آرمان عبدالعالی، پسر جوانی که در 18 سالگی دختر مورد علاقهاش غزاله شکور را به قتل رسانده بود، در میان بهت و حیرت خانوادهاش در زندان رجایی شهر کرج قصاص شد. او پیش از این پنج بار به سوییت انفرادی انتقال یافت و با تعویق حکم به بند برگشته بود. اما این بار فرق داشت. ساعت از نیمه شب چهارشنبه گذشته بود، که پدر و آرمان اطلاع پیدا کردند پسرشان برای بار ششم به پای چوبه دار خواهد رفت. با تردید خود را به زندان رساندند. جایی که خانواده غزاله هم حضور داشتند. در دل یکی امید نقش بسته بود، اما خواسته خانواده غزاله که بارها هم تکرار کرده بود، تنها اعدام خودنمایی میکرد. در آن بامداد سیاه هر دو خانواده تردید داشتند که این حکم اجرا خواهد شد یا نه. از آخرین ملاقات خبری نبود. خانواده آرمان پیش از اعدام آخرین صحبتهای پسرشان را نشنیدند تنها التماسهای او را دیدند که پیش از مرگ فریاد میزد.
پدر آرمان بغضی در میان کلماتش نقش بسته است، میخواهد اشکهایش را پنهان کند. اما مادر اشک روی اشک میریزد. هنوز صحنه مرگ پسرشان در پس چشمانشان رژه میرود. هنوز ساعتی نیست که جسد پسرشان را تحویل گرفتهاند.
«نیمه شب بود که با ما تماس گرفتند و در جریان اجرای حکم قرار گرفتیم. قرار نبود آرمان اعدام شود. ما حتی نتوانستیم او را پیش از قصاص ملاقات کنیم. حرف آخرش را نشنیدیم. دوباره جلسه صلح و سازش برگزار شد، اما هرچه التماس کردیم و ضجه زدیم، فایدهای نداشت. تصور نمیکردیم او قصاص شود، امید داشتیم. پسرم 6 بار مرگ را تجربه کرد تا جوون مرگ شد.»
پدر آرمان به سختی کلمات را پشتسرهم ادا میکند: «آرمان برادرش را ندیده بود. شنیدم که قبل از اجرای حکم گفته بود اجازه بدهید برادرم را ببینم که این خواستهاش انجام نشد.»
او با ضجه و التماس میگوید: «پسرم تا آخرین لحظه زندگیاش درس خواند. به مردم بگویید او چقدر دلش میخواست به همنوعان خود کمک کند. چقدر امیدوار بود، ولی آرمان دیگر برنمیگردد.»
صحبتهای پدر غزاله پس از اجرای حکم قصاص
«ما نماینده غزاله بودیم. او تا وقتی زنده بود، حقش را میگرفت. من و همسرم هم به نمایندگی دخترمان در همه این سالها دنبال حق غزاله بودیم.» این را پدر غزاله میگوید. پدری که در این هشت سال دغدغهاش احقاق حق بود و میخواست خون دخترش پایمال نشود.
«با وجودی که قاتل به انفرادی رفته بود، اما اصلا تصور نمیکردیم که صددرصد اعدام بشود، چراکه در این مدت هم او را به انفرادی برده بودند و هر بار به دلیلی اعدام متوقف شده بود. این در حالی بود که اجرای حکم این بار نه کنسل شده بود، نه از اجرایش مطمئن بودیم. ساعت دوازده و یک شب بود که به خانواده قاتل خبر دادند و ما هم متوجه شدیم. وقتی پشت در زندان رسیدیم خانواده قاتل را دیدیم.
داخل زندان دوباره جلسه صلح سازش برگزار شد. آقای شهریاری سرپرست دادسرای جنایی هم حضور داشتند. خانواده قاتل هم بخشش میخواستند، اما ما تنها حقمان را میخواستیم. هشت سال بود که آرامش نداشتیم. اما آرمان عمدا جان دخترمان را گرفت و باید مجازات میشد. راهی برای ما نگذاشته بود، حتی در این مدت هم حقایق را به طور کامل نگفت. اینکه حتی ندانی جسد دخترت کجاست، خیلی سخت است.»
«ما هشت سال دستوپا زدیم تا حقمان را بگیریم. خیلی دوندگی کردیم تا خون دخترمان پایمال نشود. در این مدت هم خانواده قاتل تلاش کردند تا مانع اجرای حکم شوند. واسطههای زیادی پیش ما آمدند تا رضایت بگیرند، اما با وجود پنهانکاریهایی که قاتل در کلامش داشت، ما را به اجرای حکم ترغیب میکرد. وقتی حکم اجرا شد، آرامش گرفتیم.
همسرم که از سوله بیرون آمد، آهی کشید و گفت سبک شدم، باری از روی دوشمان برداشته شد. از دست دادن دخترمان یک طرف و هیاهویی که برای رضایت به راه افتاد یک طرف. همه داغ ما را فراموش کردند. اما ما به حقمان رسیدیم.»
از روز سهشنبه نیز تلاشهای مجدد دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی مقامات قضائی دیگر برای متقاعدکردن خانواده شکور به منظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجددا شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجایی شهر دعوت شدند.
این تلاشها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی از ساعت چهار صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایتگیری برای پروندههای مختلف قتل دارند، وارد سالن جلسات زندان رجایی شهر شدند.
در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، او و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش همه تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید و اولیایدم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.
در این جلسه، علاوه بر تلاش افراد باسابقه در گرفتن رضایت برای پروندههای قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند.
در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پرونده قتل دخترشان تصمیمگیری کنند.
پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا(ع) نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع)، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بینتیجه ماند و آرمان عبدالعالی علیرغم همه تلاشهای صورتگرفته در طول هشت سال گذشته به سمت سالن اجرای حکم رفت.
اعدام در بامداد سیاه
ماموران اجرای حکم پس از انجام تشریفات آرمان را از قرنطینه به محوطه اجرای حکم منتقل کردند. حالا دیگر آرمان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته بود.
در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان اجرای احکام بار دیگر از پدر و مادر غزاله درخواست کردند آرمان را ببخشند. آرمان نیز برای بخشیدهشدن آخرین تلاشهایش را انجام داد، اما پدر و مادر غزاله برای اجرای حکم اصرار کردند و در چنین شرایطی بود که طناب دار بر گردن آرمان حلقه بست و حکم قصاص اجرا شد.
لحظاتی بعد وقتی پزشک پزشکیقانونی مرگ آرمان را تایید کرد، پیکر او از چوبه دار پایین کشیده و به سردخانه پزشکیقانونی انتقال یافت تا عشق آرمان به غزاله پایان تلخی داشته باشد.
نظر شما