حکم قصاص آرمان عبدالعالی در پی تقاضا و عدم گذشت خانواده غزاله شکور و علیرغم تلاشهای صورت گرفته از سوی دستگاه قضایی، شورای حل اختلاف و فعالین فرهنگی و اجتماعی کشور طی سالهای اخیر به منظور جلب رضایت اولیای دم که تا اخرین لحظات هم ادامه داشت، سحرگاه دیروز سوم آذر ماه در زندان رجایی شهر اجرا شد.
از روز سه شنبه نیز تلاشهای مجدد دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی مقامات قضائی دیگر برای متقاعد کردن خانواده شکور به منظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجددا شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجایی شهر دعوت شدند.
این تلاشها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی از ساعت ۴ صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایتگیری برای پروندههای مختلف قتل دارند وارد سالن جلسات زندان رجایی شهر شدند.
در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، وی و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش همه تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید و اولیای دم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.
در جلسه فوق، علاوه بر تلاش افراد با سابقه در گرفتن رضایت برای پروندههای قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند.
در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پروندهی قتل دخترشان تصمیمگیری کنند.
پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا (ع) نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع)، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بینتیجه ماند و آرمان عبدالعالی علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته در طول هشت سال گذشته به سمت سالن اجرای حکم رفت و حکم قصاص در مورد او به اجرا درآمد.
براساس این گزارش، پیشتر مادر غزاله شکور در مصاحبهای تاکید کرده بود اگر آرمان، محل جسد دخترم را بگوید او را میبخشم، اما محتویات پرونده و اقاریر آرمان حکایت از آن داشت که او پس از قتل غزاله شکور، جسد وی را داخل سطل زباله انداخته است.
به هر حال حکم قصاص آرمان اجرا و پروندهای که در آن افراد زیادی برای نجات جان یک متهم تلاش کردند بسته شد. به این ترتیب تلاش این افراد بینتیجه ماند چراکه اولیای دم اصرار بر اجرای حکم داشتند.
پدر آرمان: به پای آنها افتادیم، اما فایدهای نداشت
پدر آرمان چند ساعت پس از آنکه جسد فرزند خود را تحویل گرفت، درحالیکه بیقرار و سوگوار بود و به سختی سخن میگفت؛ اظهار کرد: آرمان برادرش را ندیده بود. شنیدم که قبل از اجرای حکم گفته بود اجازه بدهید برادرم را ببینم که این خواسته اش انجام نشد.
او با ضجه و التماس افزود: پسرم تا آخرین لحظه زندگی اش درس خواند. به مردم بگویید او چقدر دلش میخواست به همنوعان خود کمک کند. چقدر امیدوار بود ولی آرمان دیگر برنمیگردد.پدر آرمان در مورد آخرین ملاقات با فرزندش گفت: قرار نبود آرمان این هفته پای چوبه دار برود. نیمه شب در حالی پای چوبه رفتیم که از قبل ملاقات آخر با پسرمان نداشتیم. قبل از اجرای حکم، اولیای دم را دیدیم و من و همسرم بار دیگر به پای آنها افتادیم و التماس کردیم که آرمان را ببخشند که فایدهای نداشت.
پدر غزاله شکور: آرام شدیم
پدر غزاله شکور پس از اجرای حکم آرمان در یک گفتوگوی اختصاصی از رضایت خاطرش بابت اعدام آرمان میگوید. از آخرین تلاشهای آرمان و خانوادهاش در دقایق پیش از اعدام برای بخشودگی و از احساسات مادر غزاله پس از اعدام قاتل دخترش که سبکبار و آسوده شده و احساس آرامش میکند.
وی ادامه میدهد: به نمایندگی از غزاله، حق دخترم را گرفتم.
پدر غزاله شکور تصریح کرد: هشت سال بود که پیگیر پرونده غزاله بودیم و واقعا خیلی آرام شدیم .انتظار داشتیم آرمان جای پیکر دخترمان را بگوید که هیچ وقت نگفت.
حکم قصاص و مخالفانش
احمدزیدآبادی، در یادداشتی در این زمینه میگوید: پس از دورهای به نسبت طولانی از خوف و رجا، سرانجام آرمان عبدالعالی به اتهام قتل غزاله شکور به پای چوبه اعدام رفت و قصاص شد.
عبدالعالی متهم به ارتکاب قتل در 17 سالگی بود و از همین رو، سازمانهای حقوق بشری خواهان لغو حکم قصاص او به عنوان کودک-مجرم بودند.
معمولاً پروندههایی با این کیفیت، نظر سازمانهای حقوق بشری را بیشتر جلب میکند و بازتاب رسانهای گستردهای مییابد.
نظام قضایی جمهوری اسلامی با قانونی کردنِ حکمِ فقهی قصاص به عنوان یک حق خانوادگی، مجازات یا عدم مجازات متهمان به قتل عمدِ شخصی را به اولیاء دم سپرده و عملاً در این موارد از خود رفع مسئولیت میکند.
اعدام متهمان به قتل عمد در جوامع بشری مخالفان و موافقان بسیاری دارد. جوامع مدرنتر و مردمان لیبرالتر اصولاً حکم اعدام را خلاف شئون انسانی میدانند و با آن کاملاً مخالفند، حال آنکه جوامع سنتیتر و مردمان محافظهکارتر، از حکم اعدام بخصوص در موارد قتل عمد به عنوان اقدامی برای پیشگیری از توسعه جنایت، حمایت میکنند.
در ایران اما این مباحث به دلیل نقشی که حکومت برای احکام فقهی در اداره کشور قائل است، در فضایی امن و آزاد صورت نمیگیرد چرا که مخالفان حکم اعدام در معرض اتهام ارتداد قرار میگیرند.
با این همه، موضوع قصاص در ایران تنها امری مربوط به خواست دولت نیست. در واقع در لایههای گوناگون اجتماع هم این حکم طرفداران پر و پا قرصی دارد.
در همین ارتباط، تجربه بیواسطه من برای دخالت در یکی از موارد قصاص، واقعاً برایام درسآموز شد! خانواده مقتول هر گونه درخواست و تلاشی را برای بخشش قاتل، به معنای حمایت از جنایتِ او و بیتوجهی نسبت به عواطف عمیقاً جریحهدار شده خود میدانستند و در مقابل آن به شدت واکنش نشان میدادند.
در حقیقت، همین حس در بین خانوادههایی که عزیزانشان به هر دلیل و انگیزهای به قتل رسیدهاند و تمام وجودشان در آتش درد و رنج میسوزد، نسبت به برخی سازمانهای حقوق بشری هم وجود دارد. از نگاه این خانوادهها، مجامع حقوق بشری نسبت به خونی که بیگناه بر زمین ریخته شده و درد و رنج خانواده مقتول، خونسرد و بیتفاوتند و صرفاً به نجات قاتل از مجازات میاندیشند چنانکه گویی مقتول و خانواده او اصولاً انسان به حساب نمیآیند.
این تصور معمولاً برخی از خانوادههای داغدار را در مقابل درخواست عفو و بخشش مجرم، به لجاجت میاندازد و آنان را برای اجرای حکم اعدام ثابت قدم میکند.
از این رو، به نظرم برای کاهش حکم اعدام جرایم خصوصی در یک جامعه، صدور بیانیههای شدیداللحن از سوی جوامع حقوق بشری چندان کارساز نیست. این کار نیاز به فعالیت فرهنگی و مدنی مستمر و اقناع کننده در لایههای مختلف جامعه بر مبنای همدلی با خانوادههای سوگوار دارد. بدون چنین فعالیتهای همدلانه و متقاعدکنندهای، بیانیههای سازمانهای حقوق بشری فقط توجه حامیان حکم لغو اعدام در بین نیروهای روشنفکری را به خود جلب میکند و طنین مؤثری در متن جوامع و اثری بر فرهنگ قصاصطلب بسیاری از طایفهها و خانوادهها ندارد و چه بسا آنان را به موضع لج میاندازد.
نظر شما