت در گردانهای مهندسی پیاده شد و بهعنوان فرمانده «قرارگاه مهندسیرزمی کربلا» جایگاهی در جنگ پیدا کرد که محسن رضایی، فرمانده کل سپاه، فرماندهی مهندسی آفند کل عملیات والفجر8 را به او واگذار نماید. این عملیات نقطه عطف مهندسی جهاد در امر بهکارگیری تحقیقات مهندسی و دستاوردهای دانش فنی جهادگران بهحساب میآید. جهاد با ترکیبی از نظام کلاسیک ارتش، تجربه موفق سپاه و اشتیاق سبک بسیج، در سازمان رزم مهندسی جهاد پاسخ داد و اگر ابتکارات عبور از اروند، جنگ آب در فاو و احداث خاکریزهای استراتژیک نبود، شاید هیچگاه در فاو مستقر نمیشدیم. حالا دیگر پل «خیبر» و «بعثت» در ردیف پلهای مطرح جنگهای قرن 20 قرار گرفته و بلوغ جهاد در مهندسی منجر به یک پیوند عمیق و دوستداشتنی بین جهادگران و فرماندهان ارتش و سپاه گردید.
انس و دوستی رضوی با ورشابی تا به حدی بود که کمتر افرادی باور میکردند یکی از این دو نفر در قرارگاه خاتم و دیگری در جهاد مسئولیت دارند و این پیوند عمیق عامل اصلی مقبولیت جهاد در قرارگاه خاتم شد. در واقع، رضوی در قلب ورشابی فرماندهی میکرد و این رمزو راز نانوشته پس از شهادت رضوی در سال 66 روی ارتفاعات جاسوسان هویدا شد.
حضور ورشابی و دیگر فرماندهان جهاد در جلسات مهم قرارگاه خاتمالانبیا به حدی رسید که مسئولیت مهندسی اغلب عملیاتها بهعهده جهاد قرار میگرفت و ورشابی در این میانه به یک فرمانده موفق در «میدان» در امر مهندسی رزمی تبدیل شد. او مقر تاکتیکی قرارگاه مرکزی جهاد را در قلب منطقه عملیاتی انتخاب میکرد تا در کلیه مراحل نبرد در کنار گردانهای مهندسی حضور داشته باشد. این ارتباط او در خطوط عملیاتی یکی از دلایل موفقیت ایشان در به کارگیری ابتکار عمل در اوقاتی بود که عملیات با مشکلات پیشبینی نشده مواجه میشد. گرهگشایی در شبهای عملیات یکی از نبوغ او بهحساب میآمد و اغلب فرماندهان سپاه و ارتش بارها از او در شرایط بحرانی استفاده کردند. رازداری و حفظ اسرار نظامی یکی از عواملی بود که فرماندهان جنگ از ماهها قبل از آغاز هر عملیات او را بهعنوان محرم در جریان قرار داده و مناطق را در پوششهای مختلف با احداث کیلومترها جاده، خاکریز، مقر توپخانه، سایت موشکی، بنههای عملیاتی و قرارگاه تاکتیکی مهیای امکان انجام عملیات میکرد.
در واقع، مهندسی جهاد از ماهها قبل از هر عملیات وارد کار مهندسی شده و با شروع عملیات در کلیه محورها نیازهای مهندسی یگانها را بهعهده میگرفت. بعد از اتمام عملیات کاری بس دشوار برای تثبیت مواضع فتح شده بهعهده مهندسی بود. ورشابی با شناختی که از استعداد و توانمندی گردانهای مهندسی داشت، در تقسیم کار و مدیریت آنها در مناطق مختلف از توان بالایی برخوردار بود.وسعت نیاز مهندسی در جبهه تا به حدی رسید که جهاد با 5 قرارگاه کربلا، نجف، حمزه، نوح و رمضان به استعداد 44 گردان مهندسی آماده ورود به چند عملیات همزمان در خوزستان، غرب و دریا شود. ورشابی سکان فرماندهی «قرارگاه مرکزی مهندسیرزمی» را بهعهده گرفت تا 5 قرارگاه را با ساختاری متحرک و پویا فرماندهی نماید. این سازمان رزم به آنها اجازه میداد علاوه بر مهندسی پدافند در کلیه جبههها، بهسرعت در مناطق جنوب، غرب، شمال غرب و خلیج فارس با استعداد قابل توجهی وارد عمل شوند. اوج این موفقیت در عملیات کربلای5 رخ داد که جهاد با استعداد 30 گردان مهندسی توانست طلسم دژها، آبگرفتگیهای شلمچه و شکستناپذیری گارد ریاست جمهوری و سپاه سوم عراق در شرق بصره را از حیز انتفاع ساقط نماید.تبلور نهایی فرماندهی ورشابی در شمال غرب ظهور یافت و مهندسی در کوهستان را بر قلههای بلند و صخرهای و درههای عمیق، در ردیف آثار ماندگار جنگ ثبت نمود.
وقتی قرارگاه خاتم برای انجام عملیات والفجر 10 در مریوان مستقر گردید، جادهای در دستور کار جهادگران قرار گرفت که
غیر ممکن به نظر میرسید و ورشابی تصمیم گرفت شخصاً مسیر جدیدی را از نزدیک بررسی نماید. او در سرمای سخت نیمهشب در اثر گرفتار شدن در برف و بوران به مرز شهادت رسید، اما بهطور معجزهآسایی نجات یافت.
شاید هنوز هم ارتشهای کلاسیک جهان باور نکنند که ارگانی با هدف محرومیتزدایی در نقاط محروم، به یک نظریه جدید مهندسی جنگ نوظهور رسیده باشد.
سرانجام، این جهادگر در سحرگاه هفتم آذر ماه 1400 در گمنامی و آرام به یاران شهید خود پیوست.
پایان جنگ، آغاز ورود ورشابی به جهاد اکبر بود و وفاداری به ارزشهای دفاع مقدس. او همچون شهید باکری زندگی پس از جنگ را سخت و نفسگیر پیشبینی کرده و علاوه بر تحمل درد و رنج عوارض جسمی و روحی جنگ طی 35 سال، بر موقعیتهای وسوسهانگیز غلبه کرد تا همراه و همنفس بازماندگان جنگ باقی مانده و در غم و شادی آنها را همراهی نماید.
ساماندهی تشکیلات و امکانات مهندسی جنگ جهاد در مسیر بازسازی و ورود به کارهای عمرانی ملی، یکی از اقدامات او بعد از جنگ بهحساب میآید که در قالب «مؤسسه جهاد نصر» سازماندهی شدند. یکی از افتخارات این مؤسسه انجام طرح ملی «احیای 550 هزار هکتار اراضی خوزستان و ایلام» بود.ورشابی مدتی مسئولیت «مؤسسه آب و خاک» وزارت جهاد سازندگی را بهعهده داشت، اما اصلیترین دغدغه ایشان رسیدگی به امور سنگرسازان بیسنگر و خانواده شهدا بود؛ کاری بس دشوار که احساس میکرد بایستی این عمل صالح را به نمایندگی از شهدای جهاد به بهترین وجه ممکن انجام دهد. بههمین دلیل او زندگی در گمنامی را پیشه کرد و از قبول مسئولیت گریزان بود. این دوران او در دنیایی پر از فرازونشیب گذشت که با منش مولایش امام علی(ع) در این راه قدم برداشته بود. اگر چه در این راه خیلی به او سخت گذشت، اما همچون شب های عملیات برایش چون عسل شیرین بود و دوران را با الهام از سوره فجر قرآن طی نمود و سرانجام رستگار شد.
یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه، ارْجِعِی إِلى رَبِّک راضِیه مَرْضِیه، فَادْخُلِی فِی عِبادِی، وادْخُلِی جَنَّتِی (فجر آیات 27-30)
تفسیر این آیات در هنگام وداع آخر در چهرهاش موج میزد.
نظر شما